با توجه به مخالفت مرمتگران، دغدغهمندان و دوستداران میراث فرهنگی با (ایجاد گودال باغچه و طراحی در زیرِ زمینِ عرصۀ تاریخی عمارت باغ زرشک و همچنین جابهجایی سردر کارخانه صنایع پشم و انتقال آن به ورودیِ این عمارت) که در ایدۀ برگزیدۀ مسابقۀ طراحی موزه تاریخ شهرداری اصفهان مطرح شدهاند؛ ایسنا به بررسی این موضوع پرداخت و ضمن بیان دیدگاههای مخالفانِ این ایده، پاسخ بهروز شهبازی، برگزیدۀ ایده را شنید و در ادامه با امیر کرمزاده، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان نیز به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
ابتدا باید اشاره شود که بهروز شهبازی که ایدۀ اولیۀ او در مسابقۀ طراحی موزه تاریخ شهرداری اصفهان در عمارت باغ زرشک، رتبۀ نخست را بهدست آورده است در گفتوگو با ایسنا بر این نکته تأکید کرده است «جابهجایی سردر، فقط یک ایده و پیشنهاد اولیه ازسوی ما در توصیف وضعیت موجود بوده و قطعاً برای اظهارنظر دربارۀ این ایده به تیم تخصصی، خرد جمعی و نگاه میراثی نیاز است و به هیچعنوان چنین نیست که این ایده حتماً اجرایی خواهد شد.»
او همچنین دربارۀ مخالفتهای جدی با بخش دیگری از ایدۀ خود مبنی بر مداخله در این عرصۀ تاریخی با طراحی در زیرِ زمین و ایجاد گودال باغچه و البته امکان اجرایینبودنش از نگاه میراثی با توجه به ممنوعیت مداخله در عرصههای تاریخی و حتی لزوم توجه به مبحث باستانشناسی نیز بیان کرده است: «بازهم ما مشکلی نخواهیم داشت و در این صورت قطعاً باید دوباره کمیتهای تشکیل شود و به ایدۀ بعدی فکر کنیم.»
بنابراین و با توجه به اینکه تیم پروژۀ موزه تاریخ شهرداری اصفهان اعلام کردهاند که ایدۀ معرفیشده تنها یک ایدۀ اولیه است و ایدهپردازِ برگزیدۀ مسابقۀ موزه تاریخ شهرداری اصفهان نیز پذیرای دیدگاه مخالفان بوده و خود بر استفاده از دیدگاه تیم تخصصی و نگاه میراثی تأکید دارد، و ازسویی دیگر نیز مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان نیز در گفتوگو با ایسنا به این مسئله اشاره کرده که «شورای فنی این اداره در مورد این ایده با نظرخواهی از اساتید دانشگاه، پیشکسوتان و بهرهگیری از خرد جمعی تصمیم میگیرد و همۀ الزامات برای حفظ این بنای تاریخی و این سردر در محلی اصلیِ خود را لحاظ خواهد کرد»؛ بنابراین امید است که در ادامه و برای هر ارائۀ ایده و هر اقدام مرمتیِ دیگری برای این عمارت، در اتاق فکر، متخصصان مرمت معماری و مرمت شهریِ اصفهان و ایران نیز حضور داشته و حتی از دیدگاه متخصصان بینالمللی(یونسکو) نیز استفاده شود.
در ادامۀ این گزارش به دلایل دیدگاه مخالفان با ایدۀ برگزیدۀ مسابقه طراحی موزه تاریخ شهرداری اصفهان خواهیم پرداخت و پاسخ ایدهپردازِ آن و نیز مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان را میخوانیم.
اما بعد...
در توضیح دیدگاه مخالفان با ایجاد گودال باغچه و طراحی در زیرِ زمین و نیز مخالفت با جابهجایی سردر تاریخی کارخانۀ صنایع پشم که در ایدۀ برگزیدۀ مسابقۀ طراحی موزه تاریخ شهرداری اصفهان در عمارت باغ زرشک مطرحشده، ابتدا باید تأکید کرد که باتوجه به تاریخی بودن این عرصه، حضور افرادی با تخصص مرمت شهری و مرمت معماری برای داوری، ارزیابی و اظهارنظر دربارۀ هر ایدهای در چنین عرصهای الزامی است و نباید به حضور افرادی با تخصص صرفاً معماری بسنده کرد.
