این جملات مربوط به نشستی است با عنوان «هنر نزد ایرانیان است و بس نیست» که توسط کانون فیلم برداشت متعلق به سازمان دانشجویی واحد فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان و با حضور «اردلان فاتح پور» برگزار شد.
اردلان فاتحپور، در ابتدای این نشست بیان کرد: شاعرانگی در موسیقی ما به سطح پایینی نزول کرده است. عنصر خیال نیز وضعیتی به مراتب بدتر از شاعرانگی را طی میکند. شعر و موسیقی کوچهبازاری دهههای قبل به مراتب بیشتر از موسیقی امروز دارای مفاهیم مهم و شاعرانگی هستند.
او با اشاره به اینکه یک شعر، محتوا و فرم دارد، افزود: اگر ریتم شعر در اهنگ و موسیقی رعایت نشود، ابتذال رخ میدهد. ابتذال یعنی نگذاشتن هرچیز سر جای خودش. به همین میزان شعر، سینما، سیاست و ... میتوانند مبتذل باشند. ابتذال یعنی متخصص شیمی بر کرسی علوم انسانی بنشیند.
این مدرس فلسفه ادامه داد: امروزه حرفهای روزمره و معمولی را به جای تصنیف و غزل به مخاطب تحویل میدهند. کیفیت موسیقی، بخشی از فرهنگ ما را تشکیل میدهد و فرهنگی که در آن شاعرانگی نباشد، روابط عشقی نیز در آن بیمعنی هستند. حقیقتاً اگر به روابط عشقی امروزه نگاه کنید متوجه میشوید که از عمق کافی بخوردار نیستند.
شاعرانگی، عامل تداوم تمدن بشری
فاتحپور با بیان اینکه حتی در زمان جنگ، اهالی موسیقی مثل شجریان و کویتیپور و آهنگران، تلاش کردند که در برابر دشمن هیتلرمنش، عنصر شاعرانگی را حفظ و بازتولید کنند، اضافه کرد: حتی آوینی جنگ را شاعرانه روایت میکرد. تصویری که روایت فتح او ارائه داد، کاملاً ضدجنگ است.
او شاعرانگی را عامل تداوم دانست و بیان کرد: در زمان حمله اعراب و سایر جنگها، دولتها توان حفظ ایران را نداشتند و آنچه ایران را حفظ کرد، همین هنر و اندیشه بود. در ظاهر اعراب بر ایرانیان پیروز شدند اما اندیشه و هنر ایرانی بر آنان تفوق یافت. رودکی، رابعه، فردوسی عامل تداوم هستند.
این دغدغهمند فلسفه ادامه داد: حافظ از اندیشه غایب ما حرف میزند و خودش را لسانالغیب معرفی میکند. شاعران گذشته ما از غیر صحبت کردند. در هر دورهای که به هر دلیلی امکان فلسفه ورزی وجود نداشت، شعر و موسیقی به جای آن رشد مییافت. در دوره مشروطه، شعر و موسیقی نبوغ یافت.
فاتحپور در خصوص ماجرای عشق در ادبیات ایران گفت: ماجرای عشق در شعر و ادبیات، چون مدینه فاضله افلاطون است که تحقق نیافته اما الگو و ایدهای است که هرچقدر به آن نزدیک شوی، بهتر است.
او با اشاره به اینکه محور گفتوگوهای ما تقدم هنر بر فرهنگ است، بیان کرد: هنر فرهنگ را پدید میآورد و فرهنگ به بازتولید هنر میپردازد. هنر و اندیشه جریان پیدا میکنند و به فرهنگ و اقتصاد و ... میرسند.
هنر، اسیر دست تهیهکنندگان
این فعال فلسفه، آبشخور هنر امروز را در دست تهیهکنندگان دانست و گفت: کسی که اسپانسر خوانندهای است، برای تولید خیارشور هم سرمایهگذاری میکند. مناسبات نامتوازنی بین سرمایه هنر برقرار شده است. پیش از تهیهکنندگان، مردم کار هنر را خراب کردند و باعث بحران شدند.
فاتحپور با اشاره به اینکه ابتذال وقتی رخ میدهد که امور بر سر جای خودشان قرار نگیرند، خاطرنشان کرد: استوادیوم جای عربده کشیدن است و کنسرت یک مکان فرهنگی است. اینکه مسئولان ما توقع دارند، استادیوم فرهنگی شود، توقع نابهجایی است. به همین علت است که برخی کنسرتهای مبتذل، صرفا جایی برای تخلیه انرژی هستند و ارزش هنری ندارند.
او در خصوص راهحل وضع موجود در زیباییشناسی مردم بیان کرد: ما درصورتی میتوانیم فرایند موجود را اصلاح کنیم که سرجای خودمان باشیم و به دیگران کمک کنیم که سرجای خودشان باشند. باید بیاموزیم که در حوزه تخصص خودمان حرف بزنیم. امروزه در شبکههای مجازی دیکتاتوری وجود دارد که ما را وادار میکند درمورد همه چیز نظر دهیم.
این فعال فرهنگی ادامه داد: هر خواستی که طبقه سیاسی داشته باشد، به اندازه خواست مردم به وقوع نمیپیوندد. در ادبیات آیتالله خمینی کلمه مردم جایگاه مهمی دارد و خودش را متعلق به این گروه میداند. گروهی که در تهران تبریز و اصفهان و شیراز انقلاب کردند، طبقه متوسط شهری بودند که با فرهنگ سروکار داشتند. این طبقه فشار زیادی روی خود احساس میکند و در معرض نابودی است. این طبقه است که حدفاصل بین مارکتینگ و هنر را مشخص میکند. سایت موسیقی در مارکتینگ بر مصرفگرایی تأکید دارد و معتقد است که باید انواع تولیدات را برای ارائه به مخاطب در خود داشته باشد و هر روز موسیقی جدید بارگذاری کند.
انتقال هنر، فرهنگ و دین دستوری نیست
فاتحپور با بیان اینکه دین و فرهنگ، دستوری نیستند بلکه انتخابی و در جریان هستند، افزود: هیچ یک از سبکها را علیرغم مبتذل و سطحی بودن، نباید به صورت دستوری حذف کرد. باید فضا را برای انتخاب مردم باز کرد و اجازه داد که مردم جریانهای سطحی و مبتذل را حذف کند.
او با اشاره به اینکه کسی که میخواهد اثر ارزشی و متعهدانه یا اثر فیلسوفانه و... بسازد، از پیش شکستخورده است و فاجعه خواهد ساخت، بیان کرد: هدف این افراد این است که چیزی به اثر هنری با زور فرو کند. فیلم «هامون» داریوش مهرجویی فیلم خوبی است چون نمیخواهد حرف بزرگی بزند و از تجربه درونی کارگردان شکل گرفته است.
این مدرس فلسفه، با بیان اینکه اگر میخواهید بحران را در آینده نزدیک پیشبینی کنید باید به سراغ اثر هنری بروید، افزود: هنرمند در خدمت شبکه و نهاد خاصی نیست. اگر با او همدل شوید به فرصتهایی دست خواهید یافت، برای مثال وقتی محوریت فیلمها زنان هستند یعنی بحران آینده ایران، بحران زنان است.
انتهای پیام
نظرات