-
ناگفتههای یکی از مسافران اتوبوس مرگ
«۳۰ ثانیه بیشتر طول نکشید. اشهدم را خواندم و خودم را به دست تقدیر سپردم.»
-
یک سوال ساده از آقای کلانتری
یکی از خبرنگاران ایسنا به طرح پرسشی ساده از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پرداخته است.
-
آقای ظاهرا مسئول! حرفنزدن هم بلد نیستی؟
این روزها داغدار از دست دادن دو خبرنگار عزیز کشورمان هستیم و آنچه تحمل این رنج - که بزرگتر از شانههایمان شده - را سختتر میکند نوع مواجهه مسئولان امر با این حادثه است؛ حادثهای که سایه سنگین بیتدبیری آنان بر سرش هست و باقی خواهد ماند.
-
مصائب ناگفته مجردها در ایام کرونا
«چه شبایی که تو کوچهها و خیابونا نخوابیدم. خیلی سخت بود، خیلی. دوست زیاد دارم، اتفاقا خونه مستقل هم دارن اما وقتی زیاد میری سراغشون دیگه شروع میکنن به پیچوندن. هر جا هم میرفتم دنبال خونه قیمتا عجیب بالا بود و پولم نمیرسید تا اینکه بالاخره مجبور شدم برم حاشیه تهران یه جایی پیدا کنم. حالا هم بدون اسباب و اثاثیه سر میکنم اما خدا رو شکر صاحب یه سقف شدم.»
-
روایتی از اوضاع فالگیرها در روزهای کرونایی
«این حرفها را بریز دور؛ اینکه فال برای افراد کمسواد است و زنانِ خانهنشین»؛ اینها را فالگیری میگوید که مدعی است کسانی پای بساط فالگیریاش نشستهاند که هم تحصیلکرده بودند و هم اینکه اساسا هیچ اعتقادی به فال نداشتند.
-
۹ ساعت کرونایی در یک اتوبوس
راننده آهسته حرکت میکند و مسیر هفتساعته را با ۳۸ مسافر و در ۹ ساعت میراند؛ ساعتهایی کرونایی که کمتر سرنشین آن به ماسک، الکل و پروتکلهای بهداشتی اعتقادی دارند.
-
۱۰ نکته که پیش از ورود به بازار رمزارزها باید بدانید
در میان «حضور افتخاری» دوجکوین در تلویزیون آمریکا و رشد روزافزون پذیرش بیتکوین در والاستریت، رمزارزها بیش از هر زمان دیگری در گذشته، مشتری پیدا کردهاند. حتماً این قیمتهای سربهفلککشیده برای تازهواردها وسوسهانگیز است؛ اما پیش از گامنهادن در این وادی باید به مخاطرات آن هم آگاه بود.
-
کیکهای چند میلیون تومانی در تهران + تصاویر
خوراکی هستند و با قصه پیوند خوردهاند. یکی هنر نگارگری را نشان داده و دیگری پرترهای از رضا عطاران خلق کرده است؛ مجسمههایی که با انبوهی از کیک، شکلات، گاناش و آبنبات شکل گرفتهاند.
-
مامان! چطوری میتونم پول دربیارم؟
ساعت ۶ عصر یکی از روزهای خرداد است. آفتاب برای ماندن در آسمان پافشاری میکند و درختان پارک سبزیشان را به رخ میکشند. قرار است یک اتفاق جدید در پارک شکل بگیرد و ۱۳ کودک بین شش تا هفت سال محصولاتشان را برای فروش عرضه کنند.
-
/عادتهای بد/
واقعا چرا بین خطوط نمیرانیم؟
این صحنه را همهمان دیدهایم: ترافیک بزرگراه سنگین و صف ماشینها طولانی است. به محض اینکه جایی باز میشود، بعضی رانندهها امان نمیدهند، سریع فرمان را میچرخانند تا خودشان و ماشینشان را در جای خالی که تازه باز شده جا دهند و به این ترتیب مدام از این خط به آن خط میروند.
-
پشت پرده کمبود بعضی داروها چیست؟
وارد پنجمین داروخانه میشوم و اینبار سراغ داروی «فنیتویین» را میگیرم. نیست که نیست: «چند ماهی میشه توزیع نشده. فقطم «فنیتویین» نیست. خیلی از داروهای دیگه هم پیدا نمیشن»، «نداریم خانوم»، «نگرد. وقتتو تلف نکن» و پاسخهای مشابه متصدیان داروخانهها.
