این گزارش، روایتی است از نقش مساجد در زیست بافت کهن و بازار، تاریخ مسجد- مدرسه مصطفی خان سورتیجی و حذف آرام منظر آن از حافظه تاریخی مردمان شهر ساری.
مامنی در شاهراه بافت کهن
موقعیت جغرافیایی مسجد مصطفی خان قابلتوجه است، در گوشه دنجی از شاهراه بافت کهن و تاریخی این مسجد به آرامی نفس میکشد و به مامنی برای طلاب و نمازگزاران بازار تبدیل شده، از خیابان «انقلاب» که وارد محله قدیمی «چهارراه برق» و بافت کهن شوید، سمت راستتان درِ قدیمی مسجد در قابی از کاشیهای لاجوردی و فیروزهای به شما سلام میکند، کمی جلوتر به یک دور راهی میرسید که از یک سو به مرکز بافت کهن و خانههای تاریخی آن و از سمت دیگر، به خیابان قارن راه دارد که در مجاورت اماکن تاریخی ازجمله مسجدجامع ساری، بازار بزرگ نرگسیه، خانهموزه کلبادی، آبانبار نو، خانه صادقیان و ... قرار گرفتهاست.
این مسجد به شهادت کتیبه مرمرین محراب آن در سال ۱۲۷۳ هجری قمری و به درخواست «شیخ محمدتقی کبیر» برای اقامه نماز توسط حاج مصطفی خان سورتیجی ساخته شد.
وکیلالرعایای مازندران که بود؟
مصطفی خان سورتیجی، از بزرگان خاندان سورتیجی و صالحان مازندران و ملقب به «وکیل الرعایا» بوده، «منوچهر ستوده» در «آستارا تا استارباد» درباره او گفتهاست «از رجال پرهیزگار زمان محمد شاه و ناصرالدین شاه قاجار در مازندران بود».
ماجرای ساخت این مسجد به بازگشت وکیلالرعایا از حج برمیگردد؛ حاج مصطفی خان بعد از سفر حج، ابتدا پنج خویز از اراضی اطراف مقبره امامزاده «عبدالله بِن» را خریداری و آن را وقف امامزاده میکند تا مسجد مصطفی خان را بسازد. او در کنار محوطه امامزاده، اقدام به ساخت بنای مسجد و مدرسهای میکند موسوم به «مصطفویه». موقوفه آن، چهارده باب مغازههای ضلع شمالی و غربی مسجد و همچنین؛ سه دانگ از حمام «صادق خان» بود.
مدرس مصطفویه در فضای داخلی مسجد ساخته شد و در حدود سال ۱۳۲۹ هجری قمری به مدیریت «غلامحسین خان ایرانپور»، ساختاری جدید پیدا کرد.
از روایت ملگونوف تا ثبت ملی
در تاریخ ساری مسجد مصطفی خان از نخستین سال بنا شدن آن تا امروز همواره یکی از مهمترین پایگاههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی بودهاست، از توصیف و تمجید ملگونوف (گریگوری والریانوویچ ملگونوف، جهانگرد روس که در سال ۱۸۶۰ میلادی به ایران آمد بود و از شهرهای مازندران دیدن کرد) آن را یکی از مشهورترین مساجد ساری خواند تا تدریس زبان روسی توسط «موسیو احسانالله خان»، چهره مشهور انقلاب مشروطه در آن و بعدها، نقش مسجد در شکلگیری انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، همگی نشان از کارکرد اثرگذار این مسجد در طول تاریخ ساری دارد.
این مسجد مهم که امروزه حوزه علمیه برادران ساری است، در سال ۱۳۹۸ به شماره ۳۲۷۸۶ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.
یک عمر خاطره از مسجد داریم
عباس ذوالفقارنسب ۷۳ ساله عمری است که در این محله رفتوآمد دارد، او در محله آبانبار نو یا به قول محلیها «نوآمبار» زندگی میکند. گفتگو درباره مسجد را با خاطرات روزهای انقلاب آغاز میکند: اینجا خونه ما بود، خونه که میگم نه که اینجا زندگی کنیم؛ نه! خونه امید ما بود. اون موقع جوان بودیم و نزدیک انقلاب بود، ماه رمضانها میاومدیم اینجا پای روضه آقایون درس یاد میگرفتیم، درست یادم باشه مرداد ماه ۵۶ بود؛ ۵۷ بود رو منبر همین مسجد آقای «عبدالاحد» کلی افشاگری علیه رژیم کرد.
