دکتر رضا سلیمانی در گفتوگو با ایسنا، در رابطه با جهان عاری از خشونت و افراطیگری و عوامل موثر شکلگیری خشونت و افراطیگری، اظهار کرد: باید در رابطه با خشونت و افراطیگری یک تعریف جامع و کامل داشته باشیم چرا که آن تعریف که از خشونت تحت عنوان خشونت نظامی در اذهان متبادر میشود، تعریف محدودی است.
سلیمانی با بیان اینکه خشونت مفهموم بسیار گستردهای دارد و اصولاً میتواند از خشونت در کلام، خشونت در ساختارهای اقتصادی، ساختارهای قانونی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تعریف شود، افزود: وجه اشتراک همه این جنبههای خشونت عدم رعایت عدالت در آزادی تفکر، توزیع نابرابر فرصتها از جمله فرصتهای آموزشی و شغلی، تبعیض در قانون و ساختارهای اقتصادی و اعمال زور به شکل ناعادلانه و بدون هیچ مبنا علیه جمعی از جامعه و یا جمعیتی از گروه انسانی کشور است.
وی با اشاره به اینکه طرد اقتصادی، سیاسی و فکری مهمترین مسئله در رابطه با خشونت به شمار میرود، خاطرنشان کرد: زمانی افراطگرایی و خشونت به وجود میآید که یک فرد از تفکر یک گروه و یک جمع طرد شود که به این خشونت؛ خشونت فکری گفته میشود و یا اینکه به لحاظ سیاسی مجال برای مشارکت، ابراز وجود و حق تعیین سرنوشت نداشته باشد که به این نوع از خشونت نیز خشونت سیاسی میگویند.
وی ادامه داد: در خشونت اقتصادی نیز به لحاظ اقتصادی شرایط رشد و توسعه و بهرهمندی وجود ندارد و فرصتهای اقتصادی عادلانه به جهت کسب ثروت مشروع برای جمعی ایجاد نمیشود بنابراین این خشونتها ریشه افراطگری خواهند بود.
سلیمانی خاطرنشان کرد: اگر جمعیتی را محروم کردید و به آنان محرومیت چشاندید و از جهت فکری به آنان اجازه طرح افکار مخالف با خود را ندادید و از نظر سیاسی اجازه تعیین سرنوشت برای یک ملت که از نظر تاریخی مالک یک سرزمین و یا بخشی از جامعه هستند را سلب کردید و به لحاظ اقتصادی توزیع ثروت به شکل عادلانه اتفاق نیفتاد و یا فرصتهای شغلی و کسب ثروت و درآمد را از آنان گرفتید آنجا همان نقطهایست که نطفه خشونت بسته میشود و افراطیگری ظهور میکند؛ این عوامل از عوامل موثر خشونت خواهند بود.
وی با اشاره به زمینههای مقابله با بروز پدیده خشونت و زدودن خشونت، گفت: جامعه جهانی ما یک جامعه جهانی عادلانه و دموکراتیک و متکثر نیست بلکه جامعهایست که بر مدار منافع اهل زر و زور شکل گرفته و جامعهایست که در آن بی عدالتی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی دیجیتال و تکنولوژیک مشهود است.
سلیمانی بیان کرد: مسئله حق وتو اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل متحد یکی از مصادیق بی عدالتی در نظام جهانی بوده و توزیع ناعادلانه ثروت و بیداد کردن فقر در جای جای جهان و جامعه جهانی یکی از جمله عوامل و زمینههای خشونت میتواند باشد.
وی افزود: اگر اجازه بیان دیدگاههای مخالف با منافع یک یا چند قدرت را نمیدهید و رسانهها را با وجود اینکه اعتقاد به چرخش آزاد اطلاعات دارید این رسانهها را منکوب میکنید و اجازه فعالیتهای آزادانه ندارند، نوعی بی عدالتی و از عوامل بروز خشونت خواهد بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا اظهار کرد: هر جا که در جامعه جهانی شاهد بیعدالتی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، رسانهای، دیجیتالی و تکنولوژی هستیم در مقابل آن حلقههای مقاومت و حلقههای تغییر آن نظم ناعادلانه شکل میگیرد و حتی اگر آن جامعه جهانی گوش شنوا برای اصلاح و تغییر نداشته باشد در مقابل خود خشونت را تولید و باز تولید میکند.
وی ادامه داد: بنابراین در جامعه جهانی خشونت و بی نظمی وجود دارد به این دلیل که این نظم، نظم عادلانه نیست و این ترتیبات بینالمللی و جهانی ترتیباتی نیستند که از آن توقع داشت زمینه های خشونت را از بین ببرد.
