به گزارش ایسنا، امروز - سهشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ به اهم مناسبتها و حوادث تاریخیِ این روز میپردازیم.
رضا سردارسپه به کار خود برگشت-۱۳۰۱
در واپسین سالهای سلطنت سلسله قاجاریه، رضاخان به عنوان وزیر جنگ، خود را بالاترین مقام نظامی کشور میدانست و مخالفت احدی را بر نمیتافت. او مدتها در صدد ادغام نظمیه در قزاقخانه بود ولی با مخالفت دولتهای وقت مواجه میشد.
در چنین ایامی درگیریهایی در چند منطقه تهران روی داد که موجب مرگ چند تن شد. نمایندگان مجلس که به اقدامات رضاخان سردارسپه بدگمان بودند او را عامل پنهانی این توطئه میدانستند به همین دلیل برخی نمایندگان مجلس در نطقهایشان در مجلس به سردارسپه تاختند.
این موضوع به او گران آمد. به همین علت برای قدرتنمایی به مخالفان نقشه کشید و در ۱۵ مهر ۱۳۰۱ در سخنرانی مفصلی، کنارهگیری اش از مقام وزارت را اعلام کرد.
او در اجتماع صاحبمنصبان اقدامات قشون در ایجاد امنیت را مورد تقدیر قرار داد و گفت: «چون مجلس و مطبوعات برای کارهایم ارزش قائل نیستند از مقام وزارت جنگی استعفا میدهم.»
به محض استعفا، آشوبها و شورشهایی در تهران و شهرستانها به دستور رضاخان و تفهیم این مسئله به مردم و رهبرانشان که هیچ کس جز رضاخان صلاحیت فرماندهی قشون را ندارد، ترتیب داده شد.
او به قشون دستور داده بود اعلام کنند که نظام فقط با فرماندهی رضاخان اداره میشود و هر مخالفتی با سردارسپه مخالفت با تمام تشکیلات نظامی تلقی شده که باید از طریق خشونت سرکوب شود.
به دنبال آن چند واحد نظامی قشون ارتش در مقابل ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان و چند منطقه مهم شهر تهران مانور و رژه نظامی دادند و خواستار بازگشت رضاخان به وزارت جنگ شدند.
این حادثه که ماهیت حقیقی رضاخان و نیات خطرناک او را بر سیاستمداران روشن کرد، یک روز بعد با برگشت دوباره به وزارت جنگ پایان یافت.
سفر ظاهر شاه به ایران-۱۳۲۸
محمد ظاهرشاه پادشاه افغانستان در مسیر سفر به فرانسه به تهران آمد.
او و همسرش یک بار دیگر در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۴۲ برای دیدار رسمی از ایران به تهران سفر کرد.
با ورود شاه افغانستان به تهران شایعه تشکیل کنفدراسیون مشترک دو کشور برای بار دوم بر سر زبانها افتاد و خبر رسانههای جهان شد.
دستور بیتاثیر هویدا برای کاهش قیمت کالاهای اساسی - ۱۳۵۲
عبدالمجید مجیدی که از دی ۱۳۵۱ به ریاست سازمان برنامه و بودجه شاهنشاهی منصوب شد در این باره گفت: «پس از افزایش قیمت نفت طی سالهای دهه ۱۳۵۰، دولت امیرعباس هویدا نیز دفعتا بودجه سالانه دربار و دستگاههای اجرایی را افزایش داد و این اقدام، تورم خیلی شدیدی بهوجود آمد.
ریشه گرانیها عدم صحیح با افزایش قیمت نفت و افزایش بودجه دولت و دربار بود، اما راهحلهای کارآمدی که بتواند تورم ناشی از تزریق نقدینگی به اقتصاد را کنترل کند، وجود نداشت.
جلیل شرکا قائممقام وقت بانک مرکزی نیز با اشاره به تورم رو به رشد دولت هویدا در دهه ۱۳۵۰ نوشت: «وقتی درآمدهای نفتی کشور، بیتوجه به آثار منفی سیاست تزریق نقدینگی بر اثر سیاستهای اقتصادی آن زمان افزایش یافت، تورم خود را نشان داد و قیمتها رو به افزایش گذاشت».
