امروزه اتحاد بین مسلمانان بیش از پیش ضرورت دارد، به همین دلیل لازم است که برخی نگرشهای منفی که در طول زمان در راستای نزاعهای تاریخی شکل گرفته را کنار زده و اسباب همزیستیِ مسالمتآمیز و اتحاد اسلامی را فراهم کنیم. کشف نگرش بزرگان اهل سنت نسبت به ائمۀ اطهار(ع) و خاندان نبوت در منابع مکتوب متقدم، ما را به این نتیجه میرساند که اختلاف بین شیعه و سنی آنگونه که تصور میشود، عمیق نیست. امامین اهل سنت از شاگردان و محبین اهل بیت عصمت و طهارت بودند و همواره در منابع مکتوب خود در مدح آنان سخن گفتهاند.
به نظر میرسد که منافع برخی افراد و تعصبات بیجای برخی از پیروان مذاهب در طول تاریخ منجر به تعمق این اختلافات شده است. بزرگان اهل سنت، حب خاندان پیامبر را به شدت لازم میدانند و در پارهای از موارد، معتقد بودند که خلافت از ابتدا حق آنان بوده است و تنها اختلافشان با شیعیان در این است که علی رغم این موضوع، به خلافت خلفای راشدین در عالم واقع نیز باور دارند. برخی از عالمان اهل سنت به عصمت ائمه نیز باور دارند. در همین راستا و در این نوشتار، اقوال و گزارههای علمای اهل سنت در مورد امام سجاد (ع) را بررسی میکنیم. از آنجایی که الغاب در فرهنگ اعراب جایگاه ویژه و بار معنایی دارند، در وهلۀ اول به بررسی الغابی میپردازیم که اهل سنت درمورد امام سیدالساجدین(ع) نقل کردند.
ابن جوزی، فقیه نامدار اهل سنت، در کتاب «تذکره الخواص» گفته است: «لقب او [امام علیبنحسین(ع)] زینالعابدین است. رسول خدا او را سیدالعابدین نامید و لغبش سجاد است.» ابن صباغ مالکی، عالم اهل سنت، در کتاب «الفصوص المهمه» نوشته است: «برای او القاب زیادی مانند زینالعابدین، سید الساجدین، الزکی الامین و ذوالصفنات وجود دارد.» ذوالصفنات به این علت برای امام سجاد(ع) اتخاذ شد که زانوان ایشان به علت سجدههای طولانی پینه بسته بود. این القاب، با دلیل انتخاب میشدند. لقب در فرهنگ اعراب میتواند جایگاه شعاری داشته باشد، همانطور که برای بنیعباس، شکل شعاری داشت و آنان خودشان الغاب خود را برمیگزیدند تا بدین وسیله خود را منسوب به خداوند کنند، اما در مورد ائمه وضعیت فرق میکند. مردم در جامعه این الغاب را به ائمه نسبت میدادند و مردم مدینه امام سجاد (ع) را به کثرت عبادت میشناختند.
ذهبی، که از برجستهترین علمای رجالی در اهل سنت است، امام زینالعابدین(ع) را این چنین توصیف کرده است: «جلیل القدر بودن او عجیب بود و این حقی درمورد ایشان است و اصلا او بود که اهل امامت و زعامت امت بود. او دارای سیادت و علم بود و عقلش از نهایت کمال برخوردار بود.» از این جملات اینطور برمیآید که ذهبی ارادت خاصی به امام سجاد(ع) داشته و حتی زعامت امت مسلمان را برازندۀ ایشان دانسته است. جایگاه علمی و حدیثی ایشان بدین صورت است که تمام صحاح ششگانه (صحیح بخاری، صحیح مسلم، جامع الصحیح ترمذی، سنن ابو داود، سنن نسائی، سنن ابن ماجه) و مسانید اهل تسنّن از ایشان حدیث نقل کردهاند.
در یکی از ایّام، هشام بن عبدالملک (قبل از خلافت وی) به زیارت خانه خدا آمده و قصد تبرّک جستن به حجر الاسود را داشت که بر اثر ازدحام جمعیت به عقب رانده شد و با همراهان خود به گوشههایی از حرم رفته و از دور نظارهگر خیل جمعیت بوده که ناگهان دیدند امام زینالعابدین(ع) به طرف حجرالاسود میرود و مردم به احترامِ ایشان راه را باز کرده و امام توانست حجرالاسود را استلام کند. یکی از اطرافیان هشام که از دمشق آمده بود و آن شخص را نمیشناخت، از هشام پرسید: «این شخص کیست؟» هشام با این که او را میشناخت اظهار بی اطلاعی کرد. در این هنگام فرزدق گفت: «من او را میشناسم» و با هدف معرفی امام سجاد(ع) در همانجا در وصف امام(ع) شعری سرود.
مالک بن انس، از فقهای چهارگانۀ اهل سنت نیز گفته است: «علیبنحسین(ع) در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند تا این که از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زینالعابدین» میگویند.» همچنین ابن عبد ربّه، از ادیبان مشهور اهل سنت نوشته است: هنگامی که علیبنحسین(ع) آماده نماز میشد، لرزه عجیبی وجودش را فرا میگرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا میدانید که من در برابر چه کسی میخواهم بایستم و در برابر چه کسی میخواهم مناجات کنم؟!»
ابی نوح انصاری نیز گفته است: «روزی منزل علی بن حسین در حالی که وی در حال سجده بود، آتش گرفت؛ مردم به وی میگفتند: «یابن رسول اللّه! آتش.» ولی ایشان سر از سجده برنداشت تا آتش را خاموش کردند. به وی گفتند: «چرا خود را نجات ندادی؟» فرمود: «آتش جهنّم مرا از این کار بازداشت.»
ابن سعد مینویسد: «هنگام وضو گرفتن رنگ چهرهاش زرد میشد. علت امر از ایشان سؤال شد، فرمود: «آیا میدانید در برابر چه کسی میخواهم بایستم؟!» همپچنین مالک بن انس میگوید: «هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیّک اللّهمّ لبیّک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.»
اما محمد بن اسحاق میگوید: مردم مدینه زندگی میکردند و نمیدانستند معاش آنها از کجا تأمین میشود اما با رحلت علیبنالحسین(ع) غذای شبانه آنان قطع شد. شیبة بن نعامة نیز گفته است: «بعد از وفات علیبن حسین(ع) فهمیده شد که ۱۰۰ خانوار را در مدینه اداره میکرد. با این حال، امام سجاد(ع) یک درهم نیز از بیتالمال برای خود استفاده نمیکرد.»
منابع:
امام سجاد (ع) در ذهن و زبان اهل سنت، سعید طاووسی
امام سجاد(ع) از دیدگاه اهل سنت، محمد محسن طبسی
انتهای پیام
نظرات