• پایگاه‌های اطلاع‌رسانی

  • پرتال امام خمینی (ره)
  • سایت مقام معظم رهبری
  • سایت ریاست جمهوری
  • سایت مجلس شورای اسلامی
  • سایت قوه قضاییه
  • سایت شورای نگهبان
  • سایت جهاد دانشگاهی
  • خبرگزاری‌ها

  • آنا
  • ایلنا
  • ایکنا
  • ایرنا
  • تسنیم
  • تابناک
  • دفاع مقدس
  • سینا پرس
  • شانا
  • قرآنی
  • موج
  • واحد مرکزی خبر
  • هنر آنلاین
  • دانشگاه‌ها

  • دانشگاه تهران
  • دانشگاه علامه طباطبایی
  • دانشگاه صنعتی شریف
  • دانشگاه صنعتی امیرکبیر
  • دانشگاه شهید بهشتی
  • دانشگاه آزاد اسلامی
  • دانشگاه خوارزمی
  • دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
  • دانشگاه شهید چمران اهواز
  • دانشگاه فردوسی مشهد
  • دانشگاه اصفهان
  • دانشگاه تبریز
  • دانشگاه علوم پزشکی تهران
  • دانشگاه علوم‌پزشکی شهید بهشتی
  • دانشگاه پیام نور
  • دانشگاه علم و فرهنگ
  • دانشگاه جامع علمی کاربردی
  • روزنامه‌ها

  • آفرینش
  • اطلاعات
  • جمهوری اسلامی
  • خراسان
  • رسالت
  • مردم‌سالاری

isna header

  • صفحه اصلی
  • علمی‌ و دانشگاهی
  • سیاسی
  • فرهنگی و هنری
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • جهان
  • ورزشی
  • استان ها
  • عکس
  • ویدئو
  • گرافیک
  • صوت
  • بازار
  • ایسنا+
  • یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۲
  • GMT 22:12

سرویس عکس

  • مستند
  • خبری
  • ایران
  • استان‌ها
  • English

  • آرشیو
  • خط مشی
  • درباره ایسنا
  • تماس با ایسنا
  • پیوندها
  • شبکه‌های اجتماعی
  • ایسنا ۲۴
  • صفحه اصلی
  • علمی‌ و دانشگاهی
  • سیاسی
  • فرهنگی و هنری
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • جهان
  • ورزشی
  • استان ها
  • عکس
  • ویدئو
  • گرافیک
  • صوت
  • بازار
  • ایسنا+
  • یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۲
  • GMT 22:12

