روز گذشته قسمتهاي اول و دوم مشروح گزارش ميزگرد خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با حضور تعدادي از اعضاي انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر با گرايشهاي متفاوت موجود در اين تشكل دانشجويي ارسال شد.
حاضران در ميزگرد خبرگزاري دانشجويان ايران، بيش از پنج ساعت صميمانه با خبرنگاران بخش دانشجويي ايسنا به بحث و بررسي پيرامون فعاليتهاي انجمنهاي اسلامي دانشجويان و چگونگي ارتباط آنها با يكديگر پرداختند.
در اين جلسه، « محمد حسنزاده » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تبريزوعلوم پزشكي، « مصطفي طلوعي » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اصفهان، « مرتضي اصلاحچي » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي، « حسام الدين علامه » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهرانوعلوم پزشكي، « امير حبيبدوست » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه گيلان، « امين قلعهيي » عضو شوراي عمومي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اصفهان، « قدرت علينيا » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه زابل، « مراد كاوياني » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس، « ايمان صلواتينژاد » دبير سياسي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه چمران اهواز حضور داشتند.
توضيح: اظهارنظرات حاضران در ميزگرد، به ترتيب قرار گرفتن آنها در دور ميز انجام شد، البته برخي نوبت خود را جابجا كردند. هر چند قرار بود همگي به اندازهي يكسان اظهارنظر كنند، اما برخي با توافق، بخشي از وقت خود را به برخي ديگر دادند. اعضاي حاضر الزاما نمايندهي تشكل متبوع خود در ميزگرد نبودند، چنانچه تعدادي از آنها دبير تشكيلات بودند، يكي از آنها دبير سياسي است و يكي از آنها تنها يك عضو شوراي عمومي بوده است.
قسمت سوم اين ميزگرد در پي ميآيد.
انجمنهاي اسلامي محل تبادل فكر باشد
« حسام الدين علامه » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهرانوعلوم پزشكي، در ادامه اظهار داشت: اگر دافعهي منطقي و عقلاني من را در نظر بگيريد، 60 درصد با جريان ليبراليسم مشكل دارم و 40 درصد با اسلام فقاهتي. در حقيقت منتقد جدي ليبراليسم هستم، منشاء ليبراليسم را اومانيسم ميدانم كه از نظر من در تضاد با تفكر توحيدي و معرفت شناختي است. علاقهي زيادي دارم كه انجمنهاي اسلامي محل تبادل تفكرها باشد و بچهها بيايند با هم بحث كنند. بدون تعارف با مبناي تفكر اومانيستي و ليبراليستي بيشتر مشكل دارم تا با تفكر بسيج و جامعهي اسلامي. در اين مجموعه هم ضمن احترام بسيار زيادي كه براي دوستانم قائل هستم واقعا چنين تفكري را قبول ندارم، نه به شكل بي ادبانه و حذف كردن، بلكه از نظر مبناي فكري با اين تفكر بسياري مشكل دارم.