گرانی روزافزون قیمت کلیه کالاها به ویژه کالاهای اساسی و سبد مصرف مردم اشاره کرد. گرانیها تا آن جا ادامه یافت که روزنامههای کشور در شماره ۱۳ آبان ۱۳۵۰ اعلام کردند برای مبارزه با گرانی واردات تخممرغ و پنیر به کشور آزاد شد.
امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت پهلوی سه ماه بعد در روز ۳۰ بهمن ۱۳۵۰ به مجلس رفت تا در برابر انتقادات نمایندگان پاسخ دهد.
او به جای تشریح برنامههایش برای کاهش گرانیها و ارائه راهکارهایش برای مهار نابسامانیهای اقتصادی، گفت: «در سال جاری انواع حبوبات روی هم رفته ۴۶.۹ درصد و لبنیات ۱۳.۶ درصد نسبت به سال گذشته افزایش نشان میدهد.
وقتی میگوییم قیمتها نسبت به سال قبل حدود ۵ درصد افزایش یافته است منظور سطح کل قیمتهاست این به آن معنی نیست که قیمت هیچ کالایی کمتر یا بیش از ۵ درصد افزایش نداشته باشد زیرا همان طوری که اشاره شد قیمت حبوبات طی سال جاری حدود ۴۷ درصد ترقی داشته است.
قیمت مثلا زردچوبه نسبت به سال ۱۳۴۳ شدیدا ترقی کرده و حدود سه برابر شده ولی افزایش ترقی روی معدل تعیین قیمتها ناچیز است زیرا مگر یک خانواده چقدر از کل هزینههایش را صرف زردچوبه میکند.
قیمت نخود هم در یکی دو سال اخیر شدیدا بالا رفته و حدود دو برابر شده است ولی هزینهای که یک خانواده صرف نخود میکند چقدر است!؟ از این رو افزایش قیمت نخود حتی اگر ۱۰ برابر هم بشود در هزینه کل خانواده تغییر محسوسی به وجود نخواهد آورد.»
آنتونی پارسونز، سفیر کبیر وقت انگلستان در ایران طی سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ در بخشی از خاطرات خود درباره تورم سرسامآور ایران در دهه ۱۳۵۰ نوشت: «تزریق درآمدهای حاصل از افزایش قیمت نفت در دسامبر ۱۹۷۳ به اقتصاد ایران، بدون افزایش سطح تولید، تورم و گرانی بالایی را موجب شد. اگرچه مقامات دولتی نرخ سالیانه تورم را ۲۰ درصد اعلام کرده بودند ولی نرخ واقعی تورم بسیار بیشتر از این رقم بود.»
اسدالله علم درباره گرانیهای فزاینده در دولت هویدا در مجموعه یادداشتها و خاطراتش نوشت: «در تابستان ۱۳۵۲، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید. در ماههای نخست سال ۱۳۵۳ نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم.»
تشنج اجتماعی ناشی از گرانی کالاهای مصرفی باعث شد محمدرضا پهلوی برای حفظ ظاهر به این وضعیت واکنش نشان دهد و اعلام کند اگر دولت در مبارزه با گرانفروشی موفق نشود، ارتش عهدهدار این کار خواهد شد. به دنبال این اعلام، اصل ۱۴ را که مبارزه با گرانفروشی و کنترل قیمتها را شامل میشد به مجموعه اصلاحات اقتصادی ش که تحت عنوان انقلاب سفید شاه و مردم از بهمن ۱۳۴۱ به اجرا گذاشته بود، افزود اما این اقدام هم در عمل وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم را بهبود نداد.
افزایش پیوسته قیمتها ناشی از افزایش درآمدهای نفتی و افزایش بودجه دربار و دیوان در دولت امیرعباس هویدا محدود به کالاهای مصرفی نبود. روند رو به رشد گرانیها باعث شد قبل از پایان دوره نخستوزیری هویدا، دولت «ستاد مبارزه با گرانی» را تشکیل دهد، اما این ستاد هم در عمل نتوانست کاری از پیش ببرد.
