• یکشنبه / ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ / ۱۴:۳۶
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1404011707900
  • خبرنگار : 50558

«محور مقاومت»؛ از ادعای نیابت تا حقیقت استقلال

«محور مقاومت»؛ از ادعای نیابت تا حقیقت استقلال

ایسنا/خراسان رضوی قدرت «محور مقاومت» یکی از موضوعات کلیدی است که پس از حمله هفت اکتبر نیروهای حماس به رژیم صهیونیستی، مورد توجه بیشتر اذهان عمومی جهان قرار گرفت. این محور که از سال ۲۰۰۳ در واکنش به اصطلاح «محور شرارت» جرج دبلیو بوش(رئیس‌جمهور وقت آمریکا) ابداع شده بود، اما با از هم فرو ریختن هیمنه داعش بر سر زبان‌ها افتاد و به دلیل حمایت شدن توسط ایران، از سوی غرب با عنوان نائبان جمهوری اسلامی ایران در منطقه معرفی شد.

با وجود آن‌که «محور مقاومت» طی یکی دو سال اخیر با چالش‌های جدیدی مواجه شده و با تصمیم دیوانه‌وار رژیم صهیونیستی به منظور حذف رهبران ارشد این محور، در مدت زمان کوتاهی برخی از فرماندهان بلندپایه و محوری میدان پیکار برای مقابله با ظلم بی‌حدوحصر رژیم صهیونیستی در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و یمن به شهادت رسیده‌اند اما؛ در میان تمام تهدیدات و چالش‌هایی که تاکنون این محور پشت سر گذاشته، مهم‌ترین نکته این است که «مقاومت همچنان پابرجاست» و چشم‌اندازی که از آینده آن می‌توان متصور شد، بسته به نوع دید هر فرد متفاوت است.

برخی، مقاومت را مجموعه‌ای به‌هم پیوسته با مرکزیت ایران می‌بینند که شاخه‌های آن سرنوشت مشابه دارند. اما حقیقت آن است که شاخه‌های محور مقاومت مانند یک شبکه موزاییکی در کنار هم قرار گرفته‌ که هر کدام جایگاه و ویژگی‌های خاص خودش را دارد. اهداف، ساختار سیاسی و آرمان‌های ایدئولوژیک هر شاخه از این محور مشابه است، اما تفاوت‌هایی میان ‌آن‌ها وجود دارد که یادآوری می‌کند به هیچ وجه نمی‌توان مسیری قابل‌ پیش‌بینی و خطی برای شاخه‌های مختلف آن قائل شد.

به عنوان مثال مهم‌ترین نقطه عطف مقاومت در یمن، به ورود نیروهای انصارالله به جنگ با ائتلاف مارس ۲۰۱۵ به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی معطوف است. نیروهای انصارالله در این جنگ داخلی چند دستاورد داشتند؛ آنان  توانستند نظم و ساختار سیاسی را در کنار سازمان‌دهی نظامی، ایجاد و برای خود ایدئولوژی و جهت‌گیری تعریف کنند. به‌علاوه، اگر مقاومت یمن بتواند بر استان مارب به عنوان قلب نفت و گاز یمن و همچنین بندر الحدیده تسلط کامل داشته باشد، برد بزرگی در صحنه یمن به دست می‌آورد. با به‌دست گرفتن مارب و الحدیده، انصارالله در کنار نفوذ سیاسی می‌تواند استقلال اقتصادی داشته باشد. در خصوص ساختار سیاسی انصارالله هم لازم به ذکر است که اگرچه ابتکار عمل در دست رهبر آن است، اما این وابستگی به رهبر به اندازه‌ای نیست که در صورت اتفاقاتی مانند به شهادت رسیدن او، ساختار سیاسی از هم فرو بپاشد.

