محمدمهدی خالقی در نشست نخست از سلسله جلسات هنر و تعارضات اجتماعی که ۲۵ مهرماه با موضوع نقش نهادهای سیاستگذار هنری در وضعیت اجتماعی معاصر ایران در پردیس سینمایی هویزه مشهد برگزار شد، اظهار کرد: پس از چندین سال کار هنری و رسانهای آموختهام که مقهور مشهورات نشوم و با خود فکر کنم. با پیشفرض و نظریه عدم موفقیت در سیاستگذاری تربیتی و فرهنگی، تولیدات هنری، تربیت نسل جدید و پیشرفت انقلاب اسلامی اعتقاد ندارم. اعتقاد من این است که در این مسیر ۴۰ ساله راههایی را صحیح و راههایی را غلط رفتهایم. بر این اساس امروز در نقطهای ایستادهایم که بخش زیادی قابل اتکا و دفاع است و بخشی قابل تغییر است. در این راه موفقیت نسبی داشتهایم اما نسبت به توقع و انتظاری که از خود داشتیم عقب هستیم.
وی افزود: مردم در جامعه به سمتی میروند که حاکمانشان میروند. حال اینکه حاکمان به چه سمتی میروند و به چه سمتی باید بروند از شبهات جدی و مسائل بنیادین است. این بحث در کتاب امت و امامت علی شریعتی آمده است. شریعتی در این بحث تکلیف جامعهای که میخواهد دینی باشد را مشخص کرده است. امامت در این کتاب به این صورت تعریف شده است: «امامت یک دموکراسی متعهد است که مردم و رهبر در چهارچوب مناسبات مکتب با هم مواجه میشوند نه اختیارات دلخواهانه.»
این مستندساز ادامه داد: امت نیز در این کتاب به این صورت بیان شده است: «امت جامعهای است که در هیچ سرزمینی ساکن نیست. امت جامعهای است که بر اساس هیچ پیوند خونی و خاکی استوار نیست. امت جامعهای است که بر مبنای هیچ تشابهی در کار و شکل زندگی و درآمد شکل نیافته است. امت عبارت است از جامعهای که افرادش تحت یک رهبری بزرگ و متعالی مسئولیت پیشرفت و کمال فرد و جامعه را با خون و اعتقاد و حیات خود حس میکند و متعهدند که زندگی را نه بودن به شکل راحت بلکه رفتن به سوی بینهایت، کمال مطلق، دانایی مطلق، خودآگاهی مطلق، کشف و خلق ارزشهای متعالی، نماندن در منزلی و شکل و قالبی و شدن و همیشه شدن تکاملی انسانی و هجرت نهفته در عمق فطرت آدمی و شکوفایی در همه ابعاد گوناگون بشری تلقی کنند.»
خالقی با تاکید بر اینکه سیاستگذاری هنری باید بر این مبنا باشد، تصریح کرد: سیاستگذاری بر این مبنا نیست که صرفا دنبال این باشیم که جامعه چه چیزی میخواهد؟ پیش رفتن با سلایق اجتماعی، سیاستگذاری را دچار تناقض میکند. جامعهای که میخواهد به غایت متعالی دینی خود برسد باید ببیند که باید چگونه باشد و بر همین مبنا سیاستگذاری کند. این روزها اگر بر این مبنا حضور پیدا کنیم، تکلیف خود و هر فضایی که در آن حضور پیدا کنیم، واضح و روشن خواهد شد.
وی بیان کرد: پیش از آنکه بخواهیم نهادهای هنری را نقد کنیم باید ترکیب نهادهای هنری را شفاف بدانیم. این از مقولاتی است که تبیین نشده و وظایف، تفاوتها و شباهتهای این نهادها مشخص نیست. در عرصه هنری سیاستگذاری عیان و پنهان وجود دارد. گاهی از یک سازمان دو فیلم با محتوای متضاد بیرون میآید و در برخی از آثار منافع ملی گم است. برای مثال سریالی مانند «خانه امن» در راستای اهداف کشور است، اما فیلم «شبی که ماه کامل شد» در بخشی از ایران و کشور پاکستان پخش نشد و باعث عصبانیت بخش زیادی از مردم ایران و بزرگترین متحدان ما شد. باید دید چرا این اثر به بخشی از جامعه ایران توهین کرده است و اینچنین است؟ این نتیجه عدم هماهنگی است.