ستاد مبارزه با گرانی سالها بعد و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به «سازمان حمایت از مصرفکننده» تغییر اسم داد، اما این سازمان هم نتوانست جلوی افزایش افسارگسیخته گرانیها به خصوص در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰ را بگیرد.
چهارمین نمایشگاه بینالمللی تهران با حضور ۴۵ کشور در سال ۱۳۵۵ در تهران افتتاح شد
در این نمایشگاه کالاهای صنعتی و خدمات بازرگانی عرضه شد.
عواقب جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل-۱۳۵۲
جنگ رمضان که به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل معروف شد در سال ۱۹۶۷ بین اسرائیل با مصر، اردن، سوریه و عراق در گرفت. در این جنگ که شش روز طول کشید با کمکهای اطلاعاتی و جنگافزاری آمریکاییها به اسرائیل تلفات نظامی و انسانی سنگینی به ارتش عرب وارد شد.
در صحرای سینا جنگی بزرگ بین ۳۰۰۰ تانک اسرائیلی و مصر درگرفت، صهیونیستها از طریق ناوگان هوایی و دریایی خود از مسیر بندر اپورت سعید از بنادر مهم مصر ۱۵۰ نفر از شهروندان و نظامیان مصری را به قتل رساند.
در مقابل ارتش مصر نیز در صحرای سینا به شهر القنطره حمله کرده و ضمن تصرف این شهر چاههای نفت و گاز این شهر را که در تصرف ارتش صهیونیستی بود، آتش زد.
تنفیذ حکم ریاست جمهوری آیتالله خامنهای توسط امام خمینی- ۱۳۶۰
سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز در شرایطی برگزار شد که کشور در اوج بحران سیاسی قرار داشت. تداوم جنگ تحمیلی و نیاز نیروهای جبهه به حمایت های لجستیکی، انسانی و همچنین تشدید ترورهای کور منافقین علیه مردم عادی کوچه و بازار دو بحران عمده کشور بود.
کشور ۳۳ روز بعد از انفجار ساختمان نخستوزیری و شهادت محمدعلی رجایی رئیسجمهور و حجتالاسلام محمدجواد باهنر نخستوزیر گرفتار نابسامانی و آشوبهای عوامل نفوذی و منافقین شد، اما بنیانگذار جمهوری اسلامی با قوت قلب دادن به مقامات وقت کشور مانع از هم پاشیدن فکری و سیاسی آنان شد.
با انتخاب حجتالاسلام محمدرضا مهدویکنی به عنوان کفیل رئیسجمهور یا نخستوزیر موقت، زمینه برای برگزاری سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری به وجود آمد و بیش از ۷۴ درصد واجدان شرایط پای صندوقهای رأی حاضر شدند و از بین چهار کاندید آیتالله سید علی خامنهای، سید علی اکبر پرورش، حسن غفوری فرد و سید رضا زوارهای، آیتالله سید علی خامنهای را با ۹۵ درصد آرای شرکت کنندگان به عنوان سومین رییسجمهور ایران انتخاب کردند.
آیتالله خامنهای در شرایطی در سومین دوره انتخابات ریاست جمهوی که ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد، پیروزی رسید که ۳ ماه پیش در مسجد ابوذر تهران مورد سوءقصد عوامل رهروان فرقان قرار گرفت و از ناحیه دست و سینه به شدت مجروح شده بود.
ایشان در این انتخابات توانست از مجموع ۱۶.۸ میلیون رأی ماخوذه، بیش از ۱۶ میلیون رای به دست آورد و بالاترین درصد آرای عمومی تا آن زمان را کسب کرد.
آیتالله خامنهای در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسوولیتهایی چون عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، امامت جمعه تهران و نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی حضور داشت.
دو ریاست جمهوری ایشان نیز دو دوره طول کشید.
