«محمد فرازمند» مدیرکل پیشین خلیج فارس وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و سفیر سابق ایران در ترکیه در یادداشتی برای ایسنا نوشت: دکتر عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان در نخستین دور سفرهای خارجی خود، پس از سفر به لبنان و سوریه که در میانه حملات هوایی اسرائیل انجام شد، به ریاض و دوحه سفر کرد.
او حتی هنگامی که رئیسجمهور را در سفر به نیویورک برای اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و سفر به دوحه برای اجلاس گفتوگوی همکاریهای آسیایی همراهی میکرد، در حاشیه این رویدادها تماس با اعضای شورای همکاری خلیج فارس را در دستور کار داشت و دیدارهای معناداری با اعضای شورا بهویژه همتای سعودی و دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس انجام داد.
تماسهای فشرده ایران و اعضای شورای همکاری نوید دورهای جدید را میدهد
حاصل این تماسها جلسه مشترک با اعضای شورای همکاری خلیج فارس بود که برای نخستین بار پس از تاسیس این شورا در سال ۱۹۸۰، در دوحه برگزار شد. گرچه طرفین اعلام کردند که این جلسه غیررسمی بوده و تصویری نیز از این جلسه منتشر نشد اما در منطقه ما و در عالم دیپلماسی چه بسا که جلسات غیررسمی مهمتر از جلسات روتین رسمی باشند. تحولات منطقهای هم در کنار تماسهای فشرده ایران و اعضای شورای همکاری نوید دورهای جدید را میدهد.
ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در گذشته نیز ماه عسلهای موقتی از جمله پس از اشغال کویت در اوایل دهه ۱۹۹۰ داشتند که دیری نپایید و با اتفاقات بعدی در محاق رفت. تحولاتی همچون تغییر حاکمیت عراق در سال ۲۰۰۳، حوادثی که در مواسم حج روی داد و ناآرامیهای موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و پس از آن بویژه در سوریه ، بحرین و یمن باعث شد ایران و همسایگان عرب در ۲ سوی تحولات بیاستند. توافق برجام در سال ۲۰۱۵ بین ایران و ۶ قدرت بینالمللی که توأم با احساس نادیده گرفته شدن همسایگان عرب بود، از عواملی بود که در انجماد روابط شورای همکاری و ایران تاثیر مضاعف گذارد.
در دور جدید تماسها برای عادیسازی و تنش زدایی که از ۲ سال پیش با تغییر رویکرد ریاض و اضافهشدن نقش آفرینی چین به عنوان میانجی یا ضامن شروع شده با چند متغییر نوید بخش جدید همراه بوده که میتواند دور نوین تنشزدایی را طولانیتر و تفاهمات پایدارتری را رقم بزند.
ذهنیت اعضای شورا و ایران برای عبور از موانع و بنبستهای همکاری جمعی تغییر کرده است
۱- پس از حضور رئیسجمهور پزشکیان در دوحه در روزهای یازدهم و دوازدهم مهر سال جاری و ملاقات وزیر خارجه عربستان با ایشان، نخستین حضور وزیر خارجه ایران در جلسه مشترک با وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس پس از ۴۵ سال که از عمر این شورای منطقهای میگذرد، رقم خورد. ایران در طول سه دهه گذشته بعد پایان جنگ تحمیلی عراق خواستار همکاری با این شورا در چارچوب یک طرح امنیت منطقهای بوده و حتی در قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل نیز به درخواست ایران بندی ( بند هشتم) به این مهم اختصاص یافته بود.
از آن زمان تاکنون این ایده در قالب نامهای مختلفی از ایران به طرف مقابل ارائه شده، ایده ۶+۱ (شورای همکاری و ایران) ۶+۲ (شورای همکاری بعلاوه ایران و عراق( و طرح هرمز به همسایگان جنوبی پیشنهاد شده اما با وجود شکل گیری سازوکارهای همکاری بین شورا و سایر کشورها از جمله چین، ترکیه، هند، اتحادیه اروپا و آمریکا، هنوز شورای همکاری با نزدیکترین همسایه خود در شمال خلیج فارس چارچوبی برای همکاری تعریف نکرده است.
این در حالی است که یکی از ۲ ویژگی مبنایی اعضای شورا، دارا بودن ساحل در آبراه مشترکی است که ایران نیز واجد طولانیترین ساحل در آن است. ویژگی نمادین و در عین حال مبنایی دیگر اعضای شورای همکاری، شباهت سیستم های حکومتی است که این کشورها را از سایر کشورهای منطقه متمایز ساخته و باعث میگردد شورا یک تجمع محدود و بسته باقی بماند و کشور دیگری نتواند وارد آن شود.
ولی این خصوصیت مانع همکاری و شراکت با سایر بازیگران نشده است. با توجه به اجماعی بودن تصمیمات آن، تحفظ یک و گاهی ۲ عضو شورا در طول ۴۵ سال گذشته مانع از شکلگیری سازو کار همکاری با ایران شده است، بهنظر میرسد ذکر عنوان غیر رسمی و عدم انتشار هیچ تصویری از نخستین نشست وزرای خارجه ایران و شورای همکاری، بخاطر همین تحفظ باشد.
در طرف ایران نیز منتقدانی بودند که میگفتند تا زمانی که بیانیههای شورا متضمن بندی در خصوص تمامیت ارضی کشورمان هست، نباید با آن همکاری کرد. از سوی دیگر واقع گرایان و طرفداران دیپلماسی قائل بودند که بدون ارتباط نمیتوان روندها را اصلاح کرد، در ثانی با کشوری که طرف اصلی در موضوع مذکور است بالاترین سطح تجارت و مراودات را داریم؛ لذا منطقی نیست که روابط جمعی و چندجانبه گروگان مسألهای شود که دیگران در آن موضوع دخل مستقیمی ندارند.
