به گزارش ایسنا، معماری بازتابی از فرهنگ هر کشور است. اگر به معماریهای باستانی نگاه کنیم، ویژگیهای آنها با هم تفاوت دارد. برای مثال، در کلیساهای اروپا، منارهها بسیار بلند هستند؛ در حالیکه اگر به معابد شرقی نگاه کنیم، شکل و فرم آنها کاملاً متفاوت است. در گذشته، معماری بهطور بنیادی تحت تأثیر مذهب قرار داشت. بهصورت طبیعی، معماری غرب از مسیحیت و معماری شرق از بودیسم تأثیر گرفته است. به همین دلیل، کلیساهای غربی و معابد شرقی تفاوت زیادی با یکدیگر دارند.
علاوه بر این، فرهنگ غربی بر تفکر هدفمحور و فرهنگ شرقی بر تفکر ارتباطی استوار است. حتی در نگاه به «فرد» و «دیگران» نیز این تفاوت دیده میشود؛ غربیها استقلالطلبتر و نگاهشان عینیتر است، در حالیکه شرقیها بیشتر جمعگرا و رابطهمحورند.
در زمینهی معماری هم این تفاوت بهخوبی دیده میشود: غربیها ساختمان را بهعنوان یک بنای مستقل در نظر میگیرند، اما شرقیها آن را در پیوند با محیط و فضاهای اطرافش میبینند. به همین خاطر، معماری غربی بیشتر جنبهی مستقل دارد و معماری شرقی، ویژگیهای جمعی و هماهنگتری را نشان میدهد.
مذهب و معماری
معماری باستانی غرب تحت تأثیر مسیحیت و کاتولیک بود؛ به همین دلیل، بیشتر بناهای شاخص در معماری غرب شامل کلیساها و کاتدرالها هستند. یکی از نمونههای معروف آن، کلیسای ساگرادا فامیلیا در اسپانیا است. در فرهنگ غرب، قدرت خدا مطلق تلقی میشد. قدرت الهی برتر از انسان بود و کلیساها و کاتدرالها مکانهایی بودند که این عظمت و قدرت خداوند را به نمایش میگذاشتند. در واقع، مسیحیت و کاتولیک ریشههای اصلی معماری غربی به شمار میآیند.
از سوی دیگر، معماری شرقی تحت تأثیر بودیسم شکل گرفت. بودیسم سرچشمهی اصلی معماری در شرق بود. اگر به بناهای شاخص در شرق نگاه کنیم، بیشتر آنها معابد هستند. مردم شرق قدرت خدا را همسطح با انسان میدانستند؛ به همین دلیل، بناهای شرقی به اندازهی ساختمانهای غربی بزرگ و باشکوه نبودند.
فرهنگ و معماری
بهطور تاریخی، فردگرایی در غرب رشد کرده است و این ویژگی فرهنگی در معماری نیز بازتاب یافته است. معماری غربی دارای ویژگیهای استقلالطلبانهی قوی است. به بیان دیگر، هر بنا هدف مشخصی داشت. پیش از طراحی ساختمان، غربیها ابتدا هدف آن را تعیین میکردند. برای مثال، ساختمانهایی با کاربریهای جداگانه برای کلیسا، محل زندگی و سایر فضاها میساختند.
در نتیجه، اگر از ارتفاع به معماری غربی نگاه کنیم، میبینیم که هر ساختمان اندازه و طرحی متفاوت دارد. هر بنا فضایی مستقل است و میان ساختمانها تعامل یا ارتباط خاصی وجود ندارد.
در شرق، روح جمعگرایی و فرهنگ مشارکتی رشد یافت. در نتیجه، معماری شرقی بر معماری مرکزی و هماهنگی با بناهای اطراف تأکید داشت. به عبارت دیگر، آنها شکل ساختمانها را بهصورت یکپارچه طراحی میکردند.