این مستندساز عنوان کرد: حال این هارمونی و هماهنگی که میگوییم آیا در دنیا نمونه دارد؟ باید گفت در فضای هنری و به خصوص در سینماهای بزرگ دنیا از جمله آمریکا که هارمونی بسیاری دارد. این کشور در سینما سابقه طولانی دارد و توانسته میان سیاستگذاریهای مختلف اجتماعی، هنری و... هماهنگی خوبی ایجاد کند. برای مثال در جشنواره اسکار چند هزار نفر از متخصصان رأی میدهند و بیش از ۹۰ درصد فیلمهایی که رأی میآورند با سیاستگذاریهای کلی آمریکا منطبقند و هر سال نیز مضامین خاصی رأی میآورند. باید پرسید چه اتفاقی میافتد که از بین چند هزار رای، همان چیزهایی که با سیاستهای کشور منطبق است بیرون میآید؟
خالقی تصریح کرد: در سینمای چین که جزو سینماهای موفق جهان است، فیلمهای خوبی درباره وقایع انقلاب چین ساخته شده است. سینمای بالیوود نیز ظاهر پروپاگاندایی دارد که در چرخه مالی آن اتفاق میافتد اما تقریبا واقعهای در استقلال هند نیست که فیلمی درباره آن نساخته باشند. در فرانسه نیز آثاری مطابق با سیاستهای فرهنگیشان زیاد است و در ایران آثاری متناسب با سیاستهای جمهوری اسلامی ساخته شده اما آثار متعارض در فرم، محتوا و کلیات زیاد است.
وی خاطرنشان کرد: در زمانهای که گیشه مشکل دارد، ۷۰ درصد سینمای ایران مربوط به فیلمهای اجتماعی است که در هیچجای جهان مخاطب ندارد و در هیچ نقطهای از جهان این همه آثار اجتماعی ساخته نمیشود. حال چند سالی است که متوجه شدهایم که باید ژانرهای دیگری را ساخت و به تدریج سیاستگذاریهای سینمایی به این سمت سوق پیدا میکند.
این مستندساز اظهار کرد: این بحث هماهنگی و هارمونی صرفا سیاستگذاری برای تحقق سیاست کافی نیست. سیاستگذاری در کنار یک نظام ارزشگذاری معنا پیدا میکند. چرا بیشتر فیلمها مطابق سیاستهای غربی است و خلاف ارزشهای ما ساخته میشود؟ چرا بیشتر فیلمها از جشنوارههای اروپایی سر درمیآورد؟ غرب طی سالها کار رسانهای توانسته به نظام ارزشگذاری برسد و این نظام به تمام جهان تکثیر شده است. برای یک فیلمساز که فیلم کوتاه میسازد جایزه گرفتن در یک جشنواره کوچک خارجی مهمتر از جایزه مهمترین جشنواره بینالمللی است که داخل ایران برگزار میشود و حتی در رنکینگ جهانی هم اعتبار آن بالاتر است. این ارزشگذاری سیاستها را جابهجا میکند و آن را به عدم تحقق نزدیک میکند.
خالقی با بیان اینکه مهمترین پیشران ارزشگذاری رسانه است، گفت: فارغ از تولید هنری اگر رسانه کار خود را درست انجام دهد و توزیع تولیدات و نظام ارزشگذاری آن به نحوی باشد که بتواند همه مردم ایران و ارزشهایشان را با عدالت ارائه دهد، این نظام ارزشگذاری ایجاد میشود. اگر این اتفاق بیفتد در تولیدات هنری خواه ناخواه وارد خواهد شد. فیلمساز در تولیدات هنری خود به ارزشهای عمومی خود نزدیکتر خواهد بود. همانگونه که سالها پیش در جشنواره سینما حقیقت فیلمسازان خیلی تند بودند اما همان افراد به سمت سوژههایی آمدند که تعدیل شده است؛ با اینکه ممکن است انتقادی باشد.
انتهای پیام
نظرات