نکتۀ دیگر این است که، عرصۀ مورد بحث، تاریخی است و ایجاد گودال باغچه و طراحی در زیرِ زمین به معنای مداخله است و از نگاه یونسکو نیز هرگونه دخل و تصرف در یک عرصۀ تاریخی ممنوع است؛ لذا از نگاه مخالفان، این بخش از چنین ایدهای تخیلانه بوده و قابل تأیید و اجرا نیست و تنها نیازِ این محوطه و این بنای تاریخی، تعریف یک کاربری به بنا است و نه طراحیِ معماری. (البته به ضرورت مرمت سقف این بنا نیز در ادامۀ این گزارش خواهیم پرداخت)
مسئلۀ بعدی همانطورکه اشاره شد مرمت سقف خانۀ همدانیان (عمارت باغ زرشک) یا (کوشک کارخانه صنایع پشم) است. این مرمت از سوی سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان در حال اجراست که البته از نگاه مخالفان، مرمتی غیرمتخصصانه ازسوی این سازمان در حال اجراست و پیشتر نیز بخشی از تزئینات سقف این بنا در حین این مرمت ریزش کرد که ایسنا در همان زمان به این شیوۀ مرمت نیز پرداخت و پاسخ مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان در توضیح ریزش بخشی ازتزئینات سقف این بود که: «حتی اگر این تزئینات تا پایان دوران مقاومسازی هم ریزش پیدا نمیکردند ما مجبور بودیم که آنها را جدا کرده و مجدداً اجرا کنیم» به هرحال این مرمت هنوز به پایان نرسیده و به گواه متخصصان امر مرمت، اگر تا پیش از آغاز بارشها سقف مرمت نشود بخش بزرگی از آن دچار ریزش خواهد شد.
در ادامه...
یکی دیگر از بخشهای مطرحشده در ایدۀ برگزیدۀ مسابقۀ طراحی موزه تاریخ شهرداری اصفهان در عمارت باغ زرشک، موضوع جابهجایی سردر کارخانۀ صنایع پشم است؛ درواقع ایده این است که سردر تاریخیِ این کارخانه از محل کنونی و اصلیِ خود جابهجا شده و به قسمت ورودی عمارت باغ زرشک(که این عمارت نیز جزئی از پهنۀ این کارخانه بوده است) منتقل شود، عمارتی که قرار است موزۀ تاریخ شهرداری اصفهان باشد.
در اینجا باید تأکید کرد که این سردر، همراه با کوشک و کل پهنۀ قدیم این کارخانه در تاریخ ۲۵ اسفندماه ۱۳۷۹ و با شماره ۳۶۸۹ در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده است.
اما آنچه مشخص است حدود ۹۰ درصد از محدودۀ کارخانۀ صنایع پشم، ساختمانسازی شده و بخش کوچکی از آن باقیمانده که همان ساختمان باغ زرشک و اطراف آن است که نمایشگاه موزه تاریخ شهرداری اصفهان در آن برقرار شد. از نگاه مخالفان جابهجایی سردر، اگر فقط همین محدوده را به رسمیت بشناسیم و سردر را از محل اصلی خود جداکرده و به این نقطه منتقل کنیم بسیاری افرادِ ناآگاه به ارزش میراث تاریخی تصور میکنند هر اثر تاریخی را میتوانند برای انجام اهداف خود جابه جا کنند، درحالی که یک اثر تاریخی در محل اصلیِ خود دارای معنا و مفهوم است و حتی اگر با خطراتی مواجه باشد باید خطر را رفع کرد نه اینکه اثر را جابه جا کرد. ضمن اینکه درحال حاضر به نظر نمیرسد که خطری سردر کارخانۀ صنایع پشم را تهدید کند.
نکته دیگر از نگاهِ مخالفانِ ایدۀ برگزیده این است که اگر سردر را جابه جا کرده و به ورودی عمارت باغ زرشک منتقل کنیم تلاقی منطقی با این بنا نخواهدداشت، چراکه کوشک در ضلع شرقی و غربی نمیتواند محوری برای ارتباط با سردر ایجاد کند، و با این جابهجایی صرفاً ساختمان متروپل به رسمیت شناخته میشود یعنی ساختمانی که ارزش و معیار نیست. اگرچه شاید بتوان اینگونه نیز تصور کرد که در احداث متروپل نیمنگاهی به کوشک نیز شده و حداقل جلوی آن باز گذاشته شده و خوشبختانه معمارِ این ساختمان به سردر نیز بیتوجه بوده و رهایش کرده است.
