بگذارید داستان را از جایی آغاز کنیم که همه اذعان میکنند رسانهها در عصر حاضر قادرند سهم ارزندهای در شکلگیری و پردازش وقایع متعدد داشته باشند و در این بین عرصه ورزش یکی از حوزههایی است که رسانهها برای حفظ مخاطبان خود باید نسبت به سایر بخشها بالاجبار فعالتر و پویاتر ظاهر شده و به همین خاطر ناخودآگاه شاهد رقابت تنگاتنگ رسانهها برای سبقت گرفتن از هم در امر اطلاعرسانی در حوزه ورزش هستیم.
بیتردید عرصه ورزش بدون حضور رسانهها، نه تنها روند کجدار و مریز در پیش خواهد گرفت، بلکه قادر نخواهد بود به فلسفه وجودی خود در حوزه قهرمانی نیز جامه عمل بپوشاند؛ چرا که اگر قرار باشد بزرگترین رویدادهای ورزشی همچون رقابتهای المپیک که این روزها پاریس مسئولیت آن را گردن گرفته است، بدون پوشش رسانهای برگزار شود، نه تنها در حوزه اطلاعرسانی، بلکه در زمینه حامی مالی نیز به بنبست خواهد خورد.
کارشناسان همواره بر این باورند که خبرنگاران به عنوان بازوان اصلی عرصه اطلاعرسانی در خط مقدم رویدادهای مختلف حضور داشته و ماحصل این حضور، امروز در خروجی رسانههای برخط و کاغذی قابل مشاهده است اما آنچه که در این بین پیشقراولان عرصه رسانه را از هم متمایز میکند، اطلاعرسانی و قلم زدن در حوزه ورزش است؛ چرا که حضور در این بخش با سایر حوزهها کاملاً متفاوت بوده و این مهم ایجاب میکند که نگاه متفاوتی به اهمیت اطلاعرسانی این بخش داشته باشیم.
پرداختن به موضوعات و سوژههای مختلف در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... امری تعریف شده در چارچوب عرصه خبرنگاری است. ارزشها و عناصر خبری همواره جزو لاینفک امر خبرنویسی بوده اما این ارزشها و عناصر خبری در حوزه ورزش به تنهایی نمیتواند هم شرط لازم و هم شرط کافی برای به تصویر کشیدن و به تحریر درآوردن یک رویداد ورزشی باشد، بلکه میطلبد نگاه هنرمندانهای به وقایع این بخش داشته باشیم.
حضور در مکانهای ورزشی به ویژه در فصول سرد سال که ترافیک رویدادهای ورزشی است، گاهی عرصه را برای یک خبرنگار ورزشی به قدری تنگ میکند که ارزشها و عناصر خبری حتی بر روی نیمکت ذخیرهها هم برای برونرفت از بحران شکست کافی نیست و درست در همین لحظه است که تفاوت خبرنگاران ورزشی با قلمزنان سایر بخشها ملموس میشود، هر چند در روزی مثل امروز قرار نیست خبرنگاران ورزشی تافته جدابافتهای از منظر اطلاعرسانی باشند.
برخورد بعضا نامناسب با خبرنگاران ورزشی در برخی از رویدادهای حساس، نبودن جایگاهی در شأن فعالان این عرصه در سالنها و استادیومهای ورزشی و هزاران نقصان و درد دیگر، باعث شده است تا تعداد خبرنگارانی که در استانها تمایل به قلمفرسایی در عرصه ورزش دارند، به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد و همین امر باعث شده تا رویدادهای ورزشی توسط غیرورزشی نویسان پوشش داده شده و در بسیاری از مواقع رویدادهای بینالمللی تا سطح رخداد محلی تنزل کند.
با توجه به اینکه قلم زدن در عرصه ورزش یکی از تخصصیترین نوع فعالیتها بوده و یک خبرنگار ورزشی باید از آرشیو ذهنی قوی نسبت به رویدادهای ورزشی گذشته، حال و آینده برخوردار باشد، میطلبد مسوولان و متولیان ورزش با همفکری متولیان خبرنگاران - در صورت داشتن متولی - تدابیر لازم را برای برگزاری کارگاههای تخصصی خبرنویسی در حوزه ورزش اتخاذ کنند تا تعداد فعالان این عرصه هر سال کمرنگتر نشود.
فراموش نکنیم خبرنگاران ورزشی، آنجایی زخم کاری را میخورند که در نشست خبری مدیران حوزه ورزش، شاهد حضور خبرنگاران غیرورزشی هستند، همانهایی که حتی صبغه تماشای یک دقیقه رویداد ورزشی را از نزدیک ندارند اما رنج لوح سپاس و سایر هدایای این نشستها را به جان خریده و این خود یک رویداد تراژدی در حد و اندازههای شکست در ضربات پنالتی است.
خبرنگاران ورزشی همان افراد انگشتشماری هستند که سالها مجامع و رویدادهای مختلف را پوشش دادهاند اما زمانی که قرار شد رویدادی حساس در استان برگزار شود، جایگاهشان به افرادی داده شد که برای خودنمایی و شوی تبلیغاتی در این عرصه حضور یافتند تا خبرنگاران ورزشی بالاجبار در میان تماشاگران به امر اطلاعرسانی مشغول شوند.
حال که روز خبرنگار است، انتظار خبرنگاران ورزشی از متولیان این حوزه این است که جایگاه و شأن فعالان این عرصه را حداقل در ۱۷ مردادماه قدر شمرده و در تقویم پربار خود، ساعتی را به تجلیل از این قشر اختصاص دهند، هر چند این توقع سالها است که مغفول مانده و طردشدگان میادین ورزشی که تعطیلاتشان با رویدادهای ورزشی گره خورده است، امید بازبینی مجدد انتظارات همیشه در آفساید خود را حداقل در روزی مثل امروز دارند.
انتهای پیام
نظرات