هر کسی با علاقه و با دل کار کند خداوند به آن علاقه برکت میدهد. مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی با جان و دل کار میکرد و وقتی میخواست ساختمان پژوهشکده رویان تهران را پایهگذاری کند تفضلی به قرآن زد که چنین آمد: "شجره طیبهای که ریشههایش در عمق است، تنش تنومند و شاخههایش به آسمان سرمیکشد."
این بخشی از صحبتهای محمدحسین نصر اصفهانی، رئیس پژوهشکده زیست فناوری رویان اصفهان است که به مناسبت هجدهمین سالگرد درگذشت زنده یاد دکتر کاظمی آشتیانی، بنیانگذار و رئیس سابق پژوهشگاه رویان و جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی ایران، با او به گفتوگو نشستیم تا درباره دکتر سعید کاظمی آشتیانی که نامش افتخاری برای ایران و جهان است، بیشتر بدانیم.
آقای دکتر لطفا بفرمایید که آشنایی و دوستی شما با زنده یاد دکتر کاظمی آشتیانی به چه زمانی برمیگردد؟
زمانی که من از انگلیس به ایران برگشتم، به محل کارم رفتم تا طرحی را بگذرانم. آن زمان باید خارج از مرکز میرفتیم و شهرکرد نزدیکترین شهر نزدیک به زادگاه من بود. من به دانشگاه شهرکرد رفتم و چون در زمینه رشته خودم در آنجا درسی برای تدریس وجود نداشت، علیرغم علاقه و تخصصم در آنجا زبان و کمی هم در زمینه رشته جنین شناسی تدریس میکردم. به یاد دارم که دوستی در آنجا فارغ التحصیل دانشگاه تربیت مدرس بود و دکتر کاظمی آشتیانی را هم میشناخت. به من گفتند که مایل هستند من به پژوهشگاه رویان بروم و علمی که در انگلیس آموخته بودم را در آن پژوهشگاه به دوستان آموزش دهم. من هم با جان و دل پذیرفتم. دکتر کاظمی آشتیانی برای من بلیط هواپیما تهیه کرد، برایم در فرودگاه ماشین خوب فرستاد و اتاقی در یکی از بهترین هتلهای تهران برایم گرفت. آنجا بود که من برای اولین بار دکتر کاظمی آشتیانی را دیدم. بسیار آدم دوست داشتنی، خوش ذوق و خوش صحبتی بود.
آن زمان به بچههای آزمایشگاهی میگفتند بچههای لوله آزمایشگاهی (Test-Tube Baby). علتش هم این بود که تخمک و اسپرم را داخل یک لوله آزمایش میگذاشتند تا در آنجا لقاح صورت بگیرد. من در انگلیس یاد گرفته بودم که زیر قطرات روغن این کار را انجام دهیم و برای اولین بار کشت زیر قطرات روغن را من در ایران در پژوهشگاه رویان برای مجموعه دکتر کاظمی آشتیانی راه اندازی کردم.
دکتر کاظمی آشتیانی شخصیتی داشت که وقتی کنار او مینشستید خسته نمیشدید. در عین حال که بسیار مقتدر و متعهد بود، شوخ طبع و بذله گو هم بود. این شروع دوستی و آشنایی من با دکتر کاظمی آشتیانی بود.
این دیدار و آشنایی با دکتر کاظمی آشتیانی چطور به همکاری و انجام پروژههای مهم در پژوهشگاه رویان انجامید؟
به مرور زمان دکتر من را در برنامهها و کنفرانسهایی که داشتند بهعنوان سخنران دعوت میکردند و ارتباط من با پژوهشگاه رویان از طریق دکتر کاظمی آشتیانی بود. در آنجا با بزرگانی مانند آقای دکتر وثوق که معاون درمان پژوهشکده هستند و دکتر شاهوردی که آن زمان معاون پژوهشی دکتر کاظمی آشتیانی بودند و بعدها با دوستانی مانند دکتر بهاروند عزیز که پدر علم سلولهای بنیادی هستند، آشنا شدم.
در زمانی که من در دانشگاه شهرکرد بودم به من این اجازه را دادند که یک روز در دانشگاه شهرکرد تدریس کنم و روزهای دیگر را در دانشگاه اصفهان. به همین دلیل من به گروه جنین شناسی و علوم تشریح دانشگاه اصفهان آمدم و در کنار استاد اسفندیاری با هم کار میکردیم. آنجا من بیشتر جنین شناسی تدریس میکردم و هیچ وسیلهای برای IVF نداشتم. همزمان من مرکز باروری و ناباروی استان را تاسیس کردم. آن زمان من هم در دانشگاه تدریس میکردم و هم در مرکز ناباروری و کم کم تحقیقات دانشجویان را به زمینه ناباروری به خصوص ناباروری مردان در مرکز باروری و ناباروری اصفهان بردم.