نیروهای مقاومت در عراق با هدف مبارزه با داعش در سال ۲۰۱۴ سازماندهی شدند و در این راستا نقش موثری ایفا کردند. «حشدالشعبی» در سال ۲۰۱۵ با فرمان حیدرالعبادی نخست‌وزیر سابق عراق، به نیروهای حکومتی پیوستند. همین موضوع باعث شد تا مقاومت عراق بخشی از امور مالی خود را از سوی دولت مرکزی تامین کند و در تصمیم‌گیری‌ها تحت تاثیر دولت قرار بگیرد. البته رابطه حشد با دولت مرکزی بسیار پرنوسان بوده است. این گروه از یک‌طرف با کم‌رنگ شدن فعالیت‌های داعش و از سوی دیگر با ترور ابومهدی‌المهندس و سردار سلیمانی، با چالش‌هایی مواجه شد و نیازمند بازتعریف آن بود. به نظر می‌رسد که حذف و بیرون راندن آمریکا از سپهر سیاسی عراق جزو اولویت‌های بعدی این شاخه‌ مقاومت بوده است.

دولت بشار اسد در سوریه به لحاظ این‌که خودش کشور میزبان محسوب می‌شد، از سایر شاخه‌های مقاومت متمایز بود. طبیعتا دولت سوریه از مزایای اقتصاد وسیع برخوردار بود و همین موضوع مهم‌ترین وجه تمایز این شاخه از محور مقاومت با سایر نیروها بود. اسد، ایران را کشور دوست و رژیم صهیونیستی را دشمن نزدیک خود می‌دانست‌. وی معتقد بود اگر قرار باشد موضوعی بین ایران و سوریه فاصله بیندازد، آن؛ تغییر دیدگاه ایران نسبت به صهیونیست‌ها خواهد بود. 

در فلسطین نیز مبارزه حماس با رژیم صهیونیستی از اواخر دهه ۱۹۹۰ جدی شد و جنگ‌های متعددی میان آن‌ها درگرفت. این شاخه از محور مقاومت به هیچ‌وجه توافقات صلح‌آمیز با صهیونیست‌ها را برنتافت و همواره قائل به مقاومت مسلحانه بود. نهایتا حمله حماس به رژیم غاصب اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، مقاومت را وارد فصل جدیدی کرد.

در میان تمام شاخه‌های محور مقاومت، حزب‌الله لبنان اولین حلقه است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با حمایت سپاه پاسداران شکل گرفت. در لبنان جایگاه حزب‌الله به لحاظ امنیتی همیشه حرف اول را زده است. دشمن اصلی‌ آن، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکاست اما حزب‌الله همسو با سیاست‌های ایران عمل کرده و طی سال‌های گذشته به مرور زمان بر دامنه اختیارات و نفوذش افزوده شده است.

نقش جمهوری اسلامی ایران در حمایت معنوی و اثرگذاری مقاومت به هیچ‌وجه قابل انکار نیست، اما هیچ‌یک از نیروهای جبهه مقاومت لزوما تابع محض سیاست‌های ایران نیستند و به‌طور مستقلانه عمل می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران در عمر ۴۶ ساله خود با مشورت و حمایت‌های معنوی، مقاومت را مورد حمایت قرار داده است. بسیاری معتقدند به‌طور کلی هویت گفتمان مقاومت در انقلاب اسلامی و ارزش‌های جمهوری اسلامی ایران ریشه دارد و ویژگی‌های عدالت‌جویانه و شالوده‌شکن این محور در قانون اساسی، اندیشه‌های امام خمینی(ره) و منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قابل جست‌وجو است.

وجود اخلاف‌نظرات؛ متقن‌ترین دلیل نیابتی نبودن مقاومت 

علی‌رضا مجیدی، تحلیلگر مسائل غرب آسیا، در گفت‌وگو با ایسنا در این رابطه اظهار کرد: هسته اصلی مقاومت واکنش روح جمعی جوامع بومی منطقه نسبت به نقشه‌های بیرونی برای بر هم زدن هویت داخلی‌شان است. مقاومت در این معنا صورتی از نهضت‌های بازگشت به خویشتن است. از این زاویه استقلال‌طلبی، عدالت‌خواهی و ایستادگی در برابر ظلم مطرح است. در اصل، محور مقاومت سعی دارد هویتی را که در حال پایمال شدن توسط متجاوز است، حفظ کند. انقلاب اسلامی ایران هم در امتداد همان واکنش جمعی بود. انقلاب ایران یک بازگشت به خویشتن در برابر اندیشه‌ای بوده که هویت اسلامی و سنتی جامعه ایرانی را نادیده گرفته بود.