اما موضوع دیگر از نگاه دغدغهمندانِ مخالف جابهجایی سردر این است که اگرچه از محدودۀ کارخانه صنایع پشم بخش کوچکی باقیمانده، اما نگاه میراثی این است که کل پهنۀ این کارخانه اهمیت دارد و محل قرارگیری سردر نیز بهطور آشکار بیان میکند که این محدوده تا کجاست. از سویی نیز شاید بتوان این احتمال را درنظرگرفت که در آینده، ایدۀ احیای کل این پهنه برای کاربری فرهنگی فراهم شود و این نگاهی ناامیدانه است که ما فقط عمارت باغ زرشک و زمین پیرامونش را درنظر بگیریم و سایر بخشها را قابل برگشت ندانیم. درواقع مسئلۀ مطرح ازسوی مخالفانِ جابهجایی سردر کارخانه صنایع پشم این است که در مباحث میراثی باید یک بنا یا محدوده تاریخی را به وضعیت اولیه بازگردانده و آن را متعالیتر کرد؛ نه اینکه کل پهنۀ این کارخانه را از بین رفته دانسته و فقط لکهای از آن که باقیست درنظر گرفته و با این نگاه، سردر را نیز به ورودی آن لکه منتقل کنیم.
ضمن اینکه قاعدتاً در نصب، فقط نما اهمیت ندارد، بلکه کل نما و قاب(سفتکاری یا زیرسازی) که سردر به آن متصل میشود را باید درنظر گرفت. درمجموع اینکه اگر تاریخ، ارزش است ما باید خود را با آن تطبیق دهیم نه اینکه اثر را با خودمان!
پاسخها...
بهروز شهبازی، برگزیدۀ ایدۀ اولیه مسابقه طراحی موزه تاریخ شهردرای اصفهان در پاسخ به این مباحث و در گفتوگو با ایسنا تأکید میکند که «جابه جایی سردر، فقط یک ایده و پیشنهاد اولیه ازسوی ما در توصیف وضعیت موجود بوده و قطعاً برای اظهارنظر دربارۀ این ایده به تیم تخصصی، خرد جمعی و نگاه میراثی نیاز است و به هیچعنوان چنین نیست که این ایده حتماً اجرایی خواهد شد.»
او که عضو هیئتعلمی گروه معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان است، دراینباره به ایسنا گفت: نگاه من به زندگی و معماری، بسیار پرکتیکال و پراگماتیست است، یعنی همیشه آنچه هست را میبینم و براساس آنچه که هست نسبت به آنچه خواهد بود و بهتر است که باشد تصمیمگیری میکنم. چنین نگاهی در توصیف اولیه شرایط، به این صورت است که مسئله را باز تعریف میکند و بعد برای مسئله، پاسخ مییابد.
شهبازی افزود: گام اولِ صورتمسئله این است که مسابقهای برگزار و وضعیت موجودِ ساختمان باغ زرشک با حضور متروپل برای ما ارائه و تصمیم برای تبدیل این ساختمان به موزه مطرح شد. باید اشاره کنم که من سالهاست در دانشگاه هنر اصفهان زندگی میکنم و همیشه خرسندم از تعلق ساختمانهای میراثی به دانشگاه هنر اصفهان و یا نهادهای دیگری که از فرهنگ و عناصر میراثی مراقبت میکنند، موزه نیز یکی از کاربریهای فرهنگی است که تیم برگزارکننده برای احیاء ساختمان باغ زرشک تعیین کرد که مورد پذیرش ما نیز بوده و هست.