آمادگي براي بحث با دكتر سروش
وي ادامه داد: بايد فكر كنيم كه چه فضايي بايد بر انجمنهاي اسلامي حاكم شود؟ چگونه ميشود كه هم فكري، روشنگري و روشنفكري بماند. تفاوت انجمن اسلامي با ساير تشكلها همين است. براي اينكه فضاي فكري انجمن اسلامي دانشگاه تهران را بررسي كنيم، بهتر است بگويم كه ما اعتقاد راسخ به جمهوري اسلامي داريم و دين باوري، دين مداري، آزادي بيان، مردم سالاري و عدالت طلبي را جزء معيارهاي اصلي تفكر خود ميدانيم. در اين تفكر دين باوري، توحيد و خدا انگاري را در برابر تفكر اومانيستي و يا بشرانگاري و فرعونيت ميدانيم. عقل طي طريق كننده يا چراغ وي را در مقابل عقل خود بنياد جديد ميدانيم و معتقد به نقد ليبرال دموكراسي هستيم. به اعتقاد ما جا دارد با بحثهاي معنوي كارهاي جديد از ديدگاه اصلاح طلبانه و عقل گرايانه صورت بگيرد، از جملهي بحثهاي معنوي، بحثمهدويت است. ما مهدويت غير انقلابي انفعالي كه مبتني بر غربزدگي از براي ادامهي ظلم و جور طاغوتي و استكباري و تن دادن به ذلت در مقابل مطامع استكباري است را قبول نداريم و در مقابل به مهدويت انقلابي، تفكر انتظار مثبت و آمادهگر ظهور، الگوسازي فردي و جمعي اعتقاد داريم و معتقديم بحث مهدويت در دانشگاه ميتواند انگيزه و انرژي مثبت و پيش برنده ايجاد كند. در نتيجه به عنوان يك دانشجوي فعال سياسي شيعي، قرائتي از دموكراسي و ليبراليسم كه در تضاد با امامت و مهدويت باشد را ضد عقلاني ميدانيم و حاضريم با دكتر سروش در مورد تضاد دموكراسي و ليبراليسم و اينكه چطور ميتوان امامت و مهدويت را با جريان ليبراليسم جمع كرد، وارد بحث شويم.
آزادي بيان و مردم سالاري
علامه اظهار كرد: ما به آزادي بيان، مردم سالاري، حضور مستمر مردم در امور، نظارت دائم آنها بر عملكرد دولت و انتقاد و دخالت در سرنوشت خود، اعتقاد داريم. اگر آزادي بيان وجود نداشته باشد شايعه سازي، شبنامه و زير زميني شدن، باعث اسطوره سازي و مظلوم نمايي و جاذبهي آن تفكر ميشود و اعتقاد داريم اين اتفاق افتاده و به همين دليل به مسوولان انتقادات جدي داريم. همچنين ما نظارت استصوابي را نگران كنندهترين امر در محدوديت مردم سالاري و متعرض كنندهي مولفهي «جمهوريت» جمهوري اسلامي ميدانيم. در بحث مردم سالاري نيز اعتقاد داريم كه همه بايد بتوانند از يكديگر انتقاد كنند. هيچ گاه يك فرد، طبقه و گروه هر قدر هم حق باشند به همهي مسايل جامعه و خطرات آن آگاه نيستند. عمدهي مسايل دربارهي حكومت اسلامي از جمله اصل تشكيل حكومت اسلامي، شكل حكومت، سياست داخلي و خارجي جزء ضروريات ديني نيست، بلكه با نوفهمي ميتوان به اين نظريه رسيد. اعتقاد ما به عدالت طلبي، عدالت اقتصادي، عدالت سياسي، عدالت حقوقي، قضايي و اجتماعي، حفظ بي طرفي، كرامت انساني، دخيل نكردن نگاه سياسي و عدم سوء ظن در داوري نسبت به سخنان منتقدان است و بر آن اهتمام ميورزيم. در بحث عدالت سياسي، وقتي دو جناح را دو بال براي نظام ميشماريم بايد در فرصت برابر به آنها نگاه كنيم، آيا واقعا سپاه، بسيج، صدا و سيما، شوراي نگهبان و قوهي قضاييه، سازمان بازرسي و برخي افراد با يك چشم به جناح خط امام(ره) و اصلاح طلبان آرمانگرا نگاه ميكنند؟ آيا اثري از عدالت سياسي در برخورداري از فرصت رسانهي ملي ميبينيم؟ آيا اثري از عدالت سياسي را در برخورد با تشكلهاي دانشجويي ميبينيم؟
نوع نگاه به عدالت اقتصادي
وي افزود: در بحث عدالت اقتصادي كه شعار آقاي احمدي نژاد است، ما قبلا هم در مناظرهاي كه با جامعهي اسلامي دانشجويان و بسيج داشتيم گفتيم كه منظور ما از عدالت، عدالت توليدي و فرصتهاي برابر است، نه عدالت توزيعي و كميتهي امداد بزرگ و بردن پول نقد بر سر سفرهها. علامه ابراز عقيده كرد: دانشجويان آرمانگرا از ثروتهاي بادآورده، اختلاف طبقاتي، رانت خواري برخي از مديران سياسي و ويژه خواري برخي از مذهبيون و برخي از نظاميها به شدت نگران هستند و جنبش دانشجويي در فضاي جنگ فقر و غنا خود را ملزم به حمايت از محرومان، مستضعفان ميداند و با تاكيد بر ارزش كار، نفي بهرهكشي و تعهد به مبارزه با مصرف گرايي و تجمل گرايي، معتقد به نگرش تعاوني و غير ليبرال به اقتصاد است. اينها مجموعهي باورهاي ما در انجمن اسلامي است و دوستاني كه در ساير انجمنهاي اسلامي حضور دارد نيز نگاههاي خاصي به اين مقولات دارند.
