اين روزها با خشك شدن بستر وسيع تالاب هامون و نيزارهاي انبوه آن، تالابي كه روزي منبع درآمد 15 هزار صياد با 12هزار تن صيد ماهي در سال بود، به كفهاي خشك و ترك خورده تبديل شده و نه تنها آثاري از نيزارهاي انبوه كه منبع اصلي تغذيه 120 هزار رأس دام منطقه بود به جاي نمانده، بلكه گونههاي مقاوم به خشكي نيز به شدت، تهديد و تردد دامها باعث لگد كوبي شديد بستر خشكيده درياچه شده و موجب افزايش فرسايش بادي در منطقه شده است.
تالاب بين المللي هامون يكي از تالابهاي مهم دنيا و بزرگترين درياچه آب شيرين در سراسر فلات ايران محسوب ميشود كه با مساحتي حدود 5700 كيلومتر مربع و دامنه عمقي بين 1 تا 5 متر در ناحيه كويري و بياباني شرق كشور واقع شده است.
براي درك بهتر از شرايط تالاب هامون با دکتر "غلامرضا نوری"، معاون پژوهشی دانشکده جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دانشگاه سیستان و بلوچستان گفتوگو كرديم.
وي به خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه سیستان و بلوچستان، در خصوص علت خشکسالی تالاب هامون، گفت: اين درياچه از سه بخش به نامهاي "هامون پوزك" در شمال شرقي، "هامون صابري" در شمال و "هامون هيرمند" در غرب و جنوب غربي سيستان تشكيل شده است. بخش وسيعي از هامون پوزك و قسمت عمده هامون صابري در خاك افغانستان و مابقي هامونها در خاك ايران قرار دارد.
وي ادامه داد: سطح هر يك از هامونها بسته به ميزان آب ورودي، فصول پر بارش، خشكساليها و ترساليها تفاوت داشته و تابعي از آب جريان يافته در رودخانه هيرمند، خروجي پشت سدها و رودخانههاي فصلي ديگر است. اغلب در سالهاي پرآبي و در فصل بهار بعد از بروز سيلاب رودخانه هيرمند و انشعابات آن، سه هامون به هم متصل شده و به شكل يك نعل اسب ديده مي شوند.
نوري خاطرنشان كرد: هامون هيرمند حدود 470 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در فاصله 45 كيلومتري جنوب غربي شهرستان زابل واقع است. سطح آن از ساير هامونها بيشتر ولي عمق آن كمتر است. عمق متوسط در زمان پر آبي يك متر، در شرايط ميان آبي 0.5 متر و در كم آبي صفر تعيين شده است
وي گفت: در سالهاي عادي بويژه از اواخر تابستان تا اوايل زمستان، هامون هيرمند به چندين بركه كوچك و بزرگ كم عمق تبديل شده كه بزرگترين آنها در قسمت شمال هامون هيرمند و غرب كوه خواجه واقع شده و "سنگل" نام دارد. از آنجايي كه حيات اين درياچه به رودخانه هيرمند و انشعابات فرعي آن وابسته است، آبگيري آن منوط به نوسانات طبيعي يا مصنوعي (احداث كانال) رودخانه هيرمند بوده و قطعا آبگيري اخير مخازن "چاه نيمه"، سدهاي "زهك"، سد "سيستان" و يا سد "كجكي" در افغانستان تأثير زيادي در كاهش آبگيري درياچه داشته است؛ به ويژه در سالهاي اخير بروز خشكسالي از يك طرف و احداث سدهاي جديد و آبگيري مخازن چاه نيمه از طرف ديگر، ظرفيت آبي رودخانه هيرمند را كاهش داده و منجر به خشكي هامون هيرمند شده است.