در تقویم قمری نیز وقایع زیر به ثبت رسیده است:
تولد عبدالعظیم حسنی(ع) در سال ۱۷۳ قمری
عبدالعظیم حسنی از چهرههای شاخص و از اعضای خاندان وحی است که در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۶۸ در شهر مدینه به دنیا آمد و جزو یاران و اصحاب سه امام شعیه یعنی امام رضا، جواد و هادی علیهم السلام بود.
او از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) بود که در شهر مدینه به دنیا آمد و فردی پرهیزگار و اندیشمند بود که از ائمه معصومین همعصر خود مستقیما نقل حدیث و روایت کرد.
عبدالعظیم حسنی در دوره امامت امام هادی(ع) به پیشنهاد آن حضرت برای هدایت مردم به ایران مهاجرت کرد و در شهرری در نزدیکی تهران سکونت کرد.
عبدالعظیم حسنی در ۱۵ شوال ۲۵۲ قمری مصادف با ۱۱ آبان ۲۴۵ به شهادت رسید.
نطق تاریخی آیتالله سید حسن مدرس علیه رضاخان در سال ۱۳۴۳ قمری
قرار بود نمایندگان اقلیت ششمین دوره مجلس شورای ملی رضاخان را به دلیل سوء رفتار در حوزههای داخلی و خارجی، مبارزه با قانون اساسی و نهضت مشروطه، هتک حرمت کلامی مجلس شورای ملی و تحویل ندادن اموال توقیف شده از محکومان به خزانه دولت، استیضاح کنند.
در صبح روز استیضاح، آیتالله سید حسن مدرس و نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس در خارج از ساختمان مجلس توسط اوباش اجیر شده سردارسپه کتک خوردند و مجروح شدند.
استیضاحکنندگان در اعتراض به این رفتار بعدازظهر همان روز که استیضاح رضاخان به جریان افتاد شرکت نکردند و در نتیجه سردارسپه موفق به جلب رأی اعتماد از مجلس شد.
سردارسپه نیز برای همراه کردن قاطبه مجلس به صورت محرمانه با روسای فراکسیونها زد و بند کرد و قول اجرای طرحهای مجلس را داد.
آیتالله مدرس که از درون مجلس مشاهده این وضعیت بود قصد داشت رضاخان را از اکثریت بیاندازد، به همین دلیل در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۰۳ مصادف با سوم ربیعالثانی ۱۳۴۳ نطق مفصَّل و تاریخی خود را بیان میکند. مدرس در این نطق، از وضع ناگوار کشور صبحت میکند. از حکومت مشروطه و استفادهای که ملت باید از آن ببرد سخن میگوید. از حکومت سردار سپه و فشارهای غیرقانونی او مینالد و به نمایندگان تذکّر میدهد که اگر بیش از این بخواهند از چنین حکومتی طرفداری و دفاع نمایند، نه تنها به کشور صدماتی وارد میشود، بلکه خودِ آنها، زودتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
در این روز در تقویم میلادی نیز شاهد وقایع دیگری هستیم.
افتتاح دانشگاه سُوربن فرانسه - ۱۲۵۶
روبرت دو سوربن کشیش دربار لویی نهم و محقق الهیات، بنیانگذار مرکز علمی سوربُن یا همان دانشگاه سوربُن بود. او آرزو داشت مؤسسهای ویژه برای دانشجویان فقیر دایر کند تا آنان علم الهی آموخته و به تبلیغ مسیح بپردازند.
مرکز علمی سوربُن در ۸ اکتبر ۱۲۵۶ در پاریس افتتاح شد و از آن پس، برای اخذ تصمیم در مسائل دینی و علوم الهی به این مرکز و اساتید آن مراجعه شد.
سوربن از سال ۱۵۵۴ محل مباحثات و مشاورههای عمومی دانشکده علوم شد.
فعالیت دانشگاه سوربن به عنوان یکی از قدیمیترین و معتبرترین دانشگاههای جهان به تدریج گسترش یافت و رشتههای گوناگون علمی در آن دایر شد. این مدرسه اینک محل دروس دانشکدههای ادبیات و علوم دانشگاهی پاریس میباشد.