کمی چشمهایش را ریز میکند بلکه خاطره آن روز را روشنتر به خاطر بیاورد: یک روز دیگه هم خوب یادمه؛ تو بحبوحه انقلاب بود، شهید «علامه» را آورده بودند (با دست اشاره به صحن مسجد کرده) همین جا؛ توی مسجد. چه روزهایی بود، ساواکیها حمله کردند اما هر طور بود اجازه ندادیم در مسجد را باز کنند و وارد شوند.
به عقیده او این مسجد نمادی از تاریخ ساری است و حفظ آجر به آجر آن یعنی رعایت حقوق همه آنها که در سرنوشت این شهر سهمی داشتند: یک اصل مهم را فراموش نکنیم، این را بهخصوص به نسل جوان میگم، کسانی برای این شهر تلاش کردند که امروز بین ما نیستند، اگر ایستادگی و فداکاری آنها نبود امروز این شهر و مسجد و این خانههای تاریخی نبود و ما چیزی برای عرضاندام کردن در تاریخ مازندران نداشتیم.
هر بار که از کنار مسجد رد میشوم یاد خاطرات آن روزها میافتم، ما یک عمر خاطره از این مسجد داریم.
انگار مسجد توی شلوغی خیابان گم شده
فاطمه میرشفیعی ۶۸ ساله، خانهدار و از خانوادههای قدیمی ساری است، خاطرات مسجد را با یاد پدرش و یک خدابیامرزی به روح او شروع میکند: پدرم مسجدی بود و همیشه برای نماز به این مسجد میرفت. مسجد وسط بازار هست و از وقتی من بچهسال بودم رونق داشت، گاهی با پدرم برای خرید به بازار نرگسیه میاومدیم، به ظهر میخوردیم و صدای اذان بلند میشد، آقاجان جَلدی میدویید توی حیاط مسجد وضو میگرفت، ما هم آن بیرون یا تو حیاط کنار حوض منتظر میماندیم تا نمازش تمام شود، همینها باعث شد نماز خواندن از سرم نیفتد.
یک دستش را از زیر چادر بیرون آورده و صحن را نشان میدهد، در ادامه میگوید: قرآنبهسرها و شبهای احیای ماه رمضان و روضهخوانیها را یادم هست. همین جا برگزار میشد، جمعیت زیاد بود، توی مسجد، تو حیاط، آن جا را میبینی؟ قدیمها حوض داشت، مسجد صفا داشت، زنده بود، الان اگر ببینی کَفِ مسجد پایین رفته نشست کردهاست.
میرشفیعی اعتقاد دارد مسجد نباید از چشم دور باشد: آن قدیمها هم از توی خیابان قارن، هم این خیابان کناری مسجد پیدا بود، الان یک جوری شده انگار مسجد توی شلوغی خیابان و ساختمانهای اطرافش گم شده، ندیدنش برایم دردناک است. همین درِ باز و دیدنش از هر طرف باعث میشد ایمان مردم حفظ شود.
بلندمرتبهسازی به آرامی در حال حذف تصویر مسجد از مراکز شهرها است
آقای سلیمانی مدیر بازنشسته مدرسه و از فعالان فرهنگی ساری است، او درباره نقش مسجد در حفظ هویت تاریخی شهر اظهار میکند: اگر به حاشیه همین شهر رفتوآمد داشته باشید با دیدن منارههای مساجد احساس پویا بودن آن محله در شما زنده میشود. اما هرچه به مرکز شهر نزدیک بشویم این رونق کم و کمتر میشود، به نظر من این اثر بلندمرتبهسازی و ساختوساز بیرویه است.
به گفته این فعال فرهنگی بلندمرتبهسازی به آرامی در حال حذف تصویر مسجد از مراکز شهرها است: معماری شهری معنویت را حذف کرده، وقتی میگوییم مسجد؛ یعنی مناره، گنبد، یعنی معماری تاریخی، شیشههای رنگی، صحن و حوض، حتی این تصویر هم از حافظه ما در حال حذف است.
او با ابراز تاسف نسبت به حذف تدریجی منظر مسجد مصطفی خان در خیابان قارن میگوید: بچه که بودیم توی همین خیابان قارن دکتر میرفتیم، همه ساختمانها یکدست بودند، مثل الان بهمریخته نبود و انقدر چشمتان از دیدن این حجم از آلودگی تصویری اذیت نمیشد. توی مطب دکتر شادمانی جلوی پنجره مینشستم و همیشه این مسجد را تماشا میکردم. خیلی متاسفم که دیگر آن سقف شیروانی را از دور نمیبینم، آجرهای سفالی سقف و آن بنای باشکوه تاریخی که میدانم شاهد چه اتفاقهای مهمی در طول تاریخ بوده! خیلی متاسفم!