بنابراین، اگر از ارتفاع به ساختمانهای شرقی نگاه کنید، متوجه میشوید که رنگ و فرم آنها تقریباً یکسان است. برای مثال، در «شهر ممنوعه» چین میتوان دید که رنگ بناها و شکل سقفها با یکدیگر هماهنگی کامل دارند.
سقف و دیوار
همانطور که پیشتر اشاره شد، مهمترین ویژگی معماری غربی «استقلال» است. به بیان دیگر، هر ساختمان باید ویژگی استقلال را در خود داشته باشد. در طول تاریخ، غربیان انسان را موجودی مستقل و فردی میدانستند، و این طرز تفکر بر طراحی ساختمانها نیز تأثیر گذاشت. بهطور طبیعی، آنها در هر بنا تا حد ممکن بهدنبال ایجاد هماهنگی ریاضی و تعادل در ساختار بودند؛ به همین دلیل، در معماری غرب، طراحی دیوارها اهمیت ویژهای دارد. دیوار بهمعنای مرز بیرونی و فضایی مستقل است. بنابراین هنگام ساخت یک ساختمان، ابتدا دیوارها ساخته میشدند تا فضا از محیط بیرون جدا شود، سپس در انتها سقف روی آن قرار میگرفت. از این رو، در معماری غربی، از نظر زیباییشناختی تأکید اصلی بر دیوار است نه بر سقف.
شرق تحت تأثیر بودیسم قرار داشت. همانطور که پیشتر گفته شد، یکی از ارزشهای بودیسم «هماهنگی و یگانگی» است. در معماری شرقی، بناها اهمیت زیادی برای ارتباط و پیوند با فضای بیرونی قائل بودند.
به همین سبب، در معماری شرق ابتدا ستونها ساخته میشدند و سپس سقف بر روی آنها قرار میگرفت. از دیدگاه زیباییشناسی، در معماری شرقی سقف جایگاهی برتر از دیوار داشت. همچنین، یکی از ویژگیهای برجستهی معماری شرق، تزئین سقفها با رنگهای متنوع و چشمنواز است.
مصالح ساختمانی
در معماری غرب، مصالح اصلی ساختمانها عمدتاً از سنگ ساخته میشد. بزرگترین مزیت معماری سنگی، دوام و استحکام بالای آن است. به همین دلیل، ویژگیهای معماری باستانی اروپا تا امروز بهخوبی حفظ شدهاند. ساختمانهای سنگی در برابر آتشسوزی آسیبپذیری کمتری دارند. برای نمونه، کلوسئوم در رم و پارتنون در یونان هنوز هم بهعنوان یادگارهایی ارزشمند از دوران باستان باقی ماندهاند.
مزیت دیگر استفاده از سنگ، قابلیت ساخت بناهای مرتفع است. از مهمترین ویژگیهای کلیساهای اروپایی میتوان به منارههای بلند و ساختار عمودی آنها اشاره کرد. بدین ترتیب، بهکارگیری سنگ نقطهی عطفی در پیشرفت معماری اروپا محسوب میشود.
در مقابل، در معماری شرق، مصالح اصلی ساختمانها از چوب بود. بزرگترین مزیت ساختمانهای چوبی، کاربردی بودن و سهولت اجرا است. همانطور که پیشتر گفته شد، در معماری شرقی، چندین بنای کوچک در کنار هم ساخته میشدند تا مجموعهای بزرگ را تشکیل دهند. از اینرو، چوب بهدلیل آسانی در برش، اتصال و حتی جداسازی، مادهای مناسب و کارآمد بهشمار میرفت.
با این حال، نگهداری سازههای چوبی دشوار است؛ زیرا چوب در برابر آتش و رطوبت آسیبپذیر است. بنابراین، بناهای چوبی شرقی بهسختی حفظ میشوند و نیاز به مرمت و بازسازی مداوم دارند. به همین دلیل، معماری شرقی بهاندازهی معماری غربی از لحاظ تاریخی دیرپایی و ماندگاری ندارد.