این معمار به گام دوم این مسابقه چنین اشاره کرد: گام دومِ صورتمسئله این است که بین سردر و ساختمان باغ زرشک رابطهای برقرار کنیم. وضعیت کنونی سردر تأسف برانگیز و در وضعیت موجودِ خود در حالت تمسخر قرارگرفته است. این درحالی است که یک سردر یا ورودیِ یک کارخانه، مرز بین کارخانه با کارخانه دیگر یا یک حریم با حریم دیگر است اما اکنون حالتی شبیه طنز برقرار است، به طوری که روزها این در را باز میکنند تا ویترینهای متروپل دیده شود و شبها آن را میبندند و مردم میتوانند دورِ آن حرکت کنند! لازم به یادآوری است که یکی از تکنیکهای تولید طنز یا کاریکاتور این است که شما یک مطلبی را در جایی بیان کنید که جایش نیست یعنی حریمی نداشته باشد. درمورد سردر نیز باید همین مسئله را در نظر گرفت؛ حالِ سردر خوب نیست و در وضعیت غیرمحترمی قرار دارد. این سردر مورد تمسخر گرفته شده و به صورت کلی، هم سردر برای متروپل و هم متروپل برای سردر مزاحم است. این حالت، یعنی اصالتِ سردر زیر سوال رفته است.
او ادامه داد: با این وجود و در جلسههایی که با داوران این مسابقه داشتم پیشنهاد جابه جایی سردر را با احتیاط مطرح کرده و بیان کردم که شاید براساس وضعیت موجود، یکی از راههایی که میتوانیم این سردر را نجات دهیم جابه جاییِ آن و حذف دایرۀ متروپل در قسمت ورودی بنای باغ زرشک است تا این بنا و سردر در یک زمان دیده شوند و بتوانیم میان آنها اتصالی برقرار کنیم. ما در ارائه ایده جابهجایی سردر، محافظهکار بودیم و با محافظهکاریِ تمام سعی کردیم که خودِ معمارانمان را کنترل کنیم؛ پیشنهاد جابه جایی سردر، خودداریِ معمارانه است و برای من بهعنوان یک معمار بهتر است که سردر جابه جا نشود و سردر جدیدی را طراحی کنم که فکر میکنم معمارانه است، اما ایده اولیۀ ما مبنی بر جابهجایی سردر شاید خیرخواهانه و نه خودخواهانه بود.
برگزیدۀ ایدۀ اولیۀ طراحی موزه تاریخ شهرداری اصفهان در عمارت باغ زرشک، بیان کرد: دربارۀ سردر، بحث نجات اورژانسی و جراحی مطرح است اما هنوز نمیدانیم که موضوع جابهجایی، شدنی است یا خیر. این جابهجایی، فقط یک ایده و پیشنهاد اولیه ازسوی ما در توصیف وضعیت موجود بود و قطعاً به تیم تخصصی و خرد جمعی با نگاه میراثی برای اظهارنظر دربارۀ این ایده نیاز است و به هیچعنوان چنین نیست که این ایده حتماً اجرایی خواهد شد. ضمن اینکه این سردر، بنایی عجیب با سازه و تزئینات عجیب و غریب نیست که جابه جایی آن کار بسیار عجیبی باشد. حتی اتاقکهای پشت این سردر، الحاقی است و تازه ساخته شدهاند. اصلِ آن یک درِ نفیسی است که درواقع آن هم به راحتی قابل جابهجایی است و یک کاشیکاری دارد که به نظر میرسد همگی در زمان بازسازی، تازه ساخته شدهاند.
شهبازی اضافه کرد: من وضعیت موجود سردر را اورژانسی و جراحانه میبینم و با ایدۀ جابهجایی قصد داشتم سردر و بنای باغ زرشک را به هم پیوند بزنم. تفکر و ایدۀ اولیۀ ما این بود که جابه جایی سردر، به آن سرو سامان خواهد داد و جانی به این محدوده برمیگرداند و فکر میکردیم که وقتی این در باز باشد صحنه بسیار زیبایی خواهد بود و مثل این است که یک دست به تنهاش بازگشته است؛ اما بازهم تکرار میکنم که این فقط یک ایدۀ اولیه است و قطعاً به نظرخواهی از افراد آگاه به مباحث میراثی نیاز دارد. ضمن اینکه اجرای این موضوع بدون تأییدیۀ اداره میراث فرهنگی ممکن نیست و باید کارشناسان متخصص این حوزه دربارۀ آن اظهارنظر کنند تا مشخص شود که آیا به صلاح و قابل اجرا است یا خیر. من یک معمار پراگماتیست هستم و اگر این ایده قابل اجرا نباشد آن را انجام نخواهم داد؛ پس گام اول این است که نگاه میراثی با ما همراه باشد که اگر چنین نبود به سراغ پلان بعدی خواهم رفت که طراحی یک سردر جدید و مینیمال است آنهم بهطوری که سردر اصلی را تحتالشعاع قرار ندهد.