سلیمانی با بیان اینکه خشونت زمانی به وقوع میپیوندد که یک جامعه داخلی و یا یک جامعه بیناللملی و جهانی دچار عارضه بیعدالتی و مشکل بی عدالتی است، اظهار کرد: برای رفع بی عدالتی اگر سازوکارهای قانونی و سازوکارهای مرسوم و معمول پیش بینی و تعبیه بشود تغییرات از طریق دموکراتیک و از طریق تغییرات آرام و بدون خشونت و خونریزی تحت عنوان اصلاحات اتفاق میافتد، اما اگر جامعه جهانی در درون جامعه خود سازوکارهای اصلاح خود را پیش بینی نکند و فرصت و مجالی برای تغییر در نظر نگیرد آنگاه شاهد وقوع واکنش های خشونت آمیز در مقابل نظم ناعادلانه خواهد بود.
وی با اشاره به اینکه ایران و جمهوری اسلامی ایران همواره از بی عدالتی در نظام جهانی شکایت کرده است، مطرح کرد: جمهوری اسلامی از زمانی که طرح و یا طرحهایی را برای اصلاحات در ساختار سازمان ملل تا احترام به حق تعیین سرنوشت ملتها
بویژه ملت فلسطین را در غرب آسیا مطرح کرده در واقع تلاش خود را برای تغییر و اصلاح ساختار ناعادلانه نظام بین الملل و نظام جامعه جهانی شروع کرده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا با بیان اینکه دلیل مبارزه ایران با این پدیده این است که زمینهبروز خشونت در منطقه و فرامنطقه را از بین ببرد، خاطر نشان کرد: دلیل مبارزه کشور ایران با مسئله خشونت این است که اگر خشونت ایجاد شود دامن همه کشورها را خواهد گرفت، اگر ما میخواهیم یک نظام عادلانه و عاری از خشونت داشته باشیم راه آن این است که خود کسانی که مدعی مدیریت جهان هستند از خود شروع کرده و ساز و کار عادلانه را شروع به ایجاد کنند و از طریق اصلاح با سازو کارهای ناعادلانه مقابله داشته باشند.
وی ادامه داد: بنابراین دلیل مبارزه ایران با پدیده خشونت و افراطگرایی این است که این پدیده اگر ایجاد شود موجب آن خواهد بود که دامن همه کشورها را بگیرد ضمن اینکه این پدیده از دهههای گذشته از بحث حمایت آمریکا در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی در دهه ۱۹۷۰ تاکنون و نیز در زمان القاعده و جریان طالبانیسم که آن را CIA"سی آی ای"آمریکا حمایت میکرد تا داعش و حمایت آمریکا از آن، ایران همواره حامی مبارزه با خشونت بوده است.
سلیمانی با اشاره به اینکه البته این خشونت محدود به گروههای غیردولتی و شبه نظامیان نیست بلکه این خشونت را میتواند یک دولت که یک دولت جعلی و رسمی باشد نیز انجام دهد، تصریح کرد: در حال حاضر آنچه که در مورد غزه میبینیم خشونت جنون آمیزی است که اسرائیلیها در مقابل اقدام حماس که برای احقاق حق خود در طول ۷۵ سال اخیر انجام میدهد است .
وی با اشاره به تحلیل این موضوع و مسئله بیان کرد: حماس در مقابل نادیده گرفته شدن ساختار ناعادلانهای که اسرائیلیها به نوار غزه تحمیل کردند و این تحمیلها بدترین نوع محاصرههای بهداشتی، اقتصادی غذایی دارویی و اقتصادی و تجاری است طبیعی بود که یک روز این خشونت که البته برای حماس احقاق حق بود اتفاق بیفتد.
سلیمانی گفت: جالب و اسفناکتر اینکه پاسخ این خشونتی را که حماس داد واقعا عملیاتی بود که برای احقاق حق خود بوده است و اینعملیات "طوفان الاقصی"را اسرائیل با یک خشونت جنون آمیز پاسخ داد و هیچ منطقی برای آن وجود نداشت و اصل تناسب و دفاع و اصول حقوق بشردوستانه را در آن رعایت نکرد و مراکز درمانی و آموزشی و بیمارستانها را هدف گرفت و کودکان و زنان بی دفاع غزه را به شهادت رساند که این اوج افراط گرایی بوده و بنابراین خشونت فقط بحث گروهها نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا با بیان اینکه شکلگیری نظام سیاسی رژیم صهیونیستی بر پایه خشونت و نظامیگری پایهریزی شده است،اظهار کرد: وقتی یک رژیم اصل شکلگیری آن بر پایه خشونت باشد به طور قطع برای حفظ خود مجبور به اعمال خشونت بیشتر خواهد بود.
