به گزارش ایسنا، سفارت جمهوری دمکراتیک خلق الجزایر در تهران در مطلبی در این باره مینویسد: این روزها بسیاری از ملّتهای صلح طلب، همراه با کشور الجزایر حال و هوای شصت و هفتمین سالگرد انقلاب شکوهمند یکم نوامبر را با خود مرور میکنند. بسیاری از تاریخ شناسان معاصر بر این باورند که انقلاب آزادیبخش الجزایر یکی از مهمترین رخدادهای قرن بیستم در سطح ملّی و بین الملل بود. دلیل این اهمیت، از یک سو خیل قربانیانی است که نثار این راه کرد و شمار آن در تاریخ بشر کم نظیر است، از سوی دیگر این انقلاب با بالابردن سطح حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ملّتها، و حفظ منافع جهان سوم که استعمارگران آن را پایمال کرده بودند، تحولی شگرف در نظام جهانی ایجاد کرد.
یکم نوامبر یادوارهای است که جایگاه و تأثیری خاص در دل مردم الجزایر دارد. و حتی اگر بر سر برخی مسائل داخلی با هم اختلاف داشته باشند، اما این انقلاب و شهدای آن یک میراث ملی مشترک برای همگان است و هیچ بحثی بر سر آن نیست.
بر اساس شواهد تاریخی، پس از ورود استعمار به کشور الجزایر در سال 1830 میلادی و پس از آنکه نیروی استعمار توانست با اتکا به ادوات نظامی وحشیانه خود نهضتها و انقلابهایی که در الجزایر برپا میشد را یکی پس از دیگری سرکوب کرده و مرتکب کشتارها و جنایاتی شد که عرق شرم بر پیشانی بشریت مینشاند، با آغاز قرن بیستم فشار نظامی فرانسه در الجزایر فرو نشست، اما مطالبات ملّی مردم همچنان پا برجای بود و در مقابل تلاش سرسختانه فرانسه برای ریشه کن نمودن عناصر هویت الجزایر، با تمسک به زبان و دین و فرهنگ خود، شیوه خود را به یک مقاومت خاموش تغییر دادند.
کشور استعمارگر فرانسه گمان میکرد که بر خلاف دیگر کشورهایی که تحت اختیار یا حمایت آن است، الجزایر قانوناً جزئی از فرانسه شده است اما در عین حال، جنبش ملی و اصلاحات در حال تلاش برای بازگرداندن حقوق ملی الجزایر بود، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، که چشم اندازهای روشنی برای مردم گشود تا از گذر آن حقوق مشروع خود را باز یابند.
کشور فرانسه مطالبات مردم الجزایر را به بیرحمانهترین شکل ممکن پاسخ داد، لذا بسیاری از مبارزان اطمینان یافتند که با استعمار نباید جز به زبان آتش و گلوله سخن گفت. پس اینگونه شد که یکم نوامبر 1954 شکل گرفت.
صرف نظر از وقایع تاریخی و حوادث انقلاب که همه آن را میدانند و کتب تاریخ و فیلمهای مستند بسیاری راجع به آن تنظیم شده است اما بحث ما در اینجا حول یک سوال اساسی میچرخد و آن اینکه «چگونه ممکن است یک ملت فقیر، امّی و غیر مسلح این چنین الگوی بشری خارقالعاده و ما فوق تصوری از برنامهریزی و فداکاری را بسازند و این چنین حماسهای مقدس به بار آوردند که اینگونه تحلیلگران و تاریخشناسان را انگشت به دهان گذاشته است؟»
برای پاسخ به این سؤال باید سه عنصر اصلی -یعنی مردم، رهبران و رزمندگان انقلاب - را که در شکلگیری این رویداد نقش داشتهاند، بررسی نمود:
1. اراده مردم: خواست و اراده مردم همان عامل اصلی و صحنهگردان واقعی همه تحولات در تمام سطوح بود و این اراده نیز در ایمان قوی آنها به هدف مورد نظرشان ریشه داشت. مردم الجزایر در این مدت یک حماسه ملّی را تجربه نموده و به مفاهیم ناب و صادقانهای همچون برادری، اتحاد، همبستگی، صبر، و فداکاریهای بزرگ جامه عمل پوشاندند. فداکاریهایی که هرگز مانع از مبارزه ایشان تا روز رسیدن به استقلال نشد. (مردم الجزایر رزمندگان را "الخاوه"، در زبان الجزایری یعنی برادر، میخواندند).