عقلانيت در كنار راديكاليسم
علامه همچنين دربارهي بخشي از گفتههاي اصلاحچي گفت: بر خلاف دوست عزيزم اعتقاد دارم كه راديكاليسم چه در نگاه نظري و چه عملي هيچ خطري براي نظام ندارد، بلكه بسيار كمك كننده است و در حقيقت دوستدار راديكاليسم هستند. در فرصتي تاريخي هستيم كه فرصت انجام بسياري از تجربهها را نداريم و بايد عنصر عقلانيت در كنار راديكاليسم به جنبش دانشجويي كمك كند.
انجمن اسلامي، تشكل يا پارلمان؟
وي در ادامه با طرح اين پرسش كه «انجمن اسلامي، تشكل است يا پارلمان؟» گفت: من معتقد به تشكل سياسي براي انجمن هستم. با توجه به فضاي حاكم در كشور - با عرض پوزش از دوستاني كه از طيف شيراز در اين ميزگرد در حضور دارند، عدهاي ميگويند قرار است طيف شيراز را در سراسر كشور حاكم كنند يا عدهاي ميگويند قرار است انجمن اسلامي دانشجويان مستقل را حاكم كنند - با توجه به اين فضاي نگران كننده، من به جد اعتقاد دارم كه به حال امروز در آوردن تحكيم وحدت، حاصل نگاه امنيتي است. وقتي قدرت جنبش دانشجويي دفتر تحكيم وحدت را ديدند در حقيقت جنش دانشجويي را مضمحل كردند. حال اگر انجمن اسلامي قرار باشد يك پارلمان دانشجويي باشد، در اين تفكر دوست عزيزي ميگويند بين دانشگاهها هيچ فرقي وجود ندارد؛ در دانشگاه تهران، در صندوق راي كوي دانشگاه آقاي احمدينژاد راي اول را ميآورد. چگونه ما ميخواهيم بگوييم كه انتخابات آزاد باشد؟ من با دليل اثبات ميكنم كه فضاي خاصي به دانشگاه تحميل شد. بايد بپذيريم كه دانشجو، جوان و احساسي است، ما به دليل جوان بودنمان بسياري از تجربهها را نداريم. شخصا شنوندهي اين نظريه از يكي از افراد برتر سياسي كشور بودم كه ميگفت اگر بخواهيم از حاكميت امتياز گرفته و حرف خود را در بالا بنشانيم بايد فشار از پايين بيايد براي اينكه بتوانيم در بالا چانهزني كنيم و عينا نظرش اين بود كه دفتر تحكيم وحدت بايد فشار بر حاكميت وارد كند، او حركتهاي افراطي را تاييد ميكرد. حتي عين حرفشان اين بود كه اگر ما به نهضت آزادي بها ميدهيم به اين دليل است كه شخص افراطيتر از خودمان را معرفي كنيم و به مردم بگوييم اين وجود دارد و اگر ميخواهيد با او طرف نشويد بايد به سمت ما بياييد! بايد اين واقعيت ها را در نظر بگيريم و دربارهي فضاي سياسي كشور بحث و گفت و گو كنيم.