وي بيان كرد: ارتفاع اين هامون حدود 475 متر از سطح دريا بوده و در فاصله 27 كيلومتري شمال غربي شهرستان زابل واقع شده است. عمق متوسط آن در مواقع پرآبي 1.5 متر و در شرايط ميان آبي و كم آبي يك متر تعيين شده است. اين هامون در تاريخ 1975.6.23 ميلادي به عنوان تالاب بين المللي، تعيين شده است. حدود 59 درصد سطح آن در خاك ايران و بقيه متعلق به كشور افغانستان است.
معاون پژوهشی دانشکده جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دانشگاه سیستان و بلوچستان عنوان کرد: با توجه به وجود نوسانات آب، رودخانه هيرمند زودتر از تالاب هامون، خشك شده است. در داخل هامون چند بركه با عمق بيشتر وجود دارد كه شامل "چونگ دراز"، "چونگ يكدست" و "چونگ ريگ" در مواقع كم آبي به مدت طولاني تري آب خود را حفظ ميكنند. "هامون صابري" ديرتر از هامون هيرمند خشك شده و نسبت به آن از كيفيت آب بالاتري برخوردار است، اما به دليل بالا بودن غلظت مواد آلي (فضولات حيواني)، شيميايي (فاضلابهاي كشاورزي) و املاح، داراي استانداردهاي لازم آشاميدن و حتي استفاده دام و كشاورزي نيست.
وي اظهار كرد: هامون پوزك در گذشته سواران ناميده ميشد كه حدود 476.5 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و مساحت آن 1484 كيلومتر مربع است كه 330 كيلومتر مربع آن در ايران و بقيه در خاك افغانستان است. هامون پوزك در تاريخ 1975.6.23 به عنوان تالاب بين المللي تعيين شده است. عمق متوسط آن در زمان پر آبي 2متر و در مواقع ميان آبي و كم آبي 1.5 متر است .
نوری اظهار كرد: هامون پوزك در انتهاي بخش شمال شرقي دشت سيستان در خاك افغانستان قرار دارد كه در مواقع پرآبي سرزير آن، ابتدا به شمال شرقي دشت، تحت عنوان پوزك ايران وارد شده و پس از مشروب كردن اراضي شمالي منطقه به هامون صابري اتصال مييابد. در اكثر اوقات سال داراي آب بوده و كيفيت آب به علت تراكم كم جوامع انساني در اطراف آن و ايجاد آلودگي كمتر، بهتر از هامون هيرمند و صابري است. "هامون پوزك" از چند بركه جدا از هم تشكيل شده كه بزرگترين اين بركهها "برينگك" به وسعت 208 كيلومتر مربع است. بركههاي ديگر آن شامل "چونگ سرخ"، "كوشك"، "چونگ برفي" و "چونگ خرگوشي" است.
وی در خصوص علت خشکسالیهای اخیر تالاب هامون، اظهار كرد: يكي از عوامل بروز خشكساليهاي شديد، قرار گرفتن تالاب هامون در يكي از گرم و خشك ترين اقليمهاي جهان است. متوسط بارندگي دنيا 750 ميليمتر در سال است كه اين مقدار در ايران حدود 250 ميليمتر و در سيستان در شرايط معمولي 59 ميليمتر است. كمبود بارش به همراه تبخير بسيار زياد (4747ميليمتر در سال) و عمق كم درياچه، باعث از دست رفتن سريع آب ميشود.
نوري تصريح كرد: با توجه به متكي بودن حيات سيستان به رودخانه هيرمند كه بين دو كشور ايران و افغانستان مشترك است، از سال 1310 هجري شمسي چندين قرارداد بين دولتهاي دو كشور در مورد تقسيم آب هيرمند منعقد شد كه متاسفانه به دليل بي ثباتي حكومت در افغانستان، چندين دوره شاهد قطع آب هيرمند به ايران و ايجاد خشكساليهاي شديد بودهايم، كه اثرات زيانبار اقتصادي و اجتماعي زيادي را به همراه داشته است.
