کیوان صباغ در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: اساسا هنر و مخصوصا تئاتر که یکی از زندهترین هنرهای جهان بهشمار میرود، در شکلگیری جهانبینی یک هنرمند به میزان بسیار زیادی اثرگذار است. تئاتر یک هنر گروهی زنده است که ارتباطی تنگانگ و نفسبهنفس با مخاطب خود دارد و از آنجایی که رسالت هنرمند، پرداختن به مسائل جامعه بدون قضاوت کردن است، آنچه که روی صحنه ارائه میشود از جامعه گرفته شده، با آنچه که در ذهن هنرمند میگذرد، ادغام شده و هر زمان با زمان دیگر تفاوت دارد.
وی ادامه داد: در زندگی شخصی، هرچه همزیستی من با تئاتر بیشتر میشود، گویی نگاهم به جهان تغییر میکند و گویی این تغییر بیشتر از همه و بهطور خاص در نگاه مادیام به مسائل رخ داده است. خیلی وقتها پروژههایی را که سود مالی خوبی بهدنبال خواهند داشت به علت آنکه ممکن است با روحیهام سازگار نباشد، انجام نمیدهم و این همان جهانبینیای است که هنر در من بهوجود آورده است؛ نگاهم را به هستی دستخوش تغییر قرار داده و مرا به انسانی تبدیل کرده است که با وجود فراهم بودن بستر مناسب، تنها به دنبال سود اقتصادی خود نباشم. علاوه بر این، هدیه دیگر تئاتر به من این بوده است که در نمایشهایم به روابط انسانی بسیار اهمیت میدهم، یعنی به آنچه که پروردگار در این روابط از ما انتظار دارد.

تئاتر، آینه تمامنمای جامعه است
این کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه وقتی میگوییم تئاتر آینه تمامنمای جامعه است یعنی هنرمند باید آنچه را که از بطن جامعه کشف میکند، ارائه دهد نه آنچه را که دوست دارد و ترجیح میدهد، خاطرنشان کرد: درست است که موضوع و مسئله از فیلتر جهانبینی و زاویه نگاه هنرمند عبور میکند اما باید بر اساس واقعیتهای موجود در جامعه باشد. من، هم به آنچه که در جامعه در جریان است و هم به آن موضوعاتی که مخاطب میپسندد، توجه دارم. البته تلاش میکنم که موضوعاتی نظیر تورم، بیعدالتی اجتماعی، مشکلات ازدواج نسل جوان، روابط اجتماعی آنها و مواردی از این دست را طوری کار کنم تا همچون نمکی روی زخم کسی نباشد.
صباغ افزود: وظیفه یک هنرمند این است که بخشی از فشارهای روانی موجود در جامعه و روزمرگیها را کم کند. بنابراین من در چند سال اخیر تلاش کردهام که مخاطب با حال خوب، سالن اجرا را ترک کند، در عین حال تلنگری نیز در ذهن او ایجاد شده باشد؛ میخواهم بدون قضاوت، مخاطب را به فکر وادارم.
او با تاکید به اینکه باید بر اساس فیدبکهای مخاطب، نمایشهای بعدی را ساخت، مطرح کرد: من زمانی که استقبال مخاطب، فراوان و پرشور است، نتیجهگیری میکنم که او، آن ژانر و موضوع را میپسندد؛ پس وظیفه این است تا جایی که امکان دارد همان مسیر را ادامه دهم. من نمایشهای پرمخاطبی در مشهد داشتهام که یک بخش آن به علت همین مخاطبشناسی بوده و بخش دیگر آن نیز در موضوع ژانر میگنجد که معمولا از سوی من «کمدی» انتخاب شده است. البته روی ژانرهای دیگر نیز کار کردهام که بیشتر آنها برای توجه به روح و دل خودم و با این ایده که هنرمند و خالق اثر هم برای ادامه کار، به تزکیه و کاتارسیس نیاز دارد، بوده است.

