به گزارش ایسنا، رضا رسالت در یادداشتی با عنوان "دستاوردهای سفر وزیرامورخارجه خارجه به قفقاز (از تعامل هدفمند تا تامین منافع حداکثری)" نوشت: دنیای امروز عرصه ی گفتمان ها است، تعلقات مشترک در کنار هم شکل میگیرند و ما را به یک هویت واحد رهنمون میسازند.
در دنیای امروز یکی از وجوه اثر گذار در پیشبرد اهداف سیاست خارجی و استیفای منافع ملی، اعتماد سازی و اقناع افکار عمومی ملت های منطقه است. کسانی که دیپلماسی عمومی را صرفا حُسن تعبیری از تبلیغات و شکل دهی به افکار عمومی میدانند به خطا رفته اند، مسئله ی اول در اثر گذاری عمومی اعتماد سازی است، جمهوری اسلامی ایران اگر در حوزه ی پیرامونی خود به چنین اقبال بلندی از اعتماد و اقناع افکار عمومی رسیده است، به خاطر همین مسائل گفتمانی است که ریشه در مبانی عمیق هویتی دارد. یکی از حوزه های تمدنی و هویتی ما حوزه ی قفقاز است که مناسبات مشترک تاریخی و فرهنگی فراوانی در ان وجود دارد.
پس از فروپاشی شوروی، بالکان جدیدی در شمال غرب ایران شکل گرفت که می تواند به عنوان فرصت و یا تهدید عمل کند. به نظر می رسد اگر ایران نظام جدید جهانی را بخوبی شناخته باشد می تواند از این تغییرات استفاده نموده و منافع خود را تعقیب کند. ایجاد چنین فرصتی مستلزم کنکاش دقیق در منطقه و بررسی روابط قدرت های موجود منطقه ای و فرامنطقه ای بر اساس موقعیت جغرافیایی، جغرافیای سیاسی، ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک است که این شرایط تعیین کننده میزان استفاده ایران است. توجه به تغییرات نظام جهانی پس از فروپاشی شوروی و توجه به این مسئله که در نزاع قدرت امروزی، رقابت بر سر تعامل است نه تقابل، بسیار تعیین کننده به نظر می رسد. از ابتدای دهه ۹۰ الگوی سیاست خارجی ایران نسبت به منطقه قفقاز این بود که بدون حضور قدرتهای فرامنطقهای، مسائل منطقه از سوی کشورهای همسایه حل و فصل شود و امروز این الگوی مهم در سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز پیگیری میشود.
در سفر اخیر وزیر خارجه ی کشورمان به قفقاز، همگرایی و همکاری منطقه ای و تاکید بر حفظ صلح و آرامش میان همسایگان مهمترین محور رایزنی های دکتر ظریف با مقامات روسیه و کشورهای منطقه قفقاز جنوبی بود. پیشنهاد همکاری ۶ جانبه منطقه ای قفقاز و تاکید بر نجات توافق هسته ای و احیای کامل برجام هم از مسائل مهمی بود که در این سفر منطقه ای مطرح شد.
پس از توافق آتش بس در پی بحران قره باغ که با وساطت روسیه انجام شد، بسیاری صحبت از این به میان اوردند که ایران با توجه به اهمیت منطقه قفقاز سیاست و استراتژی درستی را اتخاذ نکرده و به نوعی فضا را برای سایر کشورها فراهم کرده است. در حالی که ایران در شرایط بحران قره باغ همواره بر حفظ تمامیت ارضی دو کشور آذربایجان و ارمنستان تاکید داشت. ایران تنها کشوری است که با هر سه کشور ارمنستان، آذربایجان و گرجستان رابطه دارد. روابط ارمنستان و ترکیه از سال۱۹۹۳ و روابط روسیه و گرجستان هم از سال ۲۰۰۸ قطع است. در حالی که ایران با هر سه جمهوری روابط فعال دیپلماتیک دارد و قطعا قدرت مانور بیشتری نسبت به ترکیه و روسیه در این منطقه دارد و میتواند در معادلات منطقه تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد.
جمهوری آذربایجان هم مایل نیست همه ظرفیت خود را در اختیار ترکیه قرار دهد و به دنبال تنوع بخشی و توازن بخشی به سیاست خارجی خود بوده و علاقمند به همکاری با تهران است. بعد از جنگ اخیر، ۱۳۸ کیلومتر از مرز مشترک با جمهوری آذربایجان از اشغال آزاد شد و خطوط مرزی در این ناحیه تثبیت شد. علاوه بر این مسایل امنیتی پاسگاههای مرزی و سد خداآفرین حل شده است، زیرا قبلا در اختیار منطقه قره باغ بود که رسمیت نداشت و الان در حوزه اختیار جمهوری آذربایجان است. باز بودن مرز مشترک ۴۲ کیلومتری ایران با ارمنستان نیز برای ایران بسیار مهم است. وضعیت کریدور نخجوان با آذربایجان که از نزدیکی مرز ایران عبور میکند و باز بودن مسیر ایران و ارمنستان و عدم تهدید در خط ترانزیتی کریدور ما با ارمنستان نقطه مشترک همکاریهای تهران و تفلیس است که باید درباره آن رایزنی و تبادل نظر شود.
در پایان به نظر میرسد این رایزنیهای چند و دوجانبه، برکات و محصول فراوانی برای هم زیستی مسالمتآمیز و ارتقای زندگی متناسب با تامین نیازهای توسعهای به هم پوسته ملتهای قفقاز دارد. به ویژه در شرایطی که ما همگی ملتهایی با پیوندهای عمیق هستیم و از جامعهای برخورداریم که استعدادهای بالقوه و بالفعل و درهم تنیدگی بارز دارد و مزایای فراوان و متنوعی را برای ترقی و تعالی همسو و از طریق تشریک مساعی و اقدام جمعی با هزینههای حداقلی و با مزیتهای نسبی برتر برای اعتلای کشورهای منطقه قفقاز شامل می شود.
انتهای پیام
نظرات