کتابخانه این دانشکده یکی از اولین مراکزی است که آثار و کتب علمی را بر اساس حروف الفبا مرتب کرد.
دانشگاه سوربن صد سال بعد از دانشکده شکل گرفت، زمانی که دانشکدههای کوچک متعددی در اواخر قرن ۱۲ میلادی شکل گرفته بودند.
سوربن در طول قرن ۱۶ میلادی درگیر اختلافات عقیدتی بین کلیسای کاتولیک و پروتستانتیسم شد. این دانشگاه که به عنوان یکی از پایگاههای مهم آموزههای سنتی کلیسای کاتولیک فعالیت میکرد، با سیاست پادشاه فرانسیس اول مبنی بر مسامحه نسبی با پروتستانهای فرانسه مبارزه کرد به غیر از دورهٔ کوتاهی در سال ۱۵۳۳ که دانشگاه تحت کنترل پروتستانهای فرانسوی قرار گرفت.
این دانشگاه سوربن که پیوستگی تامی با کلیسای کاتولیک داشت در سالهای ۱۵۴۴ الی ۱۵۵۶ میلادی قریب به ۵۰۰ اثر نوشته شده را به عنوان آثار ضاله اعلام کرد.
دانشکده سوربن در جریان انقلاب فرانسه تعطیل شد، اما مجددا در سال ۱۸۰۸ توسط ناپلئون بناپارت بازگشایی شد و نهایتا در سال ۱۸۸۲ منحل شد.
این دانشکده، تنها دانشکده از مجموع دانشکدههای دانشگاه پاریس بود که همچنان تا زمان انقلاب فرانسه برقرار بود.
صدور فرمان تفوّق و قطع رابطه کلیسای انگلیس با کلیسای کاتولیک رم -۱۵۳۴
هنری هشتم که دومین پادشاه سلسله «تودو» در انگلستان بود در سال ۱۵۰۹ و در آغاز پادشاهیش رابطه خوب و دوستانهای با پاپ کِلِمان هفتم در رم داشت اما زمانی که کلیسا تقاضای هنری هشتم را برای طلاق دادن همسرش رد کرد، روابط پادشاه انگلستان با پاپ تیره شد.
در نتیجه پاپ، هنری هشتم را تکفیر کرد و مجلس انگلستان نیز تحت نفوذ هنری هشتم، قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن رابطه کلیسای انگلیس با کلیسای کاتولیک رم قطع شد.
این اتفاق منجر به صدور قانون یا فرمانی تحت عنوان «فرمان تفوق» در ۸ اکتبر ۱۵۳۴ شد. این فرمان نوعی اعلام جنگ با پاپ تلقی شد.
قانون مذکور به پادشاه اجازه داد امور مذهبی توسط پادشاه اداره شود و تنها رهبر مذهبی در سراسر بریتانیا به حساب آمد.
آغاز جنگ بالکان با شرکت بلغارستان، صربستان و یونان علیه عثمانی -۱۹۱۱
امپراتوری عثمانی طی سالیان متوالی بخشهای وسیعی از غرب آسیا، شمال آفریقا و شرق اروپا را تحت سیطره خود قرار داد و بر دایره قلمرو خود افزود.
همزمان در چنین شرایطی زمزمه استقلالطلبیِ کشورهای تحت سلطه باعث درگیریهایی شد که جنگهای بالکان یکی از آنها بود.
علت اصلی جنگ اول بالکان که در ۸ اکتبر ۱۹۱۱ به وقوع پیوست، خودداری امپراتوری عثمانی نسبت به اعطای آزادی و استقلال به کشورهای صربستان، بلغارستان، یونان و مونتهنگرو بود.
کشورهای مذکور با تهاجمی سراسری نیروهای عثمانی را از تمام متصرفات اروپایی به جز قسطنطنیه (استانبول امروزی) بیرون کرد، اما نتیجه این جنگ برای صربستان ناخوشایند بود چرا که با تأسیس کشور مستقل آلبانی، صربستان از دریای آدِریاتیک جدا شد.