او همچنین بیان کرد: ازسوی دیگر، من ساختمان متروپل و معماریِ آن را به رسمیت نمیشناسم بلکه وضعیتی که متروپل را تولید میکند و وضعیت ساختمانهای مسکونیِ این محدوده را به رسمیت میشناسم. احداث متروپل و دایره بزرگ جلویِ آن باعث شده که عملاً ساختمان باغ زرشک را نمیبینیم. در احداث ساختمان متروپل، سردر را در رودربایستی باقی نگه داشتهاند نه اینکه به ارزش آن واقف باشد. ضمن اینکه شاید ما وضعیت موجود را مثل هم نمیبینم یعنی توصیف شما از شرایط موجود آنقدر خوشبینانه است که تصور میکنید در سالهای آینده امکان احیاء کل پهنۀ کارخانه وجود داشته باشد! اما موضوع این است که چه کسی میتواند متروپل و خانههایی را که مالکیت خصوصی دارد خریداری کند؟! حداقل با تجربه زیستهی من امکان ندارد که روزی تمام پلاکهای مسکونیِ پشتِ سردر خریداری شوند و از نظر من بهتر است با نگاهی کوتاهمدتتر به این مسئله نگاه کنم.
این عضو هیئت علمی گروه معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه این سردر تاریخی در محل اصلیِ خود معنا پیدا میکند و باید راهکارهایی درجهت حفظ و احیاء آن در محل اصلیِ خود اندیشید، چنین گفت: ما به نجاتبخشیِ سردر در همان محل نیز فکر کردیم اما برای آن جوابی پیدا نکردیم، چراکه سر در از همه طرف محاصره شده و چیزی برای نجات دادن باقی نمانده است. با ساختمانهایی که سردر را محاصره کردهاند به هیچ شکلی نمیشود آن را در همان محل نجات داد، اصلأ مرزهای مالکیتیِ آن به هم خورده است و ایدهای برای نجات آن در محل کنونیاش به ذهن ما نرسید.
شهبازی دربارۀ این موضوع که در ایدهاش به هممحور نبودنِ کوشک و سردر چگونه توجه شده است، نیز چنین توضیح داد: ما به این موضوع توجه کردیم که بنای باغ زرشک را چطور توسعه دهیم که ادبیات خودش را داشته باشد مانند ادبیات معماری سنتی در زمان توسعه. یکی از این راهها گودال باغچه است که بهعنوان یکی از استراتژیها و تاکتیکهای توسعۀ یک بنا در معماری و مرمت شناخته میشود و برای ما مانند نوعی مُرکبخوانی است. حتی من در جلسهای نیز سردر شمالی چهلستون را مثال زدم که اصلاً در آکس نیست و از بغل وارد میشود. ما در فرآیند این مسابقه و در ایدۀ خود، سردر را به شکلی گذاشته و ورودی و ایوان را به نحوی جابهجا کردیم که درست مانند مسجد جامع عباسی باشد، یعنی باید سیرکولاسیونِ آن را اصلاح کنیم. ما انتظار نداریم که با عبور از جلوی سردر، مستقیم به کوشک وارد شویم بلکه میخواهیم مثل مسجد جامع عباسی، جلوی آن یعنی مسیرش را ببندیم و در مسیر درست هدایت کنیم.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر اصفهان اضافه کرد: باید مجدداً اشاره کنم که ماجراهای میراثی مانند این سردر به تیم پزشکی نیاز دارد و تأکید میکنم که من بهعنوان معمار فقط پیشنهاد را مطرح کردم، یعنی یک مسابقه برگزار شده و داوران بین سه گروه برتر اعلام کردند که کانسپتِ ارائه شده ازسوی ما بهتر است و این تیم در وضعیت موجود برای پاسخ به مسئله، اصلحتر و این ایده قابل اعتمادتر است. اما ما هنوز حتی با اداره میراث فرهنگی جلسهای نداشته و حتی نمیدانیم که آنها حتی درباره گودال باغچۀ موجود در کانسپتِ ما چه نظری دارند. سردر را هم مطرح میکنیم و معلوم نیست موافقت کنند یا نکنند و قطعاً ما از خرد جمعی و نگاه میراثی تبعیت میکنیم.