وی اضافه کرد: در ادبیات موضوعی منابع عربی آمده است که، وقتی سایر جوامع خواستند با انقلاب ایران ارتباط معنایی مثبت برقرار کنند، انقلاب اسلامی را در چارچوبی بر مبنای احیای فرهنگ اصیل بومی منطقه دیدند و در همین جهت تاثیراتی از صاحبان اصلی گفتمان انقلاب اسلامی گرفتند. از طرفی دیگر، مقاومت در معنای اخص کلمه در جهت اسلامی بروز پیدا کرده است. جمهوری اسلامی ایران هم تلاشی برای اقامه یک نظام سیاسی دینی و اسلامی است. علاوه‌بر این بیشتر گروه‌های مقاومت فارغ از بستر اندیشه‌ای، ارتباط سازمانی ارگانیک با ایران و رهبران آن گرفتند که در این گفتمان نمود پیدا کرده است.

این تحلیلگر مسائل غرب آسیا ادامه داد: مقاومت به معنای بازگشت به خویشتن یا ظلم‌ستیزی در منطقه به سه صورت بروز پیدا کرد؛ اول اندیشه‌های قوم‌گرایانه و ملی‌گرایانه بود که با جمال عبدالناصر به اوج خود رسید. دوم اندیشه‌های چپ‌گرایانه بود و سومین آن اندیشه اسلامی. نماد اندیشه چپ‌گرایانه در فلسطین جبهه‌الشعبیه و دموکراتیک بود که در سال‌های دهه شصت و هشتاد افول کرد و به‌طور خاص در دهه هفتاد میلادی نقش‌آفرین بود. جریان ناسیونالیستی هم بعد از جمال عبدالناصر به شدت ضعیف شد و عملا از دهه ۷۰ تنها نمود این اندیشه تا حدودی در حزب بعث و قزافی بروز کرد. در مقام مقایسه، آن چیزی که از سه شکل مقاومت باقی مانده، جریان اسلامی است که به‌طور یکپارچه در کشورهای مختلف به دنبال حفظ عزت و هویت خودشان هستند.

مجیدی با اشاره به نقش پررنگ ایدئولوژی در عملکرد منسجم جریان مقاومت، گفت: در نگاه ایدئولوژیک، سطحی از آرمان‌گرایی وجود دارد که بر اساس آن آرمان‌گرایی و ایستادگی ایجاد می‌شود و منطق هزینه - فایده تغییر می‌کند. لذا ممکن است در مسیر مقاومت تلفات زیادی داده شود ولی اراده‌ها سست نشود و به مسیر پایبند بمانی. از سوی دیگر، ایدئولوژی توان بالایی در جذب دارد. در منطقه‌ ما چون با اراده خارجی برای هویت‌زدایی و تحمیل منافع امپریالیسم مواجه‌ایم، ایدئولوژی توان جذب بالایی دارد. در منطقه ما، نمود اراده خارجی‌ها، رژیم صهیونیستی است که اصولاً قدرت جذب بالایی را برای مقاومت ایجاد کرده است.

وی، متقن‌ترین دلیل نیابتی نبودن مقاومت را وجود اختلاف‌نظرها دانست و عنوان کرد: نیروهای محور مقاومت در عین این‌که در اصول کلی اشتراکات خود را دارند، اما در مسائل مختلف دارای اختلاف هستند. لذا مقاومت در همه جا با منافع ایران همسویی کامل نداشته است. اگر گروه‌های مقاومت نیابتی بودند، حشدالشعبی در عراق همسویی کامل با ایران از خودش نشان می‌داد ولی ما شاهد بودیم که آن‌ها در انتخابات‌ها چند لیست متفاوت دادند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha