مسجد «جامع»، «جمعه» یا «عتیق» اصفهان یکی از کهنترین بناهای تاریخی این شهر هزارقصه و دیرینهترین مسجدی است که برای ما به یادگار مانده است. این مسجد گنجینه یا دایرةالمعارفی از هنر و معماری ایرانزمین محسوب میشود. قدیمیترین عنصر معماری که در بقایای مسجد جامع تاکنون به دست آمده، پایه ستونی است که به عصر ساسانیان مربوط میشود. آنچه در ادامه میخوانید مروری بر تحولات این بنای تاریخی است.
پیشینه بنای مسجد جامع اصفهان را میتوان به زمان خلفای عباسی رساند. در حدود ۱۰۰ و اندی از قرون نخستین اسلامی شخصی موسوم به «ایوببنزیاد» مسجدی را در قریهای معروف به خشینان بنا میکند و منبری هم برای آن قرار میدهد.
بهدست همین شخصِ ایوببنزیاد که والی منطقه بود، خانههای خشینان به خانههای یهودیه (جوباره) متصل میشود. پس از او در چنین ناحیهای مسجد جامع بزرگی شکل میگیرد که منبر مسجد پیشین نیز به آن انتقال مییابد. این مسجد نو را اعرابی از قبیله «تیم» بنا میکنند. پس از آن در ادوار مختلف و اندکاندک بهدست مردمان این سرزمین بر شکو و جلال مسجد افزوده میشود.
اولین تغییرات بنیادین در این مسجد پرماجرا به عصر سلجوقی بازمیگردد. در زمان پادشاهی ملکشاه سلجوقی و قدرتیابی نظامالملک، وزیر پراسمورسم این دودمان، گنبد خانه جنوبی یا گنبد معروف به خواجه نظامالملک بنا میشود. بهمنظور بنای این گنبد ظاهراً راهی نبوده است، جز آنکه ۲۴ عدد از ستونهای شبستان دوره عباسی را بشکنند.
دومین گنبد نامدار این مسجد در همان دوره سلجوقی به اسم تاجالملک که جانشین و رقیبی برای نظامالملک بود، بنا میشود. گنبد تاجالملک در ضلع شمالی مسجد قرار دارد. سپس چهار ایوان، یعنی ایوان جنوبی (صفه صاحب)، ایوان شمالی (صفه درویش)، ایوان شرقی (صفه شاگرد) و ایوان غربی (صفه استاد) به مسجد جامع اضافه میشود که این مسجد شبستانی را به مسجد چهار ایوانی تبدیل میکند.
محرابِ گچبری زیبایی که در مسجد به چشم میخورد یادگار ارزشمندی است که پس از سلجوقیان و به روزگار سلطان محمد خدابنده ملقب به «اولجایتو» به بنا اضافه میشود. محراب اولجایتو که بهنام این سلطان ایلخانی و مغلولتبار شهره است، در اصل بهدستور محمد ساوی یا ساوجی، وزیر ایرانی او در ۷۱۰ هجری قمری بنا میشود. سازنده محراب که نامش در گوشه این بنا ثبت شده کسی جز استاد حیدر اصفهانی نیست.
یکی دیگر از یادگارهای چشمنواز مسجد مدرسه مظفری است که در زمان امیر مبارزالدین مظفری و در بین ضلع شرقی و شمالشرقی شکل میگیرد. به عهد جانشینان تیمورلنگ، یعنی شاهرخ نیز مسجد جامع تحولاتی یافت. در زمان او شبستانی در ضلع شرقی مسجد ساخته میشود. سپس با این هدف که ورود به مسجد آسانتر شود، در ضلع غربی مسجد سردری ایجاد میکنند که نام او بر بلندای آن به یادگار میماند.
مسجد در قرون هشتم تا یازدهم نیز از نظر تزیینات داخل و خارج تغییراتی یافت. دو منار در زمان حسن بیک ترکمان آققویونلو به مسجد افزوده و چهلستونهایی نیز در دوره شاهعباس اول صفوی به آن اضافه میشود. در دورههای دو شاه دیگر صفوی، یعنی شاهتهماسب اول و شاهعباس دوم نیز تعمیراتی ضروری در مسجد انجام میشود که طبق آن تزیینات کاشیکاری متعددی بر بدن استوار این بنا نقش میبندد. مشخصاً در دوره صفویان کاشیکاریهای نفیسی بر این پهنه ماندگار الحاق میکنند.
ارزش و اهمیت مسجد در دوران پس از سقوط صفویه نیز حفظ میشود؛ چنانکه در ایوان مدرسه مظفری نیز کتیبهای به تاریخ ۱۱۳۹ به یادگار مانده است. بر اساس این کتیبه اشرف افغان به مرمت مسجد دستور میدهد. در مسجد جامع اصفهان یک نقاشی دیواری نیز از دوره زندیه به چشم میآید. در زمان قاجاریه و در زمان فتحعلیشاه نیز مرمتهایی اتفاق میافتد.
بر اساس آنچه گذشت باید گفت مسجد جامع نهتنها گنجینهای از سبکهای معماری ادوار مختلف است که در جایجای آن چشم را نوازش میکند، بلکه خطوط متفاوتی چون کوفی، ثلث، بنّایی، نسخ و نستعلیق نیز همپای آن به چشم میآید. این نوشتهها به نظم و نثر و به زبانهای عربی و فارسی هستند.
پرفسور آرتور اپهام پوپ، ایرانشناس نامدار آمریکایی، درباره این مجموعه دلربا که میتوان تحولات هزارساله معماری ایران اسلامی را در آن مورد مطالعه قرار داد، میگوید: «این بنا با عظمت خاموش و جدی و اسرارآمیزش یکی از زیباترین آثار معماری [نهفقط اصفهان یا ایران بلکه] جهان است.»
مراجع
_ ریاحی، محمدحسین (۱۳۹۹)، سیر تاریخی در هنر و معماری مساجد ایران و جهان، تهران: ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی هنری مساجد کشور.
_ سعیدی انارکی، فریبا و زهرا ملکپور شهرکی (۱۳۹۵)، «بررسی یادگاریهای مسجد جامع اصفهان»، فصلنامه پژوهشهای تاریخی.
_ مداحی، آناهیتا (۱۳۸۶)، «مسجد جامع اصفهان تجلیگاه هنر توحیدی»، مجله رشد آموزش هنر.
_ هنرفر، لطفالله (۱۳۷۶)، آشنایی با شهر تاریخ اصفهان، اصفهان: گلها.
انتهای پیام
نظرات