حتي اگر انجمن اسلامي به يك تشكل تبديل شود، اين تفكرات هيچگاه نبايد حذف شوند، و من اعتقاد دارم كه انجمن اسلامي جايگاه اين بحثهاست. به هر حال اگر برخي ميخواهند به طيف شيراز بها دهند، من معتقدم از نظر راهبردي حداقل ما ميتوانيم در اين باره به يك نظر برسيم، البته منظورم به آقاي «حبيبدوست» نيست چرا كه از نظر من خودش صاحب تفكر است. بهتر است كه امروز ما به جايي برسيم كه انجمنهاي اسلامي يك راهبرد داشته باشند.
اگر ما بخواهيم انتخابات آزاد و كاملا بازي را در انجمنهاي اسلامي بدون معيار برگزار كنيم به كجا ميانجامد؟ من خواهشندم اين پرسش بررسي شود كه اگر ما بخواهيم پارلمان دانشجويي ايجاد كنيم چه پيش خواهد آمد؟ وقتي دوست عزيزي ميگويند ما نميتوانيم تشكل ديگري داشته باشيم، خب، در دانشگاه تهران از چپ كمونيست يا بچههاي حزب الله در دانشكدهي حقوق در انجمن اسلامي وجود دارند، به گونهاي كه خود را صاحب انجمن اسلامي ميدانند و البته بسيار قوي هستند، حال چپ كمونيست تا انصار حزب الله چگونه ميتوانند در يك مجموعه از نظر تشكيلاتي در كنار هم حضور داشته باشند؟!
اسلام سياسي
وي تاكيد كرد: با توجه به اينكه ما در دانشگاه به اسلام سياسي معتقديم و اينكه ميگويم خط امام(ره)، منظورم شخص نيست، همانگونه كه تفكر ليبراليسم مربوط به پنج قرن گذشته است. با اينكه نو به نو و جديد شده اما تفكر مربوط به همان 5 يا 6 قرن بيش است، اما تفكر اسلام سياسي كه جديدتر از ليبراليسم است و به تازگي وارد ميدان و عرصهي محك و آزمون و خطا شده ولي هيچگاه عرصهي نفس كشيدن نداشته است يا جنگ بوده يا اسلام فقاهي با نگاه تحجر خود بر اين نگاه حاكم شده است، اسلامي كه آقاي خاتمي، آقاي مهندس موسوي، آقاي موسوي خويينيها ميگويند، كه دين اسلام قدرت بروز داشته و به اعتقاد من همواره مظلوم واقع شده است و به هر حال اين نكته را ميخواهم بگويم كه با حذف هيچ تفكري موافق نيستم، همانطور كه شهيد مطهري بود. اما برخي افراد نامرد حاضر به قبول و تحمل شهيد مطهري نيستند. مگر شهيد مطهري نبود كه ميگفت در دانشگاه استاد ماركسيست بايد حرف خود را بزند! چطور الان آقاي فلان ميگويد كه ما نميتوانيم سرنوشت دانشجويان خود را دست هر تشكلي بدهيم؟ خب، چه اشكالي دارد؟ اگر حرف ما حق است، حق كي روشن ميشود؟ چه زمان اسلام ما از اسلام شناسنامهيي خارج شده و به اسلام باوري و معرفتي نزديك ميشود؟
بياييم راهكاري بيابيم
علامه افزود: بنابراين، دوستان! بياييم راهكاري بيابيم، پيش از مسالهي عدم مجوز به برگزاري نشست دفتر تحكيم وحدت ( طيف علامه) با يك واسطه از شخص آقاي خاتمي نقل ميكنم كه گفتند فضا نيست و در رابطه با دستوري كه داده بودند، گفته بودند كه در معذوريتهايي اين دستور را صادر كردند. به هر حال فضا نيست، حتما بايد مصادف شويم با حاكميت يك طيف خاص؟! (البته قصد بياحترامي به بخشي از دوستان را ندارم) آيا بايد به گونهاي شود كه بسيار راحت برخي از دوستان بگويند كه اين انتخابات تحكيم ( طيف علامه) آخرين انتخابات است و در سالهاي ديگر بايد خارج از كشور برگزار شود! كاركردهاي تحكيم به جايي ميرسد كه برخي از اعضاي سابق دفتر در خارج از كشور اظهارات آنچناني كنند؟! چرا جنبش دانشجويي بايد به اينجا برسد؟ و اتفاقا اين مطلوب برخي است، آنهايي كه در 18 تير جنبش اصلاحي را خراب كردند. من به عنوان شخصي كه از بدو قضيهي 18 تير حضور داشتم، ديدم از چندين نفر از افرادي كه مجموعه را به خروج از فضاي كوي دانشگاه تشويق ميكردند، كارت يكي از تشكلها كه نام نميبرم - در واقع نهادها - را به علاوهي گاز اشكاور و دستبند به همراه داشتند.