در عوض صربستان از بلغارستان قسمت عمدهای از خاک مقدونیه را طلب کرد اما با زیر بار نرفتن بلغارستان، جنگ دوم بالکان در سال ۱۹۱۳ رقم خورد.
در جنگ اول بالکان، رومانی، یونان و عثمانی بر ضد بلغارستان به صربستان پیوستند و بلغارستان شکست دادند و پیمان بخارست منعقد شد. به موجب این پیمان، بلغارستان تحت سلطه نیروهای مهاجم قرار گرفت.
جنگهای بالکان در سوم دسامبر ۱۹۱۱ پایان یافت اما احساسات ناسیونالیستی و ملیگرایانه را به شدت افزایش داد و راه را برای جنگ جهانی اول باز کرد.
حمله صهیونیستها به نمازگزاران مسجد الاقصی -۱۹۹۰
۸ اکتبر ۱۹۹۰ نظامیان نژادپرست صهیونیستی طی جنایتی به صفوف نمازگزاران فلسطینی در مسجدالاقصی حمله کردند و ۲۰ نفر از مسلمانانِ فلسطینی را شهید و دهها نفر را زخمی کردند و اوضاع فلسطین اشغالی را متشنج کرد.
این واقعه، بار دیگر خشم افکار عمومی را بر ضد رژیم صهیونیستی برانگیخت، اما پشتیبانی ایالات متحده از صهیونیستها مانع از این شد که سازمان ملل متحد اقدامی عملی علیه تلآویو انجام دهد.
آغاز تهاجم نظامی آمریکایی و متحدانش به افغانستان -۲۰۰۱
واقعه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا که به دست گروههای تندرو به ویژه گروه القاعده به رهبری اسامه بن لادن انجام شد، موجب شد دولت طالبان تحت فشار شدید قرار گیرد.
در پی هشدارهای دولت آمریکا به گروه طالبان و درخواست تسلیم اسامه بن لادن به آمریکا و قبول نکردن این مسئله از جانب رئیس گروهک طالبان، ۲۶ روز پس از حملات انتحاری علیه شهرهای آمریکا در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکاییها و متحدانش به بهانه دستگیری بنلادن و مبارزه با تروریسم به منطقه اعزام شدند و از ۸ اکتبر ۲۰۰۱ بمباران هوایی شهرهای مهم افغانستان و مراکز تسلیحاتی و آموزشی گروه طالبان و القاعده را آغاز کردند.
هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی طی چند هفته بمباران این شهرها صدها نفر از مردم بیپناه افغان را کشته و هزاران نفر را آواره و زخمی کردند؛ البته به دنبال این بمبارانها، نیروهای طالبان از کابل عقبنشینی کردند.
با پایان جنگ، نشستهای گروههای مختلف افغان برای تشکیل دولت و به دست گرفتن قدرت آغاز شد و اولین دولت انتقالی در تاریخ ۲۲ دسامبر ۲۰۰۱ تشکیل شد.
استقلال کاستاریکا -۱۸۲۱
کاستاریکا با بیش از ۵۰ هزار کیلومترمربع مساحت در همسایگی نیکاراگوئه قرار دارد. کاستاریکا که از اواسط قرن ۱۶ میلادی به مدت سه قرن تحت سلطه اسپانیا بود سرانجام با قیام مردم این کشور از لوث حضور نظامیان اسپانیایی پاک شد.
این کشور بعد از استقلال ابتدا با مکزیک متحد شد اما مدتی بعد به فدراسیون آمریکای مرکزی پیوست و در سال۱۹۶۰ میلادی با کشورهایی چون نیکاراگوآ و السالوادور بازار مشترک ایجاد کرد تا در آمریکای مرکزی یکپارچهسازی اقتصاد را سبب شود.
این بازار مشترک به منظور برقراری تجارت آزاد و تعرفه بازرگانی مشترک برای اقلام وارداتی تشکیل شد.
انتهای پیام
نظرات