سید محمود حسینی، در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه مرحوم هاشمی رفنسجانی، روحانی بود که از آغاز نهضت حضرت امام(ره) در سال ۴۱ و ۴۲ به این نهضت پیوست و در مبارزات حضور داشت، اظهار کرد: ایشان در همان مقطع به همین دلیل دستگیر و به سربازی فرستاده شد، اما همچنان در نهضت امام پایدار بود، آقای هاشمی علیرغم اینکه روحانی بود، تاریخ خوانده و با مبارزات کشورهای خارجی مثل فلسطین آشنایی داشت. ایشان در همان زمان یک کتاب درباره مبارزات مردم فلسطین ترجمه کرد و کتابی هم در مورد امیرکبیر نوشت.
وی افزود: آیتالله هاشمی مسیر مبارزات، استقلالطلبی و اصلاح ملت ایران را شناخته بود و دنبال میکرد و با مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری ملتهای مختلف آشنا بود و به همین دلیل کتاب «فلسطین کارنامه سیاه استعمار» را ترجمه کرد، این مهم است که ایشان با مسائل جدید آشنا بود و قبل از انقلاب با قشر تحصیل کرده و درعین حال با مبارزین و روحانیت ارتباط داشت.
استاندار اسبق اصفهان با اشاره به اینکه آیتالله هاشمی قبل از انقلاب از دهه ۴۰ و ۵۰ سالها در زندان بود، ادامه داد: ایشان در تثبیت انقلاب و نظام نقش برجستهای داشت، البته در آن زمان در موضع رئیس مجلس شورای اسلامی ایفای نقش میکرد، اما به علت ارتباط وثیق با حضرت امام، در سیاستگذاری نظام و انقلاب هم مؤثر بود.
هاشمی اهل تدبیر بود
حسینی ادامه داد: بعد از عزل بنی صدر، امام(ره) ایشان را جانشین فرمانده کل قوا کردند. آقای هاشمی به دنبال این بود، که با به دست آوردن یک پیروزی قاطع در جنگ، وارد مذاکره شود، چرا که میدانست قدرتهای بزرگ جهان اجازه نمیدهند که جنگ ایران و عراق پیروزی داشته باشد. بنابراین درپی این بود که با موفقیتی به نفع کشور، موضوع جنگ مصالحه شود، اما خیلیها با ایشان موافق نبودند؛ اعضای اتاق جنگ معتقد بودند که توان گرفتن بغداد و بصره را دارند، به همین دلیل بعد از فتح خرمشهر در سال ۶۲، بحثی برای صلح و آتشبس به وجود آمد و در مقطعی هم آتش بس شد، اما به علت کمبود موافق ادامه نیافت، چرا که رزمندگان به علت تجاوز صدام به کمتر از سقوط او قائل نبودند. وقتی در سال ۶۴ ایران فاو را گرفت، در سال ۶۵ در شلمچه عملیات کرد و بصره را در مخاطره قرار داد، قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیدن که جنگ را به بدون معرفی پیروز خاتمه دهند، بنابراین قطعنامه ۵۹۸ بدون حضور و ایفای نقش ایران کلید خورد و پیش رفت.
وی افزود: تیرماه ۶۶ قطعنامه به تصویب رسید. با این وجود ایران زیر بار نرفت و یک سال برای قبول آن مقاومت کرد، اما زمانی که جنگ به بنبست رسید، صدام فاو را گرفت و پیشرویهای ایران در غرب هم از دست رفت، محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه به امام(ره) اعلام کرد که تجهیزات زیادی برای ادامه جنگ لازم داریم و این مسئله و مشکلات دیگر، امام(ره) را به این جمعبندی رساند که قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شود. در واقع آقای هاشمی به دنبال این بود که با تدبیری جنگ را خاتمه دهند، اما کار به آنجا رسید که کشور و امام(ره) قطعنامه را پذیرفتند.