ایسنا همچنین این موضوع را مطرح کرد که در بخشی از ایدۀ برگزیدۀ این مسابقه، طراحی در زیرِ زمین انجام شده است. این در حالی است که عرصۀ مورد بحث، تاریخی است و ایجاد گودال باغچه و طراحی در زیرِ زمین به معنای مداخله در یک عرصۀ تاریخی و از نگاه یونسکو ممنوع است. از سویی دیگر جنوب زایندهرود به لحاظ ارتفاع بالاتر، از نظر سکونتهای اولیه مناسبتر بوده است. ازاینرو حتی درصورت اجرای این بخش از ایده (که البته باید دوباره تأکید کرد که به دلیل تاریخیبودنِ عرصه، مداخله در آن ناممکن است) شاید به لحاظ باستانشناسی یافتههایی بهدست بیاید که عملاً امکان ادامۀ اجرای این ایده ممکن نباشد. در این صورت پلان بعدی شما چیست؟
شهبازی در پاسخ گفت: بازهم ما مشکلی نخواهیم داشت و در این صورت قطعاً باید دوباره کمیتهای تشکیل شود و به ایدۀ بعدی فکر کنیم. ما حتی به این هم فکر کردیم که از خاک کوبیدۀ همین مکان برای ساختن دیوارهایش استفاده کنیم که البته به آزمایش نیاز دارد.
اما ایسنا موضوع طراحی در زیرِ زمین و جابه جایی سردر تاریخی کارخانۀ پشم را از امیر کرمزاده، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان نیز جویا شد.
کرمزاده دراینباره گفت: ما در ادارهکل میراث فرهنگی و در حوزۀ فنی اصلاً بهصورت شخصی تصمیم نمیگیریم بلکه در این اداره یک ساختار حقوقی با یک شورای فنی وجود دارد. این شورا نیز با نظرخواهی از اساتید دانشگاه، پیشکسوتان، کارشناسان مجموعۀ ادارهکل، و بهرهگیری از یک خرد جمعی تصمیم میگیرد. دلسوزان و فعالان حوزه میراث فرهنگی مطمئن باشند، من به آنها قول میدهم که ما حتماً تمام الزاماتی که برای حفظ این بنا و این سردر در محل اصلیِ خود وجود دارد را لحاظ میکنیم و بهترین تصمیم را خواهیم گرفت.
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان همچنین با بیان اینکه اختصاص کاربری موزه به عمارت باغ زرشک بهعنوان یک کاربری فرهنگی، اقدام صحیح و مناسبی است، ادامه داد: من باید به صراحت بگویم که در این شهر، موزۀ باکیفیتی وجود ندارد که در سطح اصفهان باشد. من خوشحالم که در دولت سیزدم، حضرتآیتالله رئیسی تصمیم قاطعی گرفتند و بنای ریسباف را بهعنوان موزۀ منطقهای به میراث فرهنگی و به میراثدوستانِ اصفهان اهدا کردند که انشاءالله به موزه تبدیل خواهد شد و اقدام بسیارخوبی است.
او با ابراز امیدواری از اینکه موزه تاریخ شهرداری اصفهان در عمارت باغ زرشک موزهای شایسته برای اصفهان و مردم فهیمِ آن باشد، تأکید کرد: ما باید در حوزۀ موزهها این نگاه و تفکر که موزه، مکانی ایستا و شیءمحور است را کنار بگذاریم. موزهها باید زنده باشند، رویداد برگزار کنند، جذابیتهای مختلفی داشته باشد و در ارائه محتوای خود، فصل به فصل و تاریخ به تاریخ و سال به سال از شیوههای جذاب و خلاقانه استفاده کنند. موزهها اصطلاحاً باید پاخور شوند. ما باید خلاقیت را چاشنی موزهداری کرده و فرهنگ موزهداری و فرهنگ موزهبینی را در مردم تقویت کنیم.
انتهای پیام
نظرات