-
قتل بابکها و رومیناها از زاویهای دیگر
«همه چیز گفته شده، اما هیچ چیز درک نشده است»؛ این گفته مشهوری است که تقریبا هر روز از نو به جامعه انسانی ثابت میشود؛ نمونهاش در همین بحثهای تازه «فرزندکشی» که عده زیادی تلاش میکنند آن را استثنایی و ویژه جلوه دهند؛ در صورتی که با نگاهی به تجربه بشری، روشن است که اتفاق تازهای رخ نداده است.
-
هشداری مهم به ۷ کاندیدای انتخابات، مجریان و ناظران
برگزاری انتخابات و همراهی ملتها در انتخاب مدیران اجرایی یکی از شاخصترین نمادها و اجزای آزادی و دموکراسی در جهان است که علیرغم واردبودن نقدهایی از جانب تحلیلگران اجتماعی و سیاسی به برخی از اجزای دموکراسی، برگزاری انتخابات نمادی است که از جانب همه صاحبنظران مهر تایید دریافت میکند و لااقل تا به امروز جایگزین بهتری پیشنهاد نشده است.
-
/دغدغههای شغلی/
زیر پوست پاساژها چه میگذرد؟
برچسب قیمت مانتو را که ۵۰۰ هزار تومان است میکند و میگوید: «اشتباه شده. قیمتش ۶۰۰ تومنه». ۵۰۰ هزار تومان را کارت میکشد و از خریدار میخواهد ۱۰۰ هزار تومان را نقدی بپردازد؛ نوعی دزدی که فروشندهها و صاحب فروشگاهها با آن به خوبی آشنا هستند.
-
مسئولان صنعت برق: میدانیم قطعی برق کار کیست!
باطری لپ تاپم ۷ دقیقه دیگر تمام میشود؛ پس باید سریع بنویسم. برق نیست!
-
چرا دیگر دردمان نمیآید؟
پدر و مادر بابک خرمدین او را به قتل رسانده، تکهتکه کردهاند و به سطل زباله انداختهاند. یک مامور حراست دست خبرنگار را حین تهیه گزارش شکسته است. یک متصدی امور بانکی مشتری خانم را با لگد از شعبه بیرون کرده و تا حد مرگ او را کتک زده است. اینها خبرهایی است که ما حدود یک هفته با مرورشان سر کردهایم؛ تازه ویدئوها و تصاویر برخی از آنها را هم دیدهایم!
-
پدر و مادر بابک خرمدین، «پدر و مادر» را مثله کردند!
شاید تصور کنید اکبر خرمدین و همسرش، فقط دو فرزند خود و دامادشان را به قتل رسانده و جسدشان را مثله کردهاند اما اگر طی روزهای گذشته قدری دقیقتر فضای مجازی را رصد کرده باشید میبینید که ابعاد جنایت این دو نفر فقط محدود به اعضای خانواده نبوده و در واقع با کاری که کردهاند، مفهوم «پدر و مادر» را هم از دم تیغ گذراندهاند.
-
چرا غول چراغ جادو برای انتخابات ثبت نام کرد؟
«یکی پرونده داشت، یکی کلید، گفتم این کشور یه جو غیرت میخواد. گفتم شاید به دردش بخوره. ۴۰ سال حکومت کردن، اومدم خدمت کنم. من عاشق کشورمم.» این حرف ها را هدفش از شرکت در انتخابات عنوان میکند و شناسنامهاش را مقابل دوربین رسانهها بالا میبرد.
-
وعده واکسیناسیون همه دانشجویان و چند نکته
معاون فرهنگی دانشجویی وزارت بهداشت از «واکسیناسیون تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در زیرمجموعه دو حوزه وزارت بهداشت و علوم تا اواخر شهریورماه» خبر داده است.
-
/عادتهای بد/
خاکی که بر سر آب میکنیم
بسیاریمان تحصیلکرده و از نسل جدیدیم و بسیاری دیگر هم از نسل قدیمتر. هر دو نسل شیر آب را باز میگذاریم و به کارهایمان میرسیم. آب برایمان به مثابه ریگ بیابان است؛ بیتفاوت نسبت به اینکه با بحران بزرگ آب روبهرو هستیم و زندگی بدون «آب» نمیشود که نمیشود.
-
یک پیشنهاد برای کاندیداهایی که قبلا مسئولیت داشتهاند
انتخابات ۱۴۰۰ بزرگ ترین و تاثیرگذارترین واقعهی امسال است که آثار آن در جای جای زندگی مردم در چهار سال آینده هویدا خواهد بود ولی به جرات میتوان گفت مهمترین دغدغه سیاسیون و برگزارکنندگان نه خود انتخابات بلکه میزان مشارکت مردم در آن است؛ دغدغه درستی که در صورت پایینبودن نمودارها در پایان روز انتخابات تبعاتش دیگر محدود به ۴ سال آینده نخواهد بود و چه بسا آثار آن خسارتهای جبرانناپذیری برای کشور در دهههای آتی به دنبال داشته باشد.