به عقیده سلیمانی بافت کهن ظرفیت مغفول گردشگری و توسعه اقتصاد محلی است که سالهاست رها شده، او دراینباره اظهار میکند: تکیه عباسخانی، کارخانه برق، خانه کلبادی، مسجد مصطفی خان، همه اینها راستهای است که میشد یک کاشان، یک شیراز، یک اصفهان از آن خلق کرد؛ اگر این شهر بافتش را حفظ میکرد. این راسته خودش یک بازار درونشهری مثل بازارهای میدان امام اصفهان میشد، باید از ظرفیت همنشینی مسجد و بازار کنار هم استفاده میشد، یک تیر و چند نشان بود، بازار محلی رونق میگرفت، بافت کهن حفظ میشد و منظر این مسجد هم کور نمیشد. اما چی شد؟ توی دل همین بافت هر روز یک خانه خراب میشود و یک ساختمان که هیچ تناسبی با بافت ندارد جای آن سبز میشود، حیف! حیف! کاش همین مقدار را حفظ کنند تا از دستمان نرود.
این مسجد واسط اقتصاد، فرهنگ و تاریخ بوده
سحر بریمانی از دوستداران میراث فرهنگی و دغدغهمندان این حوزه است که در رشته میراث فرهنگی تحصیل کرده، او با اشاره به اهمیت معماری مذهبی در پیوند اقتصاد و فرهنگ میگوید: شاید همه ما از اهمیت مذهبی مساجد آگاه باشیم اما کمتر به نقش این بنا در توسعه اقتصاد، بهویژه اقتصاد محلات توجه کردهایم.
او در ادامه میافزاید: کارکرد مسجد در اقتصاد همیشه غیرمستقیم بوده، توجه کنید هر بازار در دلش یک مسجد دارد، این مساجد محل تجمع بازاریها و مردم عادی است، به مرور این دو گروه روی هم اثر میگذاشتند، روابط و تعاملات اقتصادی شکل میگرفت، از بارزترین آنها میتوانم به صندوقهای قرضالحسنه اشاره کنم. تشکیل تعاونی و فروشگاههای محلهمحور و مثل اینها از دستاوردهای اقتصادی مساجد هستند.
او در اشاره به کارکرد فرهنگی مساجد میگوید: مسجد همیشه در طول تاریخ مکانی بوده که مهمترین رخدادهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در آن اتفاق میافتاد، بهویژه در موقعیتهای خاصی از تاریخ مثل جنگ.
بریمانی که با پیشینه تاریخی مسجد مصطفی خان به خوبی آشنا است تاکید میکند: من مدتها است که متوجه حذف این منظر از خیابان قارن شدم، خب احتمالا یکی دو سال آینده همین تصویر هم کاملا حذف میشود. به نظرم یک مساله مهم در شهرسازی ما نادیده گرفته میشود؛ با رشد جمعیت شهرنشین لاجرم فضای شهری باید توسعه پیدا کند، در کشورهای توسعهیافته مسیر این توسعه از قبل پیشبینی و تعریف میشود، درواقع نظام مدیریت با شناسایی محلات قدیمی و قابلاحیاء از آنها بهعنوان ظرفیت توسعه اقتصادی استفاده میکند. ما در ساری شاهد روند معکوس هستیم، یک بافت در مرکز این شهر قرار دارد که از درون در حال فروریختن است، رها شده و میتوانم تصور کنم چند سال آینده ساختمانهای سنگی و جدید جای خانههای تاریخی را هم گرفتهاند.
او در ادامه تاکید میکند: این مسجد طی سالها حلقه واسط اقتصاد، فرهنگ و تاریخ بوده، توجه کنیم دو مسجد مهم ساری یعنی مسجدجامع و مسجد مصطفی خان نزدیک به هم و در دل بازار و بافت تاریخی قرار گرفتهاند. این همان ظرفیتی است که در هر جایی غیر از این شهر قطعا به یک فرصت اقتصادی تبدیل میشد اما به نظر میرسد اینجا یک تهدید و مانع توسعه دیده میشود. در یک ساختار مهندسیشده مسجد مصطفی خان میتوانست بستر توسعه همین بازارهای کوچک محلی اطرافش، حفاظت از بافت تاریخی مرکز استان و محرک فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی باشد، از مسئولیت شهرداریها برای توسعه محلات کم میشد و اقتصاد این محلهها هم در دست مردم بومی و بر پایه مواد فرهنگی آنها تامین میشد. اگر گوش شنوایی هست، اول تصویر مسجد را به حافظه این شهر برگرداند تا بعد به به برنامهریزی فکر کنیم.
انتهای پیام
نظرات