تقریبا هشت سالی بود که من به ایران آمده بودم و باید از حالت پیمانی به رسمی تبدیل میشدم. متاسفانه رئیس وقت دانشگاه به جای اینکه من را جذب کند گفت شما یا باید به مرکز خصوصی بروی یا جذب دانشگاه شوی و چون من در دانشگاه هیچ کاری در زمینه IVF نمیتوانستم انجام دهم به مرکز ناباروری رفتم. بلافاصله بعد از اینکه از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان جدا شدم، دکتر کاظمی آشتیانی به من گفتند "بیا هیئت علمی من باش و در همان مرکز ناباروری که کار میکنی برای من هم تحقیق کن."
من هم مکانی را برای تحقیق در مرکز در نظر گرفتم و دانشجوها به آنجا میآمدند. همزمان دکتر میخواست که پروژه شبیهسازی حیوانات را هم راهاندازی کنیم. به من گفتند جایی را اجاره کن تا ساختمانی را برای پژوهشکده داشته باشیم. ما با دوستان ساختمانی را خریداری کردیم و در اختیار پژوهشکده رویان قرار دادیم و سپس شبیه سازی را در آنجا شروع کردیم. خاطرم هست که وقتی به دکتر گفتم آقای دکتر این فضای اجارهای هم کوچک شده، ایشان گفتند شما امتحانت را پس دادی و من یک جا را برای رویان خریداری میکنم. ساختمانی که در خیابان مشتاق دوم است را خریداری کردند. بعد از خرید ساختمان بود که دکتر کاظمی آشتیانی به رحمت خدا رفتند.
در آن زمان تحقیقات در پژوهشگاه رویان در چه مرحلهای بود؟
در آن زمان ما جنین انتقال داده بودیم و دو گوسفند باردار شده بودند. اولی زنده به دنیا نیامد، اما دومی که زنده به دنیا آمد نام پژوهشگاه رویان و کشور ایران را در سراسر خبرگزاریهای جهان بالا برد و فاکس نیوز آمریکا، بیبیسی و خبرگزاریهای دیگر علیرغم وجود تحریمها به خاطر فعالیتهای هستهای ایران، این گزارش را منتشر کردند و میگفتند ایران به دنبال علم است.
و اگر بخواهید از خاطرات مشترکتان با دکتر کاظمی آشتیانی و ویژگیهای بارز ایشان بیشتر بگویید، چه خاطرهای در ذهنتان ماندگار شده؟
دکتر کاظمی آشتیانی ویژگیهای بارز و خوب بسیاری داشت. ایشان دوستی داشت به نام شهید رعیت که در جبهه شهید شده بود. دوستان به پدر شهید رعیت میگفتند "عمو رعیت". من هیچ وقت شهید رعیت را ندیده بودم، اما دکتر کاظمی آشتیانی هر زمان به اصفهان میآمد حتما در کاشان به عمو رعیت سر میزد. عمو رعیت پسرش را در چهره شهید کاظمی آشتیانی میدید و دکتر کاظمی آشتیانی هم مثل پدر خودش با او رفتار میکرد.
او نماز صبح را در خانه و نماز ظهر و مغرب و عشاء را در محل کار میخواند. برای هر اتفاقی که قرار بود رقم بخورد نیت یا خیر میکرد یا صلوات نذر میکرد و برای هر موفقیتی سجده شکر به جا میآورد.
همیشه با خانواده من برخورد خیلی خوب و گرمی داشت و هر وقت در دفترش در تهران به او سر میزدیم حتی اگر ناهاری مختصر داشت، اما با روی باز و گشاده از ما استقبال میکرد.
وقتی او را از دست دادیم مثل این بود که ما برادری را از دست دادیم و ایران هم یک شخصیت با ارزشی را از دست داد. همه دوستان تصمیم گرفتند که در همه جا و در رویان نام او را زنده نگه دارند. الان هم نام او در بین پژوهشگران زنده مانده و خاطراتش همیشه با ماست.
در گفتوگوی قبلی با ایسنا، شما معتقد بودید که زنده یاد دکتر کاظمی آشتیانی قدر آدمها را به خوبی میدانستند و همچنین آگاه بودند که چه کسی به چه کاری میآید و تخصص افراد را درک میکردند. درباره این ویژگی ایشان لطفا بیشتر توضیح دهید.