-
واکسیناسیون خبرنگاران؛ دعوا بالاسر قبری که مُردهای ندارد!
چند روز قبل، نماینده مدیران مسئول رسانهها در هیات نظارت بر مطبوعات و خبرگزاریها به وزیر بهداشت نامه نوشت و از او درخواست کرد که خبرنگاران سریعتر علیه کرونا واکسینه شوند؛ نامهای که در این چند روز از هر سمتی که به آن نگریستهایم، خسارت بوده و بس!
-
رونمایی از یک پدیده عجیب: گروگانگیری اثاث منزل توسط باربری!
شاید تصور کنید دزدی و راهزنی تنها مختص افرادی بی نام و نشان است که کار خود را با پنهانکردن هویتشان انجام میدهند. اما در اشتباهید! همیشه اینگونه نیست و بسیاری از دزدیها خیلی علنی هر روز در سطح شهر در جریان است.
-
۱۰ قصه از مامایی با ۵۰ سال خدمت در ۱۰ استان + تصاویر
3 سرباز به عنوان مهمان به خانه زهرا خانم وارد شدند، یکی از مهمانها متوجه شد صاحبخانه همان کسی بود که مامای مادرش در آخرین زایمان و قبل از فوت بوده، هنوز نمیدانست مادرش چرا فوت کرده؟ از او پرسید شما که در یکی از بیمارستانهای یزد در دهه ۶۰ ماما بودید، در زمان خدمت در زایشگاه چند مادر فوت کردند؟ پاسخ داد؛ دو یا سه نفر؛ یکی خانم ۴۰ سالهای بود که در ماه پنجم حاملگی بود. دوباره پرسید آن خانمی که فرزند پنجمش بود چطور از دست رفت؟
-
۱۰ نکته کاربردی برای مواجهه با «آزاردیده جنسی»
اخیرا با ظهور پلتفرم کلابهاوس، مجددا روایتهایی از آزار جنسی توسط افراد مختلف مطرح شده و باز هم این موضوع مهم - فارغ از صحت و سقم روایتها - در دایره بحث و تحلیل قرار گرفته است؛ تحلیلهایی که پای آنها به برخی رسانهها نیز کشیده شده است.
-
عامل ردصلاحیتها کیست؟
یکی از اخبار پربحث این روزهای حوزه انتخابات در جمع سیاسیون کشور رد صلاحیت گسترده برخی داوطلبان کاندیداتوری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و بویژه تعدادی از اعضای فعلی شورای شهر تهران است.
-
/۱۲ اردیبهشت؛ روز معلم/
ناگفتههای چند معلم از تدریس در روزهای کرونایی
«کسی متوجه نشد در این مدت معلمها چه روزهای سخت و پر استرسی را پشت سر گذاشتند. برگزاری کلاسها به صورت آنلاین و مجازی مشکلات جسمی و روحی بسیاری برای آنان به وجود آورد.»
-
/۱۱ اردیبهشت روز جهانی کار و کارگر/
روایتهایی تلخ از روزگار چند زن کارگر
داستانش شبیه فیلمهای فارسی است. با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته و با کارگری در خانههای مردم کمکخرج زندگی بوده. قسم و آیه میآورد که اسمش را نیاورم. مراقب است تا حرف اضافهای در دهانش سُر نخورد تا بعد از گفتنش پشیمان شود. از جزئیات اتفاق چیزی به زبان نمیآورد و سربسته میگوید که در یکی از خانههایی که برای کار رفته به او تجاوز شده.
-
/۹ اردیبهشت، روز جهانی روانشناس و مشاوره/
مراقب روانشناسنماها باشید!
پنجمین جلسه درمان را پشت سر گذاشته که متوجه تماسهای مشکوک خانم روانشناس با همسرش میشود. با وجود آنکه درمان را قطع میکند اما باز هم تماسها تمامی نداشتند، حتی گفتوگو هم کارساز نشده تا جایی که مجبور میشود موضوع را از مراجع مربوطه پیگیری کند. بعد از این اتفاق، نسبت به روانشناسان بدبین میشود و پشت دستش را داغ میکند تا دیگر به مشاور مراجعه نکند.
-
از مرگبارترین قحطیهای ایران چه میدانید؟
مردم در سالهای اخیر روزهای سختی را پشت سر گذاشتهاند؛ از ساعتها انتظار در صف مرغ گرفته تا خرید گوشت با کارت ملی یا کمبود مقطعی برخی از کالاها؛ با این حال به گفته رئیس جمهوری تا کنون اجازه داده نشده که قحطی کالا در کشور رخ بدهد.
برای دسترسی به اخبار قدیمیتر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.