این مدرس تئاتر گفت: برخلاف آنچه که رزومه کاری من نشان میدهد و بیانگر توجهم به سلیقه مخاطب است، خودم تراژدی پسند هستم. حتی ژانر تئاترهایی که به تماشای آنها میروم هم کمدی نیست و این مسیر دلخواه من در کاتارسیس شخصی است. با این وجود، مهمترین عامل تزکیه نفس برای من، فیدبکها و حال خوب مخاطب، چه پس از اجرا و چه در فضای مجازی است. راهی که تاکنون طی کردهام بهنظرم مسیر درستی بوده است. البته گاهی در میان برخی از همکاران، به علت عدم دانش و یا توانمندی، این باور وجود دارد که نمایش کمدی، نمایشی بیهنر است! که قطعا این، نگاهی نادرست است و من را مصممتر میکند که راه درست را انتخاب کردهام.
صباغ با اشاره به اینکه مشهد پس از تهران، قطب دوم تئاتر کشور است، گفت: در طول سال اگر بهطور مثال ۱۵۰ نمایش در مشهد اجرا شود، تنها تعداد محدودی با اقبال عمومی و سوددهی مواجه میشود. دلیل این امر هم آن است که خیلی از کارگردانها نهتنها آیینه تمامنمای جامعه خود نبوده و موضوع آثارشان دغدغه مخاطب نیست بلکه نگاهشان به تولید آثار نیز بر اساس سلیقه و قضاوت همکارانشان است!. همین باعث میشود که نمایشها اجرا شوند اما با اقبال عمومی و فروش مناسب روبرو نشوند.
اهمیت شناخت جامعه هدف و سلیقه مخاطب در تئاتر
وی دلیل اصلی این معضل را، عدم شناخت صحیح مخاطب و تحقیقات میدانی در حوزه تئاتر دانست و افزود: در تئاتر مشهد باید بررسی کنیم آنچه جغرافیا و مخاطب این شهر میپسندد چیست و همان را تولید کنیم. آنچه خود کارگردان هم میپسندد اهمیت دارد اما توجه به آن نباید همیشگی باشد. اجرای عمومی یعنی اجرا برای مخاطب؛ چه مخاطب تخصصی و چه کسی که تاکنون تئاتر ندیده، حتی هنرمندان تئاتر هم بخشی از این گروه بهشمار میروند. نکته مهم آن است که معیار سنجش، نه سلیقه هنرمندان همکار ما، که مخاطب عام و متنوع تئاتر است؛ این چنین است که رابطه با مخاطب برقرار میشود.
این نویسنده و بازیگر سینما ادامه داد: گاه اثری برای جشنواره تولید میشود و قطعا مخاطب آن تغییر میکند اما گاه اثر برای اجرای عمومی تولید میشود که مخاطبهایی از طیفهای مختلف دارد، از استاد دانشگاه گرفته تا کاسب، دانشجو و بانوان خانهدار. قطع به یقین یک نمایش نمیتواند همه قشرها را در نظر بگیرد، بار دیگر باید در اینجا مخاطب هدف را مشخص و دستهبندی صحیح را انجام داد. برای مثال بیشتر مخاطبین نمایشهای من، بانوانی با میانگین ۲۵ تا ۴۰ سال هستند، پس من اگر قرار است اثری تولید کنم باید به چالشها، دغدغهها و علاقهمندیهای این طیف، توجه خاص داشته باشم. این نکته مهم است که اگر مخاطبشناسی بهدرستی انجام نشود آن کار با موفقیت انجام نخواهد شد.

در باب پاتوقهای هنری تئاتر مشهد
صباغ با اشاره به اینکه یکی از پاتوقهای معروف جریان روشنفکری ایران در حوزه هنر، ادبیات و حتی برخی موضوعات دینی با کافه نادری و در دههای ۴۰ و ۵۰ آغاز شد، افزود: در مشهد چنین جایی که پاتوق اهالی هنر در رشتههای مختلف باشد، نداریم. این پاتوقها معمولا پراکنده هستند، یک طیف در کافهای مشخص و گروهی دیگر در مکانی دیگر دور یکدیگر جمع میشوند. نکته مهم این است که این پاتوقها اساسا منجر به گفتوگو و تبادلنظر نمیشوند. چنین جمعهایی زمانی موثر عمل میکنند که یک مخاطب و علاقهمند عام در کنار هنرمند قرار گیرد و درباره یک اثر، پرسشها و گفتو گوهایی رد و بدل شود حال آنکه در بیشتر این پاتوقها چنین تعاملهایی تنها میان خود هنرمندان برقرار میشود؛ پس ما در مشهد بهصورت حرفهای پاتوق هنری نداریم.
وی ادامه داد: به همین دلایل، من کمتر در این پاتوقها حاضر میشوم اما بارها پیش آمده که چه در فضای مجازی و چه به صورت حضوری با مخاطبین آثارم، تبادلنظر و گفتوگوی تعاملی داشتهام. این ارتباط پیوسته حفظ شده است و من به هیچوجه آن را از دست نخواهم داد. در هر شرایطی حتی با خستگی پس از پایان اجرا، پذیرای آن بودهام و آگاهی از ذهنیت مخاطبین و پاسخ به پرسشهای آنان برایم ارزشمند بوده است. گاهی همین صحبتها حتی در ایدهیابی به من کمک کرده است.
ضرورت تعامل و پرسشگری در میان هنرمندان تئاتر
او با اشاره به اینکه در همه جای جهان متولی اصلی تئاتر، شهرداریها هستند، خاطرنشان کرد: از فراهم کردن فضاهای نمایشی تا ایجاد پاتوقها و حمایتها، این شهرداریها هستند که به تئاتر کمک میکنند. اگر این مسیر جریان خود را بازیابد اتفاقاتی رقم خواهد خورد که به رشد و تقویت جریان تئاتر همچون حال و هوای دهه ۴۰ و ۵۰ ایران کمک بسیار خواهد کرد. ضریب افکار بهوجود آمده در این جریان نیز در تولید آثار، بسیار کمک خواهد کرد. تعامل و پرسشگری در میان هنرمندان تئاتر هم تقویت خواهد شد.
صباغ ادامه داد: امروز رابطه میان هنرمندان تئاتر بسیار کمرنگ شده است و نمیتوان به جز معدود گروههایی، شاهد بازخورد همکاریهای جمعی در آثار تولید شده، بود. هنرمندان میتوانند درباره سوژه، موضوع، ژانر، جذابیتهای سمعی، بصری و کیفیت آثار با یکدیگر تبادلنظر داشته باشند و این فرصت در فضاها و پاتوقهای هنری به شکل مناسبتری فراهم میشود که متاسفانه مشهد در این زمینه، چالش اساسی دارد.