يا در مراسم 31 خرداد 1378 دوست عزيزي بيانيهاي به من نشان داد و گفت: منوچهر محمدي به خارج از كشور رفته و سخنرانيهاي بسيار تندي دربارهي جنبش دانشجويي كرده و پس از ورود به ايران در فرودگاه مهرآباد 12 ساعت بازداشت و تحت بازجويي بوده، اما سپس آزاد شده و به شدت دنبال فعاليتهاي سياسي است. جمع بندي بحث من اين است كه تفكرات بسيار زيادي وجود دارد كه در جامعهي اسلامي، بسيج، انجمن اسلامي مستقل و بخشي از طيف شيراز نميگنجد، بايد چه كار كرد؟
« مراد كاوياني » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس، در اين بين گفت: آقاي علامه! به نظر شما چند درصد از دانشجويان دغدغهي انديشهي اسلامي دارند؟
علامه پاسخ داد: اين مساله بسيار مهم است، به نظر من دموكراسي چيزي نيست جز رقابت توان رسانهيي نخبگان. چرا آقاي خاتمي سه مرتبه ميگويد من تازه متوجه شدم كه چرا آقاي ميرحسين موسوي اعلام كرد اگر من رسانه نداشته باشم وارد نميشوم، من عضو انجمن اسلامي هستم و به نظر من اين سوال شما جايي ندارد؛ پايهي انجمن اسلامي همين است.
ضعف انديشههاي تئوريك
كاوياني در ادامهي ميزگرد با اشاره به ضعفهاي انجمنهاي اسلامي گفت: يكي از اساسيترين مشكلات انجمنهاي اسلامي در حال حاضر ضعف انديشههاي تئوريك است و روز به روز بيشتر ميشود و به نوعي در حال رسين به پوچي هستيم و تا زماني كه نيازي در مجموعه احساس نشود بچهها به آن نزديك نميشوند، پس بنابراين بايد تا جايي كه امكان وجود دارد سعي كرد بچهها به سمت فعاليت تئوريك نزديك شوند، اما هنوز راهكار آن مشخص نيست.