سرویس عکس

  • مستند
  • خبری
  • ایران
  • استان‌ها
  • English

درد مهاجرت، ۴۰ سال پس از هجرت

رحیم بنی‌ اسد آزاد
۲۷ آذر ۱۳۹۸ / ۱۷:۲۰

شنیدن نام جنگ یادآور خیلی چیزهاست. در کنار همه تبعات، آوارگی و مهاجرت ناخواسته شاید یکی از دردناک‌ترین جنبه‌های جنگ باشد. حدود ۴۰ سال پیش جنگی آغاز و تحمیل شد که هموطنان خوزستانی از جمله آبادانی و خرمشهری را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر کرد. کرمان هم از این میهمانی بی‌نصیب نبود و حدود پنج تا شش هزار نفر ابتدا به جیرفت و سپس به کرمان مهاجرت کردند و در شهرکی نزدیک به محله‌ پانصددستگاه کرمان ساکن شدند. نام آنجا را «اروند شهر» گذاشتند. شرایط سخت آن سال‌ها و همه درگیری‌ها گذشت تا جنگ پایان یافت؛ اما برای آوارگان انگار روزهای سخت ادامه داشت؛ خانه‌هایی را که روز اول رایگان به آن‌ها داده شده بود یا پس گرفتند یا هزینه‌هایش را دریافت کردند. یکی از ساکنان می‌گوید: «زمان قطعنامه به ما گفتند یا باید خانه‌ها را بخرید یا بروید!» خیلی‌ها چون درآمدی نداشتند، نتوانستند بخرند و مجبور به ترک خانه‌ها شدند و برخی هنوز مستأجرند. درد مهاجرتِ ناشی از جنگ، بعد از جنگ برای این مهاجران بیشتر شد. یکی از خوزستانی‌های قدیمی می‌گوید: «اینجا ۳۰ شهید داده که همه خوزستانی بودند. ما هیچ امکاناتی نداریم و از ۴۸۰ خانواده خوزستانی که روز اول آمدند، الان فقط ۱۱۰ خانواده باقی مانده‌اند و خیلی‌ها رفتند. حتی اسم محله‌ ما را هم عوض کردند. ما همیشه فرهنگ خود را حفظ کردیم و مراسم مذهبی و دیگر مراسم را برگزار می‌کنیم اما انگار کسی ما را نمی‌بیند. خانه‌های ما را به بومی‌ها فروختند.» این روزها به محله‌ اروندشهر که می‌روی، می‌توانی حال و هوای جنوب را حس کنی؛ اما مهجور بودن این مهاجران را هم می‌توان احساس کرد. تاریکی خیابان‌ها در شب، نبود فضای سبز و پارک مناسب، همه و همه این محله را به جایی تبدیل کرده که انگار فراموش شده است. انگار برای مهاجران، دردشان نه ولی قصه‌شان با پایان جنگ، تمام شده است. با این حال زندگی برای آن‌ها هنوز ادامه دارد، حتی اگر دیده نشوند.

