«معصومه ابتکار»، رییس سازمان حفاظت از محیطزیست به مناسبت سالمرگ عارف واصل حاج محمد اسماعیل دولابی در یادداشتی تأملبرانگیز در کتاب هفتهی خبر شماره 19 در چهارم بهمن موضوع «سلام به طبیعت» را پیش کشید و نوشت: «رفتار ما چه تأثیرات منفی بر محیطزیست میگذارد، یا اینکه آیا رفتار ما با محیطزیست و طبیعت پیرامونمان رفتاری اخلاقی است؟
آیا ما حرمت درخت و رود و دریا که نعمتها و نشانههای خدا بر روی زمین هستند را نگه میداریم؟ آیا به خود آموختهایم که به خاک و درخت و پرنده سلام کنیم و فقط به فکر لذت بدون حفظ حقوقشان نباشیم، بلکه تمرین کنیم که در حفظ و سلامت آنها بکوشیم، زیرا آنها دقیقاً در حال مراقبت از ما و سلامتی ما هستند. اصلاً آیا رواست به موجوداتی که زندگی را برایمان شیرین میکنند، بیاعتنا باشیم؟»
در جواب این سؤالات اگر صادقانه رفتار خود را با طبیعت بررسی و به وجدان خود رجوع کنیم، جواب نه خواهد بود و شاهد این مدعا زمینی است که روز به روز عریانتر میشود. جنگلهای شمال هستند که با چالشهای زیادی روبرو هستند و قربانی زمینخواری شدهاند و هشدار همیشگی روسای دادگستری استانهای مختلف همواره به تهدیدکنندگان عرصههای طبیعی است، هشدارهایی که متأسفانه در عمل آنگونه که باید کارساز نبودهاند.
شاهد بیتوجهی ما به محیط زیست و طبیعت، جنگلهای بلوطی هستند که روزی زینت زاگرس بودند و امروز شاهد خشک شدنشان هستیم و البته نجات آنها به عزم همگانی تبدیل نشده و بسیاری از ما چشم به راه اقدامات دولتی هستیم که اقداماتش به اندازه بودجهاش است.
نشانهی سلام نکردن ما به محیطزیست و طبیعت اخبار متفاوتی است که هرروز از دستگیری شکارچیان غیرمجاز و حتی شهید کردن محیطبانان به گوش میرسد. راستی مگر شکارچی مجاز هم داریم؟ یعنی متولیان محیطزیست ما جواز شکار دادهاند؟
دلیل نامهربانی ما با طبیعت بازار سکهی ذغالگیرانی است که این روزها به تن رنجور بلوط رحم نمیکنند و جسم نیمهجان بلوط را به ثمن بخس به حراج میگذارند تا بازار سیاهکاریهای ذغال فروشان سیه روی داغ و پر رونق باشد.
نشانهی سلام نکردن ما به محیطزیست شکمپرستانی هستند که جز گوشت کل وحشی، گوشتی به ذائقهی آنها خوش نمیآید.
دلیل سلام طمعکارانهی ما انسانهای امروزی به طبیعت حسرت پدرانی است که با تمام وجود، تفاوت طبیعت و محیط زیست امروز را با شرایط زیستمحیطی دیروز حس میکنند و توصیفشان از گذشتهی این عرصه برای نسل ما به افسانه میماند.
مهمتر از همهی اینها، آب این مایه حیات هم به نامهربانی ما گواهی و شهادت میدهد، به قول اهل قضا شکایتها و ادله آب هم به دلیل عدم توجه به طرحهای آبخیزداری، آبخوانداری، آبیاری فضای سبز با آب شرب و روشهای پرمصرف و کم بازده در سطح شهر و حتی محوطهی دانشگاهها که باید اساس فرهنگسازی باشد، محکمهپسند خواهد بود.
شستوشوی غیرضروری خیابانها و سنجیدن ارزش آب با شرب و غیرشرب، فرسودگی شبکههای آبرسانی در سطح جامعه و در رفتارهایی مانند هدر دادن چندین لیتر آب در شستن ظرفها، باز بودن آب تا انتهای مسواک زدن در خانوادهها از دیگر برخوردهای نادرست ما با آب بوده است.
آنچه گفته شد تنها نمونههایی از بیمهری ما به محیطزیست است و نشان میدهد طبیعت از جانب ما ایمن نیست و با سلام خود سلامتی را برای طبیعت و محیطزیست آرزو نمیکنیم، بلکه سلامی اگر باشد، طمعکارانه است.
ناگفته پیداست که سازمان محیطزیست و ادارات کل در استانها بهتنهایی نمیتوانند کار حفاظت از این نشانههای خداوند که خلق شدهاند تا زندگی ما را زیبایی بخشند، به دوش بکشند، اما باید دانست که برای حفاظت از محیطزیست و طبیعت باید با دوری گزیدن از نگاههای تنگنظرانهی اداری از تمام ظرفیتها بهره برد و در این راه سازمانهای مردمنهاد را به کمک طلبید و از فعالیت آنها احساس خطر نکرد و لازمهی این نگاه این است که صادقانه به محیطزیست بگوییم دوستت داریم و آداب دوستی را میدانیم.
نوشتار از: مجید کیان، خبرنگار ایسنا، منطقه ایلام
انتهای پیام
نظرات