سلیمانی با اشاره به اینکه اسرائیل از انواع و اقسام ترورها و اقدامات خشونتآمیز را از سال ۱۹۴۸ به بعد تاکنون انجام داده و جواب خشونت بهطور قطع خشونت خواهد بود، گفت: نوع شکلگیری و تداوم حیات اسرائیل بر مبنای خشونت سیاسی بر علیه اعراب، یهودیان و مسیحیان بومی منطقه است و اسرائیل ریشه اصلی خشونت در منطقه غرب آسیا بوده و همواره یک سر ماجرا در غرب آسیا به رژیم صهیونیستی ختم میشود و شواهد و فتوای تاریخی این موضوع را گواهی میدهند.
وی تأکید کرد: افکار عمومی جهان به این مسئله حساسیت ویژه پیدا کردند که ریشه خشونت و افراطیگرایی امروز در منطقه وجود پدیدهای به نام پدیده رژیم صهیونیستی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلیسینا با بیان اینکه عزم اجماع جهانی برای مبارزه با ریشه خشونت و افراطیگرایی و حل معضل وجود ندارد، اظهار کرد: در تعریف خشونت و افراطیگرایی و تروریسم انگارههای سیاسی و منافع سیاسی قدرتها مانع از تعریف منصفانه و تعریف حقوقی و واقعی و عینی تروریسم و خشونت و افراطی گرایی میشود.
وی با اشاره به اینکه اساساً خود واژه خشونت و افراط گرایی نیز دچار بازیهای سیاسی و ملاحظات سیاسی شده و خود واژه خشونت هم دستخوش خشونت آن هم از نوع خشونت فکری شده است، تصریح کرد: قدرتها تعاریف و مصادیقی را که مبتنی بر منافع آنان نیست به شکل خشن طرد کرده و تعاریفی را که بر اساس منافع خود آنان است تعریف میکنند و آن را درست میدانند.
سلیمانی افزود: در مورد اجماع جهانی مهمترین مسئله این است که هیچ وقت این اجماع به دلیل تفاوت منافع سیاسی بین قدرتها و بازیگران در خصوص تعریف خشونت و افراطی گرایی به وجود نمیآید و وقتی اجماع به وجود نیاید هیچ اقدام موثر و سیاست موثری هم که مبتنی بر اجماع فکری و عملی باشد اتفاق نخواهد افتاد.
وی در ادامه با اشاره به ارتباط ادیان با خشونت و افراط گرایی گفت: رویکرد همه ادیان کمال انسان، اقامه قسط و عدل داد بوده و هیچ دین و ادیان ابراهیمی مروج خشونت نیست بلکه همه ادیان مروج صلح و حمایت از بشریت و محکومیت خشونت در اشکال مختلف هستند.
سلیمانی با تأکید براینکه آنچه که به ادیان نسبت میدهند به خود دین نیست بلکه برداشتهایی است که بشریت و دولتها بر اساس منافع خود از دین و متون مقدس خود دارند و تحریفهایی که در ادیان شده عامل ایجاد خشونت است، تصریح کرد: این تحریف دین و ادیان هم میتواند در یهودیت اتفاق افتاده و منتهی به صهیونیست شود و هم میتواند در مسیحیت اتفاق افتاده و منتهی به ظهور پدیده راست صهیونیسم و صهیونیسم مسیحی شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این تحریف در دین اسلام هم میتواند وجود داشته باشد و منتهی به ظهور پدیدههایی چون داعش و انگاره تشکیل دولت اسلامی در عراق و شام و پدیده طالبانیسم و گروه القاعده شود، ادامه داد: بنابراین خشونت ماحصل برداشتهای غلط و اشتباه از درونمایه ادیان است اما خود دین نسبتی با خشنونت ندارد چرا که دین برای نجات بشریت و صلح و ثبات و آرامش و برای نجات از خشونت آمده است.
سلیمانی با بیان اینکه فقر منتهی به خشونت میشود و بیعدالتی، عدم به رسمیت شناختن تعیین سرنوشت ملتها منجر به خشونت خواهد شد،گفت: ادیان آمدهاند که با بیعدالتیها مقابله کنند، ادیان میانهای با خشونت ندارند.
انتهای پیام
نظرات