تنوع بخشي به فعاليتها
بحث ديگر، تنوع بخشي به فعاليت انجمنهاي اسلامي است. چه ايرادي دارد بحثهاي ناسيوناليستي و انديشههاي ايراني را در ميان دانشجويان مطرح كنيم، به هر حال درون همهي ما انديشهي ايران دوستي و ناسيوناليستي وجود دارد، كه ميتوانيم آن را تقويت كنيم. من به حفظ يكپارچگي سرزمين ايران معتقدم، و به نظر من انجمنهاي اسلامي شهرهايي مانند آذربايجان ، كردستان و سيستان بلوچستان و ... به مسايل ناحيهاي نيز بپردازند و در حين تقويت مسايل ناحيهاي در راستاي حفظ يكپارچگي سرزمين ايران باشد، چرا كه من معتقدم انديشههاي فرا سرزميني ما در حال حاضر كشور ما را به سمت نوعي فروپاشي پيش ميبرد. نكتهاي مهمي ديگر كه بايد مورد توجه قرار بگيرد نقد عملكرد حال و گذشتهي انجمنهاي اسلامي است، چراكه اگر انديشه و عملكردي نقد نشود آن جامعه به سمت مرداب شدن پيش رفته و در نهايت فاسد خواهد شد، چه بسا متأسفانه بسياري از انجمنهاي ما به اين سمت كشيده شدند. نكتهي بعدي وجود تنوع و تكثر در حوزهي انديشه است، اين سئوال پيش ميآيد كه چه اشكالي در همكاري افرادي با تفكرات ماركسيست يا ليبراليست با انجمنهاي اسلامي وجود دارد؟ يا اين فرد را به مناظره در جمع دعوت كنيم و در برابر آن فردي باشد كه بسيار توان مناظره با ايشان را دارد.
به سمت عدالت اجتماعي برويم
كاوياني همچنين گفت: به هر حال انجمنهاي اسلامي ما چارهاي ندارند كه به سمت مبحث عدالت اجتماعي كشيده شوند، چراكه در جامعهي ما نابرابري بسيار زياد است كه همين نابرابري باعث به وجود آمدن شكاف طبقاتي شده كه به هر حال اين شكاف معضل خاص خود را خواهد داشت.
عدم اطلاع كافي از قانون اساسي
وي سپس اظهار داشت: در كشورهايي كه آزادي بيان وجود ندارد اين ملتها چارهاي ندارد جز استفاده از حداقلهايي كه قانون براي آنها تعيين كرده است. اما يكي از مشكلات بچهها در انجمنهاي اسلامي عدم اطلاع كافي از قانون اساسي است، در نتيجه موضعگيري آنها احساسي است.
در ادامهي ميزگرد ايسنا، « آذرنيا » ديگر عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تبريز كه در ميزگرد حضور داشت نيز اظهارنظر كرد: با توجه به اينكه ناسيوناليسم ايراني به سانتراليسم تبديل شد، من منظور آقاي كاوياني را از ناسيوناليسم در رابطه با تقويت ناسيوناليستي و تنوع بخشي فعاليتهاي انجمن اسلامي را به درستي متوجه نشدم؟ شكي نيست كه همگي ما به حفظ يكپارچگي ايران اسلامي معتقد هستيم و بارها اثبات شده اما در بحث عدالت اجتماعي، اگر با توجه به شرايط كشور، بحث ناسيوناليستي بيش از اين ادامه پيدا كند، به «پان ايرانيستي» تبديل خواهد شد و به نظر من كاملا اشتباه است.
خطراتي كه انجمنها را تهديد ميكند
آذرنيا در ادامه به خطراتي كه انجمنهاي اسلامي را تهديد ميكنند اشاره كرد و گفت: به نظر من بزرگترين خطري كه انجمنهاي اسلامي را تهديد ميكند اين است كه اعضاي انجمنها در اين فكر باشند كه با اين مجموعه برخورد خواهد شد كه اگر به اين ذهنيت بپردازند از هدفهاي اصلي خود دور خواهد شد.