دکتر کاظمی آشتیانی آدمی بود که آینده را میدید، مثلا وقتی من به ایران برگشتم ارزش علم من را میدانست و با من به گونهای برخورد کرد که از سال ۱۳۷۱ تا الان من برای پژوهشکده رویان تلاش میکنم تا نام آن همچون زمردی در علم ایران بدرخشد.
خاطرم هست که ایشان میگفتند "آدمها دو دسته هستند؛ یک دسته کسانی هستند که به تنهایی کار خودشان را خوب انجام میدهند، اما دسته دیگر یک پرچم دستشان میگیرند و عده زیادی را با خودشان همراه میکنند." دکتر کاظمی آشتیانی دنبال پرچمدارانی بود که نام پژوهشکده رویان را در دنیا مطرح و بلند آوازه کنند.
از دربان تا بالاترین فرد در پژوهشکده او را دوست میداشت و مهمترین علتش هم این بود که میدانستند او بیش از اینکه برای خانه و خانواده خودش زحمت بکشد برای پژوهشکده رویان زحمت میکشد. شاید برای من خانه اولویت اول و پژوهشگاه اولویت دومم باشد، اما من فکر میکنم برای دکتر کاظمی آشتیانی اولویت اول پژوهشگاه بود.
اما چطور ایران میتواند نام ایشان را زنده نگه دارد؟
پژوهشکده رویان مانند موسسه ماکس پلانک آلمان یا MRC انگلیس است. اینها نیاز به حمایت و زیرساختهای جدید دارند. در واقع، در دنیا موسسات بسیاری وجود دارند که از گذشته تاکنون در عرصه علم تاثیرگذار بودهاند، اما از این مراکز همواره دولتمردان و مردم حمایت کردهاند. در نتیجه، ما هم حمایت دولت و مردم را میخواهیم که با پشتیبانی مالی و معنوی بتوانیم نام پژوهشکده رویان را که جهانی است، جهانی نگه داریم. پژوهشکده رویان همت جوانان، حمایت مالی و معنوی دولتمردان و خیرین کشور را مثل تمام مراکز موفق دنیا میطلبد. به امید اینکه در دایره علم در زمینههایی که فعالیت میکنیم عقب نمانیم و در لبههای دانش حرکت کنیم.
آیا در حال حاضر میان پژوهشکده رویان با مراکز علمی خارج از کشور همکاری علمی وجود دارد؟
ما با بسیاری از محققین خارجی در زمینههای علمی پژوهشکده ارتباط داریم و مقالههای مشترکی نیز منتشر کردهایم. بر اساس علم سنجی که در زمینه ناباروری مردان صورت گرفته، با در نظر گرفتن اینکه چه کسی بیشترین مقاله را در موضوع خاصی دارد و چقدر به مقالههای این افراد ارجاع داده میشود، پژوهشکده رویان در زمینه ناباروری مردان رتبه هفتم دنیا را کسب کرده است. کمی هم تعریف از خود میشود، اما اولین مقالهها را در زمینه ناباروری مردان، من به همراه دانشجویی از دانشگاه تربیت مدرس نوشتم که این مقاله در مجلهای در آمریکا چاپ شد و ارجاع زیادی هم دریافت کرد.
من فکر میکنم با زیرساختی که دکتر کاظمی آشتیانی در رویان ایجاد کرد، ما توانستیم علم ناباروری مردان را در کشور گسترش دهیم و یکی از کشورهایی که مقالات زیادی در زمینه ناباروری مردان در جهان دارد، کشور ماست و یکی از مراکزی هم که در این زمینه خیلی خوب در ایران و جهان شناخته شده، پژوهشگاه رویان است.
پس بعد از مرحوم کاظمی آشتیانی هم پژوهشکده رویان مسیر خوبی را طی میکند؟
قطعا همینطور است. در زمان دکتر کاظمی آشتیانی، جمع خانواده پژوهشکده رویان ۲۰۰ نفر نبود، اما الان حدود ۸۰۰ نفر پرسنل داریم و ابعاد پژوهشی به طور مستقیم ۴ الی ۵ برابر و بهصورت غیر مستقیم حدود ۱۰ برابر گسترش یافته و این نشان دهنده این است که نام او جاودان مانده و همواره کارها گسترش پیدا میکند.