وي افزود: در بررسي شديد پتانسيل باد در 60 ايستگاه هواشناسي كشور، ايستگاه زابل بالاترين فراواني و سرعت را به خود اختصاص داده است و به دليل خشك بودن محيط، با ميانگين تعداد 80.7 روز طوفاني در سال طي يك دوره پنج ساله (1995-1990) رتبه دوم وقوع طوفان هاي ماسهاي در قاره آسيا را داراست. دفتر فني تثبيت شن و بيابان زدايي بر اساس طرح شناسايي كانونهاي فرسايش بادي و تعيين اولويتهاي اجرايي مشخص كرد كه 14 استان كشور تحت تاثير فرسايش بادي قرار دارند؛ از بين آنها استان سيستان و بلوچستان با 229 هزار و 174 هكتار بالاترين رتبه را به خود اختصاص داده است و سهم منطقه سيستان در اين استان از نظر مناطق تحت سيطره فرسايش بادي و فراواني وقوع طوفان هاي غبار زا، نسبت به ساير مناطق بيشتر است.
نوري با بيان اينكه مهم ترين پيامد خشكسالي، تشديد پديده بيابان زايي است، به خصوص طي خشكسالي طولاني مدت كه تبعات گسترده اقتصادي، سياسي، اجتماعي و زيست محيطي را به دنبال داشته است، عنوان كرد: با خشك شدن بستر وسيع تالاب هامون و نيزارهاي انبوه آن، صيد در منطقه، غيرممكن و تالابي كه روزي منبع درآمد 15 هزار صياد با 12هزار تن صيد ماهي در سال بود، به كفهاي خشك و ترك خورده تبديل شد و نه تنها آثاري از نيزارهاي انبوه كه منبع اصلي تغذيه 120 هزار رأس دام منطقه بود به جاي نماند بلكه گونه هاي مقاوم به خشكي نيز به شدت، تهديد و تردد دامها باعث لگد كوبي شديد بستر خشكيده درياچه و افزايش فرسايش بادي در منطقه شد.
وي ادامه داد: عشاير منطقه كه در شرايط مطلوب در حاشيه هامون زندگي ميكردند به بستر درياچه وارد شدند تا با جمع آوري سرشاخههاي گز و شستن و خرد كردن آنها علوفه مورد نياز دام هاي خويش را تأمين كنند. قطع كردن سرشاخهها باعث تنك و ضعيف شدن گز، گونه مقاوم به خشكي گرديد. گاوهاي روستائيان نيز كه روزي آزادانه در نيزارهاي وسيع درياچه چرا ميكردند به خوردن علوفه نامرغوب روي آورده و به شدت از وزن آنها كاسته شد.
نوري بيان كرد: خشكسالي اولين فاكتور زاد و ولد يعني زيستگاه حيات وحش را از بين برد و با كاهش منابع آبي، غذايي و پناهگاهي باعث افت شديد جمعيت آنها شد. از دست رفتن امكان زمستان گذراني و لانه گزيني صدها هزار قطعه پرنده مهاجر و آبزي و به تبع آن از بين رفتن امكان شكار براي آن دسته از بومياني كه از اين طريق امرار معاش مي كردند و كمرنگ شدن دامداري و صنعت حصير بافي از اثرات بارز خشكسالي است.
وي ادامه داد: قبل از خشكسالي مساحت كانونهاي بحراني مناطق "ميانكنگي"، "شيله" و "جزينك" 252 هزار هكتار بود كه طي دوران خشكسالي، سطح درياچه هامون به كانونهاي بحرانزاي بياباني اضافه شد و بدين ترتيب ساعات و تعداد روزهاي با طوفان گرد وخاك شديد، افزايش يافت كه خسارات جبران ناپذيري در پي داشته است.
