يك استاد دانشگاه اظهار كرد: عربستان، تركيه و يك كشور بزرگ غربي (آمريكا) هر چند در تحولات منطقه و خاورميانه نقش مستقيمي ايفا نميكنند، اما تعيينكننده متن اين حوادث هستند و آنچه در منطقه روي ميدهد بيشترين منفعت را براي گسترش هويتهايشان ميبرند.
به گزارش خبرنگار سياسي خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر حسين دهشيار، استاد دانشگاه در سخناني در نشست كارشناسي نخستين كنفرانس علمي بينالمللي پيرامون جنبش غيرمتعهدها كه از روز سهشنبه به مدت دو روز آغاز شده است، اظهار كرد: براي فهم اقدامات و سياستهاي امروز خاورميانه و منطقه و اينكه بتوانيم درك كنيم توانمنديها و تصميمات چگونه به اقدامات و سياستها منجر ميشود بايد به بررسي دو محيط عملياتي و روانشناختي بپردازيم.
وي به تحولات در دهه 80، 90 و سال 2000 ميلادي اشاره كرد و افزود: در دهه 80 مردم دنيا قبول كردند كه تجربه تاريخي اروپا را از جمله بازار آزاد، محور قرار گرفتن حق در روابط اجتماعي و مشاركت تمامي گروههاي مختلف اجتماعي در سرنوشت كشورشان به عنوان اصلي پذيرفته قلمداد شود. در دهه 90 كشوري اروپايي و آسيايي جغرافيايش از نقشه دنيا حذف ميشود و در سال 2000 دكترين مداخله بشردوستانه در آستانه پذيرش قانوني و رسمي قرار ميگيرد.
دهشيار گفت: اين سه اتفاق بر محيط عملياتي و رواني تصميمگيرندگان و قدرتها تاثيرگذار بود.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه قدرت معاني مختلفي دارد به تعريف قدرت مبني بر اينكه شما ميتوانيد "متن حوادث را تعيين كنيد" اظهار كرد: شايد شما در كاري نقشي نداشته باشيد اما در تعيين متن و زمينهي آن موثر هستيد. سه رويدادي كه در سه دهه ميلادي اشاره شد تعيينكننده متن حوادث و رويدادهاي منطقهاي و بينالمللي هستند.
وي با اشاره به تحولات خاورميانه و منطقه به نقش تركيه، عربستان و يكي از كشورهاي غربي كه منافع بسياري در خاورميانه و منطقه دارد (آمريكا)، اشاره كرد و افزود: اين سه كشور در متن حوادث يكي دو سال گذشته در خاورميانه و منطقه تاثيرگذار بودند. عربستان معتقد است از آنجا كه هيچ وقت مستعمره و تحت كنترل كشوري خاص نبوده است جايگاه ويژهاي دارد، علاوه بر اين عربستان بزرگترين توليدكننده و صادركننده نفت است و اين مساله جايگاه آن را ويژهتر ميكند اما آنچه كه نقش عربستان را در تحولات اخير نافذ كرده است منافع اين كشور است كه با منافع يكي از كشورهاي غربي بزرگ (آمريكا) در منطقه و خاورميانه تلاقي پيدا كرده است از اين رو سياستهايي كه عربستان دنبال ميكند جديتر و راحتتر دنبال ميشود.
اين استاد دانشگاه در ادامه به نقش تركيه اشاره كرد و گفت: تركيه خود را دولت "پاشنهاي" در منطقه ميداند و معتقد است اين ويژگي است كه هيچ كشوري در منطقه آن را ندارد. تا دهه 80 ميلادي تركها به غرب نگاه ميكردند اما از دهه 80 به بعد تركيه در خاورميانه نيز فعال شده است و در دهه جديد ميلادي كاملا نقشي فعال دارد.
وي با اشاره به دو گسل تاريخي در تركيه، دعواي بين اسلام و سكولاريزم و مليگرايي و ليبراليسم خاطر نشان كرد: در چارچوب اين دو گسل سياستهاي تركيه شكل گرفته است. با اين حال تركيه چهار ويژگي براي خود قائل است كه بر اساس اين چهار ويژگي نقشي فعال در منطقه و خاورميانه پيدا كرده است.
دهشيار افزود: جغرافياي تركيه كه هم در آسياست و هم در اروپاست و به عنوان تنها كشور مسلمان اين ويژگي را دارد، توان نظامي قابل توجه آن و اقتصاد موثر و قوي آن در ميان كشورهاي اروپايي و نيز ويژگيهاي هويتي اين دولت باعث شده تا تركيه خود را داراي عمق استراتژيك در منطقه بداند. البته خيلي از كشورها در منطقه اين ويژگيها را دارند اما آنچه تركيه را متفاوت و متنفذ ساخته است عضو ناتو بودن اين كشور است كه باعث ميشود بسياري از اهداف و سياستهايش به سرعت تسهيل شوند.
اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: تركيه نيز مثل عربستان منافعاش با منافع يكي از بزرگترين كشورهاي غربي كه در منطقه و خاورميانه منافع بسياري دارد (آمريكا) همسو شده است از اين رو سياستها و برنامههايش به راحتي انجام ميشود.
دهشيار افزود: تركيه و عربستان از فرصت تاريخي پيش آمده در خاورميانه به راحتي استفاده كرده و سعي دارند هويتشان را ماهيت منطقهاي و جهان بخشند. اين دو كشور از فرصت به وجود آمده براي افزايش قدرت و نفوذشان استفاده ميكنند؛ بنابراين شرايط امروز ما در خاورميانه به گونهاي است كه براي برخي كشورها منفعت ايجاد كرده است و باعث شده عربستان، تركيه و يك كشور بزرگ غربي به راحتي منافعشان را كسب كنند.
اين استاد دانشگاه در عين حال دوران بيثباتي در خاورميانه را در آينده محتمل دانست و افزود: در آينده با دوران بيثباتي در خاورميانه در زمينه سياسي، اجتماعي و اقتصادي مواجه خواهيم بود اما آنچه بيثباتي به خود نميبيند، صادرات نفت از منطقه است، اين در حالي است كه كشورهاي صادركننده و واردكننده نفت بيثباتي را تجربه خواهند كرد. همچنين ممكن است منافع سه كشوري كه به آن اشاره كردم نيز همسو با بيثباتي باشد. در عين حال كشورهايي كه با نظام بينالملل همسو هستند منفعت بيشتري را در تحولات خاورميانه و منطقه خواهند داشت.
انتهاي پيام
نظرات