مرحوم کاظمی آشتیانی بزرگ فکر میکردند و اهداف بزرگی داشتند. چشمانداز شما برای پژوهشکده رویان چیست؟
یک روزی دلم میخواست که پژوهشگاه رویان در شهر خودمان یک بیمارستان سلول درمانی داشته باشد. ما ساختمان آن را هم به شکل نیمه کاره ساختیم، اما از نظر اقتصادی موفق نشدیم که ساخت آن را تکمیل کنیم. الان دلم میخواهد که دولت از پژوهشکده رویان حمایت کند و هزینههای تحقیقاتی پژوهشگران را پرداخت کند، یعنی همانطور که دولت از دانشگاهها حمایت میکند و بهترین دانشجوها برای ورود به دانشگاهها رقابت میکنند، از پژوهشکده هم حمایت کنند.
در حال حاضر بسیاری از دانشجویان به این امید وارد اینجا میشوند که چیزی یاد بگیرند و پس از آن کار پیدا کنند یا اینکه پس از تحصیلات خود از کشور بروند. من دلم میخواهد که بتوانیم در کشورمان فضاهای کاری و اقتصادی خوبی را برای محققینمان ایجاد کنیم تا بدون دغدغه مالی در کشور خودشان تولید علم و ثروت کنند که این مسئله نیاز به حمایت دارد.
شنیدهایم که زنده یاد کاظمی آشتیانی علاوه بر اینکه بسیار باسواد بودند، بسیار هم متواضع بودند، نظر شما در این باره چیست؟
ایشان عالِم و در عین حال متواضع بودند. مهمترین ویژگی ایشان این بود که همه چیز را برای پژوهشگاه رویان میخواست، نه برای خودش و به نظرم همین خصلت او در موفقیتش بسیار تاثیرگذار بود. این ویژگی او باعث میشد افرادی هم که در اطرافش بودند همین احساس را پیدا کنند. بسیاری از مواقع آدمهایی که در راس و بر مسند قدرت مینشیند به دنبال این هستند که برای خودشان درآمد و نام آوری ایجاد کنند، اما او به دنبال خیر و منفعت برای پژوهشگاه و دیگران بود.
برای مثال اگر وزیر از یک مجموعه دیدن میکرد، ایشان معتقد بود که پژوهشگران باید پژوهشگاه را معرفی کنند نه خود ایشان. چون علاقه داشتند دیگران مطرح شوند و بیش از اینکه علاقهای به بزرگ کردن خودشان داشته باشند، علاقمند به مطرح شدن دیگران داشتند. میگویند "از هر دست بدهی، از همان دست هم پس میگیری". نام و یاد انسانهایی با چنین ویژگیهایی همیشه ماندگار است.
و اگر الان دکتر کاظمی آشتیانی را میدیدید به ایشان چه میگفتید؟
به او میگفتم "اگر امروز اینجا بودی و حمایتهایی که در زمان خودت برای رویان بود، امروز هم وجود داشت، ما هیچ دغدغه مالی برای انجام هیچ پروژهای نداشتیم. اما وقتی رفتی معضلات اقتصادی کشور هم شروع شد."
اگر الان بود، خیلی میتوانست ما را حمایت کند اگرچه الان هم دکتر گورابی و دکتر شاهوردی تلاشهای خودشان را میکنند. داشتن ۸۰۰ پرسنل؛ از پرداخت حقوق گرفته تا انجام آزمایشها و پژوهشهایی که به نتیجه و دستاوردی برسد واقعا انرژی، ارتباطات و قلب بزرگی میطلبد که تمام اینها را دکتر کاظمی آشتیانی داشت. دوستانی هم که پس از ایشان آمدند از جان و دل مایه گذاشتند، اما نبود ایشان برای ما یک فقدان بزرگ است.
هر کسی با علاقه و با دل کار کند خداوند به آن علاقه برکت میدهد. دکتر کاظمی آشتیانی با جان و دل کار میکرد و وقتی میخواست ساختمان پژوهشکده رویان تهران را پایهگذاری کند تفضلی به قرآن زد که چنین آمد: "شجره طیبهای که ریشههایش در عمق است، تنش تنومند و شاخههایش به آسمان سرمیکشد." واقعا پژوهشکده رویان عمق دارد و یک شجره طیبهای است که تاکنون برکاتش در زمینه ناباروری، سلول درمانی و زمینههای دیگر برای مردم ایران مفید بوده و انشاءالله مفید هم واقع خواهد شد. امیدوارم مردم از این شجره طیبه استفاده کنند و افرادی مانند ما که در آن مشغول به کار هستیم هم بتوانیم خدمتگزاری آنها را انجام دهیم.
انتهای پیام
نظرات