  • نام بیشتر مغازه‌های شهرک برگرفته از جنوب است و صاحبان مغازه‌ها که اهل جنوب هستند نام مغازه‌ها را این گونه می‌گذارند تا یاد شهرشان زنده بماند.
  • مدارس موجود در شهرک همه قدیمی هستند واکثر ساختمان‌ها قدمتی ۳۰ تا ۴۰ ساله دارند که برای دانش آموزان مناسب نیست، اما به دلیل نبود فضای مناسب آموزشی در محله هنوز این ساختمان‌ها استفاده می‌شوند.
  • مادرِ جاسم، صدایش می‌کنند و او اهل خرمشهر است و شوهرش سال‌هاست فوت کرده، اما سه پسر دارد که این‌جا نیستند  و اکنون تنها زندگی می‌کند. او درآمدی ندارد و مردم محله روزانه به او کمک می‌کنند و نیازهای او را تامین می‌کنند.
  • تیرهای فشار برق قوی از وسط محله می‌گذرد و با این‌ که ساکنین محل بارها به مسئولین گفتند که فکری به حال آنها نشده است و این برای ساکنین مشکلات فراوانی ایجاد کرده است .
  • ایستگاه اتوبوسی که در بلوار استاد شهریار قرار دارد، فقط تابلویی از آن را یدک می‌کشد و بیشتر ساعات روز اتوبوسی از این‌جا نمی‌آید.
  • "عبدالحسین حیاتی"  باز نشسته جهاد کشاورزی است. او اوایل جنگ به کرمان آمده و در زمان قطعنامه که به همه مهاجرین اعلام کردند هر کس می‌خواهد خانه را بخرد او خانه را خرید و در کرمان مانده است و می‌گوید: چون در کرمان کار داشتم این‌جا ماندم.
  • در محله «اروند شهر» علاوه بر مهاجرین خوزستانی خانواده‌هایی از کرمان و حتی خانواده‌های افغانی نیز سکونت دارند و کودکانی که در کوچه و خیابان‌های محله دیده می‌شوند.
  • "عبدالعلی" ۷۵ ساله اهل خرمشهر است و ۶ ماه که از جنگ گذشته بود با خانواده به جیرفت رفت و بعد به کرمان آمدند  و سال‌ها است در این محل دوچرخه سازی دارد. او می‌گوید: چه فرقی می‌کند که من برگردم همه درهر جای مملکت باشند، نان می‌خورند.
  • خیابان‌ها و کوچه‌های شهرک «اروند شهر» آسفالت مناسبی ندارند و پر از چاله هستند، بیشتر ساکنین از نبود امکانات اولیه از قبیل روشنایی و جدول مناسب گله دارند. نبود سرعت‌گیر در خیابان باعث بروز تصادفات زیادی در خیابان شده است.
  • در کوچه‌ها و خیابان‌های شهرک اروند‌شهر دیگر نشانی از گذشته‌ها نمانده و شرایط سال‌های قبل شهرک که شاهد درگیری‌های فراوان بسیار بوده چیزی نمانده است؛ اما در نقاط محدودی یادگارهایی از گذشته را می‌توان دید.
  • خیابان‌ها و کوچه‌های شهرک اروند شهر آسفالت مناسبی ندارند وپر از چاله هستند، بیشتر ساکنین از نبود امکانات اولیه از قبیل روشنایی و جدول مناسب گله دارند. نبود سرعت‌گیر در خیابان باعث بروز تصادفات زیادی در خیابان شده است.
  • در محله استاد شهریار کمترین امکانات تفریحی وجود دارد و تنها باشگاه بدنسازی که وجود دارد هم برای ساکنین محله هیچ خدماتی ارائه نمی‌دهد و هزینه آن مانند باشگاه‌های سطح شهر است و بیشتر افراد باشگاه از محله‌های دیگر می‌آیند.
  • "صادق" ۴۰ سال است که  به کرمان آمده است،  شغلش کاسب است؛ اودر زمان واگذاری زمین‌‌ها در زمان قطعنامه چون وضع مالی خوبی نداشته است نتوانسته زمین را بخرد و الان مستاجر است می‌گوید: دیگر اینجا ماندگار شدیم.
  • ساندویچی‌ها و فلافلی‌های آبادانی‌ها در شهرک اروند شهر مردم کرمان را از هر جای شهر به این‌جا می‌کشاند و فلافل آبادان توانسته بین کرمانی‌ها و حتی مسافرین جای خود را  باز کند. به طوری که شهرک اروند را به نام فلافلی‌هایش می‌شناسند.
  • «محمد جواد» ساکن آبادان، اخیراً به کرمان آمده تا به دایی‌اش که از زمان جنگ در کرمان است، کمک کند. او در کرمان به دنیا آمده و خانواده‌اش در زمان جنگ به کرمان هجرت کردند و می‌گوید: خمپاره وسط خانه‌هایمان خورد مجبور شدیم بیاییم الان چیزی از آنجا نمانده و نمی‌دانیم کجا برگردیم، هم اکنون آن‌جا آباد نشده و ما هم به این‌جا عادت کردیم و برای مردم بومی فلافلی زدیم.
  • نمایی ازفرم خانه‌هایی که مهاجرین در آن‌ها ساکن شدند و اکنون کمتر می‌توان این فرم قدیمی را دید و بیشتر خانه‌ها تغیرات زیادی را به خود دیده‌اند و خیلی از ساکنین اتاق‌هایی را ساختند که فرزندان آن‌ها در آن زندگی می‌کنند.
  •  اهل آبادان است و متولد سال ۱۳۶۳، او در حمامی قدیمی که متروکه است مبل سازی دارد؛ می‌گوید: پدرم کویت بوده و بعد از شش ماه از جنگ می‌آید می‌بیند هیچ خانه‌ای نیست، می‌فهمد مادرم را به کرمان آوردند. روزهای اول هم  ۶ ماه در جیرفت در چادر بودیم، پدرم چون سرایدار مدرسه بود اینجا ماندگار شدیم. ما آنجا زمین و نخلستان داشتیم همه خراب شدند و همه حصارکشی و پر از مین است، می‌گوید: موقعیت فراهم شود دوست دارم برگردم.
  •  مسیر دکل‌های فشار برق قوی از وسط شهرک عبور می‌کند و این موضوع مشکلاتی را برای ساکنین به وجود آورده است .
  • نمایی از آپارتمان‌های پانصد دستگاه در مجاور شهرک اروند شهر که نزدیک ۴۰ سال از ساخت آن‌ها می گذرد و شرایط مناسبی ندارند و ساکنین آن‌ها از نقاط مختلف شهر هستند.
  • نمایی از آپارتمان‌های پانصد دستگاه در مجاور شهرک اروند شهر که نزدیک ۴۰ سال از ساخت آن‌ها می گذرد و شرایط مناسبی ندارند و ساکنین آن‌ها از نقاط مختلف شهر هستند.
  • نام بیشتر مغازه‌های شهرک برگرفته از جنوب است و صاحبان مغازه‌ها که اهل جنوب هستند نام مغازه‌ها را این گونه می‌گذارند تا یاد شهرشان زنده بماند.
  • فضای زیرین تیر فشار برق قوی که میدان اصلی محله را پوشانده روزانه محل بازی بچه‌ها است و بیشتر ساعات عصر را در این میدان به بازی می‌پردازند؛ این در حالی است که کمترین حریم این تیرهای برق ۳۰ متر است و قرار گرفتن به مدت طولانی در زیر این تیر باعث آسیب‌های جدی می‌شود.
  • خیابان‌ها و کوچه‌های شهرک «اروند شهر» آسفالت مناسبی ندارند و پر از چاله هستند، بیشتر ساکنین از نبود امکانات اولیه از قبیل روشنایی و جدول مناسب گله دارند. نبود سرعت گیر در خیابان باعث بروز تصادفات زیادی در خیابان شده است.
  • دبیر روح‌الله وحدتی
  • مهاجرت
  • سازمان جهانی مهاجرت
  • روز مهاجرت
  • رحیم بنی اسد آزاد
  • منطقه کرمان
  • مدیران خودرو