حسینی گفت: آقای هاشمی اهل تدبیر بود، اگر ایشان توانسته بود دیگران را مجاب کند، مثلاً بعد از عملیات کربلای ۵ در شلمچه، وقت مناسبی برای مذاکره پایان جنگ بود، اما پذیرش این موضوع بهصورت همگانی وجود نداشت. با این وجود در پایان جنگ شرایط متفاوت شد و رزمندگان نیز به علت طولانی شدن جنگ، روحیه سابق را نداشتند، همین موضوع برخی را به پذیرش قطعنامه مجاب کرد و اسنادی که اخیراً از دوران دفاع مقدس منتشر شده نیز این موضوع را تایید میکند.
نقدهای زیادی به مدیریت هاشمی وارد است
وی با اشاره به اینکه نقدهای زیادی به مدیریت هاشمی و مدل توسعهای که توسط ایشان دنبال میشد وارد است، گفت: اگرچه ایشان پس از جنگ توانست بخشی از خرابیهای جنگ را جبران کرده و دولت مقتدری تشکیل دهد، اما مدل توسعه ایشان از بالا به پایین و آمرانه بود و شاید از این منظر به امیرکبیر شبیه بود. تجربه نشان داده توسعهای که از بالا به پایین و آمرانه و بدون حضور مردم باشد، پایدار نیست. همچنین نکات مهمی در مدل توسعه سازندگی رعایت نشده بود، از جمله مسائل محیط زیستی و مسئله بومی کردن توسعه، بسیاری از سدها و فرودگاه از جهات مختلفی مثل پایداری توسعه و مسائل زیست محیطی، زیر سوال بودند و آن مدل توسعه، طبقات پایین را زیر چرخهای خود له میکرد.
وی افزود: طرفداران این مدل معتقد بودند هر توسعه مشکلاتی دارد، مسیر توسعه باید پیش برود تا آهسته آهسته، ضعفا و طبقات پایین نیز از نتایج آن بهرهمند شوند، در واقع آنها قول آینده را میدادند، اما اتفاقی که افتاد مؤید این موضوع نبود. البته آقای هاشمی در پایان دولت به نتیجه رسید تامین اجتماعی که در دنیا برای ترمیم شکافهای به جا مانده از توسعه ایجاد شده را در ایران نیز فعال کنند، اما فرصتی نداشت. در سال ۷۴ در دور دوم دولت ایشان، تورم به ۵۰ درصد رسید و نگرانیهای زیادی ایجاد شد. سیاستهای تعدیلی شکست خورد و مدلی که برای برابری اقوام نیاز بود، در دولت ایشان اجرا نشد و به همین دلیل ایشان در دور دوم در استانهای سیستان و بلوچستان و کردستان رای نیاورد و رای آقای توکلی که کاندیدای پوششی بودند، بیشتر از ایشان بود که این نشاندهنده عدم رضایت مردم در این مناطق بود.
استاندار اسبق سیستان و بلوچستان ادامه داد: در نهایت سیاستهای تعدیل پاسخگو نبود، مشکلاتی در بخشهای اقتصادی و منزلت اقوام و مذاهب ایجاد شد، به این دلیل که تمرکز ایشان بر اقتصاد، عمران و آزادیهای اجتماعی بود و آزادییهای سیاسی و مسائل امنیتی رها شده بود.
حسینی ادامه داد: آبتالله هاشمی در دهه آخر عمر خود، در مشی سیاسی و مدل توسعه خود تجدید نظر و به مردم و رأی آنها توجه کرد، یعنی از سال ۸۵ تا ۹۵ بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری و کنار رفتن از قدرت، ایشان فرصتی یافت تا در اندیشه سیاسی خود بازنگری کند. مانی که آیتالله هاشمی رویکرد خود را نسبت به حکمرانی تغییر داد، انتخابات را در دستور کارخود قرار داد و به نظر مردم توجه کرد و مورد استقبال مردم قرار گرفت، بهطوری که در انتخابات خبرگان رهبری رأی بسیار خوبی آورد.
انتهای پیام
نظرات