اهمیت بهرهگیری از آمار و اطلاعات در فضای تئاتر
این بازیگر تئاتر با اشاره به اینکه متاسفانه در فضای تئاتر، پژوهشکده یا متولی مشخصی برای گردآوری اطلاعات و آمار مورد استفاده هنرمندان وجود ندارد، تاکید کرد: اتفاقا این موضوع بسیار میتواند موثر واقع شود و جای خالی آن به شدت احساس میشود. کار پیچیدهای هم نیست و کسی که این تخصص را داشته باشد در مدت زمان نسبتا کوتاهی میتواند این اطلاعات را جمعآوری کند. امروز در سینما این اتفاق افتاده است و نیاز سنجی صورت میگیرد که بسیار هم کمک کننده بوده و خیلی وقتها آثار بر اساس همین اطلاعات تولید میشوند.
وی خاطرنشان کرد: در فضای تئاتر، تقاضا از سوی اهالی هنر در این زمینه بسیار ناچیز است و میشود گفت حتی به آن فکر هم نمیشود. این موضوع برمیگردد به عدم آگاهی که پیشتر به آن اشاره کردم. البته در پایتخت اوضاع بهتر است اما در شهرستانها شرایط این گونه نیست و همچنان نگرشهای اشتباه جریان دارد. بخشی از این نگرش به دلیل آموزشگاههای اشتباه بهوجود آمده است. بدین معنا که این مراکز به جای آگاهی رسانی، حتی اطلاعات اشتباه در اختیار هنرجویان قرار میدهند و سبب از دست رفتن سرمایه و زمان آنها میشوند.
نبود آموزش تخصصی و آکادمیک؛ بزرگترین چالش تئاتر مشهد
صباغ با اشاره به اینکه مهمترین معضل و چالش تئاتر شهرستان و البته شهر مشهد، آموزش است، اظهار کرد: این بدان معنا نیست که آموزشگاهها آموزش اصولی ارائه نمیدهند بلکه مسئله این است که هیچ سازوکاری برای مدرسین تئاتر وجود ندارد. بخش اعظم مدرسین مشهد در عین حال که هنرمندان خوبی هستند، مدرس خوبی محسوب نمیشوند؛ چراکه تجربه به تنهایی عامل موفقیت در تدریس هنر نیست.
وی افزود: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی این امر، بارها قرار بوده مدرسین را سطحبندی کند، عدم ساماندهی مربیان و مدرسان تئاتر، چالشی مهم بهشمار میرود که نتیجه آن، افت خروجی آموزشگاهها در بخش نظری و عملی است. هنرجوی تئاتر در هر شاخه از این هنر باید بهصورت تکنیکی و آکادمیک آموزش ببیند و صرفا شرکت در کارگاه انتقال تجربه و ورکشاپهای کوتاه برای دستیابی به این هدف، کافی نیست.

نبود تعادل میان عرضه و تقاضا در فضاهای نمایشی شهر
این نویسنده و کارگردان تئاتر، ادامه داد: معضل دوم تئاتر مشهد، نبود تعادل میان عرضه و تقاضا در فضاهای نمایشی است. از نظر کمی میان اجراها و سالنها هیچ تناسبی برقرار نیست و این عدم برنامهریزی سبب کاهش کیفیت آثار نیز میشود. این قصور به شهرداری مرتبط میشود که هم در این زمینه کمکاری کرده است و هم در حوزه حمایتی نگاهی سیاستزده و سلیقهای دارد. آستان قدس و حوزه هنری نیز ظاهرا این حمایتها را از وظایف خود نمیدانند.
صباغ خاطرنشان کرد: با وجود تمام این چالشها، امروز بخشهایی از فضای تئاتر استان روبه بهبود است. جسارت برخی از این مدیران نهادهای متولی نیز به پیشرفت این حوزه کمک کرده است. تعداد اعضا باشگاه مشتریان تئاتر مشهد رو به افزایش است و روند توجه و علاقه جامعه به این هنر در مسیری صعودی قرار دارد. البته که این فضا برای حیات و پویایی خود همچنان به حمایت و توجه خاص نیاز دارد.
انتهای پیام


نظرات