لینکستان

    رزرو هتل مشهد جمینجا خرید سی پی لیفت صورت با نخ بلیط اتوبوس دانلود آهنگ خرید سرور مجازی پهنای باند اختصاصی بوکینگ گوسفند زنده تجهیزات پزشکی بهترین جراح بینی بلیط هواپیما ارزان‌ترین تورهای داخلی و خارجی دوره آنلاین زبان ثبت شرکت بلیط استانبول به تهران رزرو هتل بلیط هواپیما خارجی ویزای دبی تور طراحی سایت آهنگ جدید ایرانی کلاس تیزهوشان ششم تور قبرس شمالی پارتیشن شیشه‌ ای ساخت پرسشنامه آنلاین نوبت‌دهی آنلاین پزشکان پهنای باند اختصاصی رتبه‌ بندی شرکت متخصص گوش و حلق و بینی طراحی سایت شرکتی تابان شهر چاپ تصفیه آب خانگی خرید سی‌ پی کالاف ساندویچ پانل خرید سی‌ پی
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
محمد
۱۳۹۸-۰۹-۲۷ ۲۰:۴۳

یه زمانی میگفتن جنگ نعمت است...

پاسخ
avatar
احمدعامری (اهواز)
۱۳۹۸-۱۱-۲۴ ۱۷:۲۲

جنگ منو بدبخت کرد. ننه ام (یوما) با فقر و بدبختی مارا بزرگ کرد. من عرب عامری هستم از خوزستان. بعثی ها به ما تجاوز کردن و بدبخت شدیم. یکسری از همسایه هام با عراقی ها همکاری کردند اما ما که انقلابی بودیم جلوش ایستادیم.

پاسخ
ISNA
  • آرشیو
  • خط مشی
  • درباره ایسنا
  • تماس با ایسنا
علمی و دانشگاهی
  • علم
  • پژوهش
  • فناوری
  • جهاد دانشگاهی
  • هوش مصنوعی
  • آموزش
  • صنفی،فرهنگی‌ودانشجویی
  • دانش‌بنیان‌ها
  • پیشرفت
  • rubika-icon
  • eitaa-icon
  • bale-icon
  • soroush-icon
  • telegram-icon
  • youtube-icon
  • x-icon
  • instagram-icon
  • rss-icon
  • aparat-icon
Nastooh Logoنرم‌افزار تحریریهٔ نستوه
© 2025 Iranian Students' News Agency. All rights reserved