2. رهبری انقلاب: شاید مهمترین عنصر در موفقیت انقلاب گروه جوانی بود که آتش انقلاب را روشن کردند. ایشان در هر دو زمینه نظامی و سیاسی از ویژگیهای یک رهبری روشنفکر و صادق برخوردار بودند، چنان که طبق بیانیه یکم نوامبر از همان ابتدا با آگاهی و خردمندی خود دریافتند که انقلاب باید همگانی و همهجانبه باشد. یعنی همه طبقات جامعه در هر سطح و هر گروهی که هستند از هر سو به این نهضت بپیوندند. همچنانکه برای بسته شدن راه استعمار، نباید مقابله مسلحانه مانع از تداوم آگاهسازی و مبارزه سیاسی در داخل و خارج از کشور شود. این رهبری که خود از بطن مردم روئیده بود، برای ایجاد تغییر تنها به قدرت مردم تکیه داشت و آن را تنها شرط پیروزی در جنگ میدانست.
رهبران و فرماندهان در سطح بالایی از صداقت و الگوی اجتناب از هرگونه رفاه و فساد بودند. یک رهبر پیش از سربازان خود نه میخورد و نه میخوابید و نه میپوشید، الگویی بود که دوست بدان میبالد و دشمن از آن میهراسد. نمونه این ویژگیها را در منش کسانی چون "العربی بن مهیدی"، "عمیروش" و "بن بولعید" میتوان دید.
3. رزمندگان: این گروه که وظیفه مبارزه نظامی علیه استعمار را بر عهده داشت، با شعار «یا پیروزی یا شهادت» در این مسیر قدم گذاشتند و هزینه سنگینی پرداختند. ایشان محور اصلی این انقلاب و اوج بخشش و ایثار در تاریخ ملی معاصر به حساب میآیند، و در صداقت و امانتداریشان هیچ شکی نیست. گفته میشود که یکی از ایشان مسؤول جابجایی مبالغ هنگفتی از هزینههای انقلاب بود که آن را پس از طی مسافتهای طولانی به مقصد میرساند، بیآنکه یک ریال از آن کم شده باشد. با وجود حس برادری، همبستگی و اتحاد میان رزمندگان، اما قانون انقلاب قاطع بود و مبتنی بر اصولی چون: عدم سازش بر سر عقاید و مبانی، تلاش بی وقفه برای تحقق اهداف، و عدم تسامح با خیانت پیشگانی که به صفوف دشمن پیوستند.
سران استعمار که هر نوع سرکوب وحشیانه را به کار برده و حتی برای خاموش کردن آتش انقلاب دست به دامان اتحادیه ناتو شده بودند، در مواجهه با این هماهنگی نظامی و سیاسی و اجتماعی انگشت حیرت گزیدند، و در نهایت فرانسه چارهای ندید جز پذیرفتن اراده ملت الجزایر که در روز 05 ژولای 1962 استقلال خود را باز پس گرفتند. همان ملتی که انقلاب از دل آن و رزمندگان و رهبرانش از دامن آن برخاستند، ملّتی که همه طبقات آن از انقلاب دفاع کرد و از هیچ کمک و حمایتی برای رزمندگان و رهبران آن دریغ نکرد. حتی کودکان با کمال خرسندی و افتخار وظایفی چون جابجایی سلاحها و نامهها را در میان ادا میکردند. زنان نیز علاوه بر این کارها، با فراهم نمودن غذا و لباس و دیگر ضروریات، در تدارکات جنگ یاور رزمندگان بودند.
پایان سخن اینکه، نظامی که انقلاب بنا کرد و بر پایه آن شکل گرفت، همچون نشانهای مهم برای الجزایر و دیگر کشورهای خواستار آزادی و آزادگی باقی خواهد ماند، و لازمه پشت سر گذاشتن چالشها و مشکلات، حفاظت از این نظام است.
انتهای پیام
نظرات