نوري در خصوص مهمترين اثراتي كه طوفانهاي گرد و غبار بر منطقه ميگذارند، توضيح داد: مدفون شدن روستاها و اماكن در زير توده هاي ماسه، كوچ اهالي به شهرها و حومه آن و معضلات اقتصادي ـ اجتماعي افزايش تراكم جمعيت شهري، از بين رفتن فرصتهاي شغلي، افزايش فقر، افزايش فعاليتهاي غير قانوني از جمله قاچاق سوخت، تردد از بستر خشك درياچه و به تبع آن تخريب و فرسايش بيشتر، پرشدن كانالهاي آبرساني و افزايش هزينههاي لايرويي، بالا آمدن بستر رودخانهها و مسدود شدن مجاري آب بر اثر ورود شن و ماسه و هرز رفتن ميليونها متر مكعب آب در سال، از مهمترين اثراتي است كه طوفانهاي گرد و غبار بر منطقه ميگذارد.
وي ادامه داد: مسدود شدن جادههاي ارتباطي، دير رسيدن محصولات به بازار فروش به خصوص كاهش كيفيت مواد فسادپذير، افزايش تصادفات جادهاي به دليل كاهش ديد و خسارت جاني و مالي فراوان، افزايش آلودگي هوا و تهديد سلامت جسمي افراد از جمله بروز بيماريهاي تنفسي و ريوي و افزايش نابينايي به دليل بريدگي ناشي از برخورد ذرات شن در قرنيه از ديگر اثراتي است كه طوفانهاي گرد و غبار بر منطقه ميگذارد.
نوري درباره اقدامات انجام شده براي كاهش اثرات خشكسالي، عنوان كرد: وقوع بحران در سيستان باعث حركت مداوم مقدار زيادي ماسه از بستر درياچه به سمت روستاها و شهر زابل شد و نزديك به 208 روستا در محاصره شنهاي روان قرار گرفت اما به دليل كافي نبودن آب در منطقه و سرعت زياد باد، عمليات بيولوژيك و كاشت نهال امكان پذير نبود. بدين منظور با بهره گيري از دانش بومي و تجربيات مردم در سنوات گذشته و نيز بهره گيري از نظرات اساتيد فن، احداث بادشكن يا تلههاي رسوب گير در بستر درياچه انجام شد تا مانع حركت شنها شود.
معاون پژوهشی دانشکده جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دانشگاه سیستان و بلوچستان ادامه داد: اين بادشكن ها به طول 350 كيلومتر، در شش باند سه رديفه و از سرشاخههاي خشك شده جنگلهاي طبيعي گز در منطقه ايجاد شد؛ ظرف مدت سه سال، جلوي پيشروي 6 تا هشت ميليون متر مكعب ماسه روان گرفته شده و در بين رديف هاي بادشكن، پوشش گياهي طبيعي مستقر شد. از ديگر اقدامات انجام شده، تخليه شن از روستاها و دپوي آنها در نقاط دورتر بود كه بلافاصله بر روي اين تپههاي ايجاد شده عمليات مالچ پاشي صورت گرفت و براي جلوگيري از كم شدن سطح چسبندگي مالچ ها و از بين رفتن آنها در اثر توفان و آفتاب، نهال كاري انجام شد. در اطراف اراضي كشاورزي نيز تلههاي رسوب گير ايجاد شد كه نتايج رضايت بخشي را به همراه داشت.
وي خاطرنشان كرد: چاه نيمه سه حفره يا سه گودال طبيعي در كنار رودخانه هيرمند قرار دارد. اين مخازن در جنوب شرقي سيستان، حاشيه مرز ايران و افغانستان در فاصله تقريبي چهار كيلومتري در ساحل دلتاي هيرمند قرار گرفتهاند. وجود چاه نيمهها در سيستان، عامل مهمي براي ماندگاري مردم در اين منطقه به شمار ميرود ؛ به خصوص تداوم بحران خشكساليهاي اخير در سيستان، نياز مردم به چاه نيمهها را به نحو چشمگيري افزايش داده است.
انتهاي پیام
نظرات