سبکهای معماری
حتی در یک منطقهی جغرافیایی، ساختمانها میتوانند ویژگیهای متفاوتی داشته باشند. در غرب، سبکهای معماری متنوعی مانند سبک گوتیک و رنسانس دیده میشود. در شرق نیز، معماری کره و ژاپن با یکدیگر تفاوتهایی دارد. در ادامه، به بررسی این ویژگیها میپردازیم.
سبک گوتیک
سبک گوتیک با منارههای بلند و قوسهای نوکتیز شناخته میشود که هدف از آن، نزدیکتر شدن به خدا بود. از نمونههای شاخص بناهای گوتیک میتوان به کلیسای نوتردام پاریس و کلیسای جامع کلن اشاره کرد.
در این سبک، ستونها و دیوارهای بیرونی ساختمانها نازکتر و بلندتر از سایر سبکهای معماری بودند؛ به همین دلیل، امکان ایجاد پنجرههای بزرگ در دیوارها فراهم شد که نتیجهی آن، ورود نور فراوان به فضای داخلی بود. در پی این تحول، پنجرههای شیشهرنگی (استیند گلس) بهعنوان یکی از عناصر زیباییشناختی مهم در معماری گوتیک پدید آمدند.
سبک رنسانس
در سبک رنسانس، سقفها بهصورت قوسی و گنبدی طراحی میشدند. دوران رنسانس نهتنها بر معماری، بلکه بر فرهنگ و هنر اروپا تأثیر عمیقی گذاشت. در این دوران، با وقوع مرگ سیاه و شکست جنگهای صلیبی، اقتدار دین تضعیف شد و نظام فئودالی رو به افول رفت؛ همین امر زمینهساز شکلگیری فرهنگی انسانمحور شد.
این امر موجب شد معماری رنسانس بیش از پیش در بناهای مسکونی و شهری گسترش یابد. این سبک سرشار از اندیشههای انسانمحور بود و بر هماهنگی، نظم، یگانگی و تعادل تأکید داشت. از این رو، معماری رنسانس را معماریای عقلانی و ریاضیمحور مینامند. بناهای این سبک عمدتاً شامل ساختمانهای عمومی و اداری بودند که برای استفادهی انسانها طراحی میشدند.
سبک معماری کرهای
در معماری کره، ساختمانها معمولاً با رنگهای سبز، قرمز و مشکی تزئین میشوند. دلیل استفاده از این سه رنگ، هماهنگی آنها با طبیعت کره است. برای مثال، در معماری سنتی کره، چوب را کمتر فرآوری میکردند و آن را به همان شکل طبیعی بهعنوان مصالح ساختمانی به کار میبردند تا رنگ و بافت طبیعی درختان حفظ شود. به این ترتیب، هماهنگی میان بنا و طبیعت بهصورت آگاهانه حفظ میشد.
همچنین، سقفها دارای انحنایی ملایم هستند. این ویژگی خاص، که از نشانههای بارز معماری کرهای است، برای ایجاد هماهنگی بیشتر با طبیعت و مناظر اطراف طراحی شده و به بنا جلوهای آرام و طبیعی میبخشد.
سبک معماری ژاپنی
در معماری ژاپن، رنگهای اصلی مورد استفاده خاکستری، سفید و قرمز هستند. انتخاب این رنگها با اقلیم ژاپن ارتباط مستقیم دارد. ژاپن آبوهوایی گرم و مرطوب دارد، بنابراین استفاده از رنگهای روشن مانند سفید و خاکستری به کاهش گرما و ایجاد حس خنکی در فضا کمک میکند. رنگ قرمز نیز برای ایجاد تعادل و جلوهی نمادین به کار میرود.
در معماری ژاپنی، سقفها بهصورت نامتقارن ساخته میشوند. این طراحی خاص، روشی ایمن برای مقابله با زمینلرزهها است. همچنین، انحنای سقفها تند و زاویهدار است که یکی از ویژگیهای شاخص معماری ژاپن بهشمار میآید.
انتهای پیام



نظرات