اهداف انجمنهاي اسلامي
وي افزود: ببينيد! ميتوان اهداف انجمنهاي اسلامي را به دو دسته تقسيم كرد؛ اهداف ثابت كه آنها را آرمان ميناميم، آزادي بيان، دموكراسي، برقراري جامعهي مدني و در واقع اهداف ثابت و بنياديني كه جنبش دانشجويي در ابتدا پيگيري ميكرد و اهداف متغيري كه تشكلهاي دانشجويي و در رأس آن انجمنهاي اسلامي دانشجويان كلا از اين اهداف متغير كه لازمهي سياليت و پويايي مجموعهي دانشجويي است غافل بوده، از جمله بحث عدالت اجتماعي، يا بحثهاي متعدد ديگري كه وجود دارد، چراكه جامعهي ما به شدت ضعف اقتصادي را احساس ميكند و اكثر مردم زير خط فقر هستند، در نتيجهي دغدغهي آنها آزادي بيان يا دموكراسي يا جامعهي مدني نيست، يعني به اين سطح و پويايي در جامعه نرسيدهاند، پس دغدغهي نيازهاي اوليهاي مانند مسكن و شغل دارند، ما ميبينيم كه متأسفانه جنبش دانشجويي به هيچ عنوان به اين موارد نپرداخت، در نتيجه يكي از دلايل اصلي شكست جنبش دانشجويي همين است و البته تهديدهايي كه در فراروي انجمنهاي اسلامي قرار ميگيرد را نيز نبايد فراموش كرد.
ايدهي دبيرستان بزرگ !
آذرنيا ادامه داد: الان متأسفانه ايدهي دبيرستان بزرگ، دانشگاهها را تهديد ميكند و به نظر ميرسد كه به شدت پيگيري ميشود، در واقع كساني قصد سركوب كردن جنبش دانشجويي را دارند و متأسفانه اين بحث در جنبش دانشجويي وارد نشده است، اما به نظر من جنبش دانشجويي ميتواند فضا را مغتنم شمارد، مثلا در زمان اصلاحات چون اصلاحطلبان با ما همنوا بودند نتوانستيم به واقع نقد كنيم اما از اين پس ميتوانيم نقد كرده و بازيچهي دست احزاب سياسي داخل كشور نخواهيم بود. بنابارين اگر فرصت نقد را در دانشگاهها بنيادي كرده و همچنين به بحثهاي تئوريك در جنبش دانشجويي بپردازيم، مانع از ضربه خوردن جنبش دانشجويي در اختلاف موجود در اين جنبش خواهيم شد.
در فضاي سياسي نميتوان نقد كرد
در ادامه، « امير حبيبدوست » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه گيلان، به ايجاد فضاي منطقي در فضاي سياسي و انديشهاي به عنوان كاركرد انجمنهاي اسلامي اشاره كرد، فضاي فعلي حاكم بر انجمنهاي اسلامي را فضاي احساسي دانست و تأكيد كرد: در فضاي سياسي نميتوان نقد كرد، چراكه در فضاي منطقي هيچكس از نقد مصون نيست، اما در فضاي سياسي عدهاي مصون ميشوند، و مشكل بزرگ ديگري كه وجود دارد مشكل تئوريك و مطالعاتي است، همان طور كه قبلا هم عرض كردم، اعضاي انجمنهاي اسلامي حتي افرادي كه در سطح دفتر تحكيم وحدت فعاليت ميكنند چندان غناي مطالعاتي ندارند، حتي در همين اواخر دورهاي كه اصلاحات ناميده شد، بسياري از اظهارنظرها رسانهيي و تحت تأثير سياسيون در سطح بالا بوده است.
وي ادامه داد: دربارهي انديشهي ليبراليسم، از موضع انجمن گيلان ميگويم كه ما چنين انديشهاي را نميپذيريم و به نظر ما يكي از وظايف انجمنهاي اسلامي پرداختن به اسلام سياسي است و سئوال من هم اين است كه واقعا دغدغهي دانشجويان تا چه حدي ليبراليسم است؟ و در مورد مسائلي كه در رابطه با وابستگي [فكري] طيف شيراز مطرح شد بايد بگويم كه در طيف علامه هم چنين وابستگيهاي [فكري] وجود داشته است، مثلا شخصي از اين طيف بوده كه به ديدار شخصي رفته و نظرات او را از جهت فشار از پايين و چانهزني از بالا اجرا كرده است. اين مشكل براي همگي در اين دوره پيش آمده بود.
ادامه دارد ...
نظرات