جلسه اخیر دوحه حاوی این پیام است که ذهنیت اعضای شورا و ایران برای عبور از موانع و بنبستهای همکاری جمعی تغییر کرده است. این تغییر را باید به فال نیک گرفت. بدیهی است ترمیم و تحکیم روابط دوجانبه با تک تک اعضای شورا مسیر را برای همکاری دسته جمعی هموار میکند، چنانکه ترکیه نیز بعد از حل اختلافات نسبتا عمیقتر از ایران، با عربستان و امارات عربی متحده مسیر همکاری با مجموعه شورا را از سر گرفت و وزیر خارجه ترکیه بعد از سال ۲۰۱۱، مجددا در سال جاری به نشست مشترک با شورای همکاری دعوت شد.
دیپلماسی فعال و موثر دوجانبه همه جا پایه اصلی دیپلماسی چند جانبه است روندهایی که طی یکسال گذشته با عربستان و امارات و بحرین شروع شده بدون شک در رفع تحفظات شورا و برگزاری جلسه دوحه موثر بوده است. سه عضو دیگر شورا عمان، قطر و کویت برای همکاری جمعی با ایران همیشه آماده بوده و در مقاطع مختلفی نقش میانجی و انتقال پیامها را بهعهده داشتهاند.
یک مانع همکاری ایران و اعضای شورا قرار گرفتن در ۲ سوی بحرانهای منطقهای بوده است
۲- یکی از موانع همکاری جمعی ایران و اعضای شورا، قرار گرفتن در ۲ سوی بحرانهای منطقهای بوده است به ویژه تغییر حاکمیت عراق در سال ۲۰۰۳ و حوادث موسوم به بهار عربی بعد از سال ۲۰۱۱ منجر به تعمیق صفبندیها میان دو طرف شد. تحولات عراق، سوریه ، بحرین و یمن، باعث شد ایران و شورای همکاری از یکدیگر دورتر شوند تا جایی که برخی مقامهای کشورهای عربی خلیج فارس معتقد بودند درباره موضوعات مربوط به جهان عرب نباید با ایران گفتوگو داشته باشند.
آنها این واقعیتهای غیر قابل انکار را نادیده میگرفتند که: ایران همسایه جهان عرب است، جنگ ۸ ساله توسط یک کشور عربی همسایه بر ایران تحمیل شده، ایران بهخاطر دفاع از اصلیترین مساله جهان عرب(فلسطین) هزینه زیادی در روابط خود با غرب داده و از سوی دیگر جهان عرب رویکرد واحدی نسبت به ایران نداشته و اغلب کشورهای عربی حتی برخی اعضای شورا الزاما قائل به دیدگاه عدم تعامل با ایران نبودند و در عین حال نزدیکترین دوستان ایران نیز برخی کشورهای عربی بودهاند.
بهعلاوه تاکنون در مورد کدام کشور فرامنطقهای چنین منطقی بهکار گرفته شده که در مورد ایران که عضوی از منطقه است صدق کند؟
همکاری ایران و کشورهای عربی برای حمایت از فلسطین و لبنان تجربه فوق العادهای از همکاری خواهد بود
۳- جدای از تغییر ذهنیتها نسبت به یکدیگر و رسیدن به این درک جمعی که بیثباتی در کشورهای منطقه به سود آنها نیست و به سرعت قابل سرایت به خارج است(سوریه و عراق ۲ نمونه بارز هستند)، اکنون مختصات سیاسی امنیتی منطقه و وخامت بحران جاری بهگونهای است که ایران و شورای همکاری و به تبع آن کشورهای عربی در ۲ سوی این وضعیت نیستند، مساله اصلی کنونی منطقه متوقف کردن ماشین کشتار رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان است؛ هم ایران و هم کشورهای عربی موضع فعال و مشترکی در این خصوص در مقابل اسرائیل و قدرتهای حامی آن دارند.
از سوی دیگر اختلافات عمیق ۲ دهه گذشته بر سر سایر موضوعات تا حد زیادی فروکش کرده است؛ در سوریه و عراق صفبندیها جای خود را به موضع مشترک در حمایت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی این ۲ کشور داده است.
بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و قبل از آن ترمیم روابط عربی عراق در کاهش رقابتها بین ایران و همسایگان عرب نیز بیتاثیر نبوده است. همکاری ایران و کشورهای عربی برای حمایت از فلسطین و لبنان و متوقف کردن وحشیگری صهیونیستها میتواند تجربه فوق العادهای از همکاری منطقهای نمایان سازد و مشوق یک همگرایی پایدار باشد.
غرب دیگر هیچ اهرم تعیینکنندهای در تحولات غرب آسیا در اختیار ندارد
۴- نکته پایانی آنکه همه بازیگران منطقهای دریافتهاند که قدرتهای فرامنطقهای بهویژه غرب نه تنها ظرفیت چندانی برای تاثیرگذاری سازنده در جهت صلح و ثبات در غرب آسیا ندارند، بلکه پوچی همه ادعاهای سنتی آنها نیز در مورد حقوقبشر و دموکراسی و اصول و قواعد بینالمللی در طول یک سالی که از جنگ غزه میگذرد، اثبات شده است.
آنها همه این ارزشهای ادعایی را به پای حمایت بی قید و شرط از یک جنایتکار جنگی ریختند. بسیاری از ناظران و سیاستمداران غربی نیز اذعان دارند که غرب دیگر هیچ اهرم تعیین کنندهای در تحولات غرب آسیا در اختیار ندارد.
انتهای پیام
نظرات