کارشناسان حوزه معماری بر این باورند که نبود یک نظام مستقل معماری، فقدان درک عمومی از نقش معماران و جدایی میان طراحی پلان و نما، سبب شده تا فضاهای شهری در ایران از معنا و پیوستگی تهی شوند. از نگاه تخصصی، معماران میتوانند نقش مشاورانی ارزشمند در ساخت شهرهای انسانی، هویتمند و پایدار ایفا کنند؛ اما بیتوجهی نهادهای تصمیمگیر به این ظرفیت، باعث شده معماری در حاشیه قرار گیرد.
در چنین شرایطی بازتعریف رابطه مردم با معماری، تقویت سواد بصری عمومی و بهرهگیری از رسانهها و فضای مجازی برای تبیین چیستی و کارکردهای معماری، به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است؛ ضرورتی که اگر نادیده گرفته شود نهتنها آینده شهرها، بلکه امکان گفتوگوی اجتماعی در بستر زندگی شهری را با بحران مواجه خواهد کرد.
هادی عرفان، استاد دانشگاه و معمار در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: معماری محصول خدمات مهندسین معمار است که برای مخاطبی به نام مردم ارائه میشود. اما در این میان چند اشکال اساسی وجود دارد؛ نخست آنکه بسیاری از مردم ما نمیدانند معماران دقیقاً چه خدمتی ارائه میدهند و اساساً با نوع خدمات معماری آشنا نیستند. دوم آنکه جامعه معماری ما به لحاظ حرفهای جامعهای مستقل نیست، ما چیزی به نام «نظام معماری» نداریم بلکه تنها «نظام مهندسی ساختمان» داریم. همین موضوع فرصت ارائه خدمات تخصصی و مشخص را از جامعه معماری سلب کرده است.
وی با اشاره به مشکلات ساختاری در این حوزه افزود: در نتیجه رابطه میان معماری، معماران و مردم دچار چالشهای عمیقی شده است. اگر این چالشها برطرف شوند و زنجیره آموزش و ترویج فرهنگ معماری بهدرستی شکل بگیرد، آنگاه مردم میتوانند انتظارات بهجایی از جامعه معماری داشته باشند و معماران نیز در جایگاه تخصصی خود عمیق شوند و خدماتی متناسب و دقیق ارائه دهند.
عرفان ادامه داد: مردم نقشآفرینان هویت معماری شهری هستند و به عبارتی مردم در شکلگیری هویت معماری شهری نقش بسیار پررنگی دارند. در حقیقت در این فرآیند مردم کارفرمای معماران هستند. اما سؤال اینجاست که در ذهن مردم، مهندس معمار چه جایگاهی دارد؟ آیا معمار امین مردم است و قرار است برای پاسخگویی به نیازهای آنان خدمات طراحی ارائه دهد؟ یا صرفاً یک طراح است که خواستههای مردم را بدون اعمال نگاه حرفهای روی کاغذ میآورد؟
این استاد دانشگاه با تأکید بر لزوم بازسازی اعتماد میان مردم و معماران گفت: اگر اعتماد متقابل میان مردم و معماران برقرار شود و معماران رسالت خود را بهدرستی انجام دهند، ما شاهد معماریای خواهیم بود که بهسادگی دچار فرسایش نمیشود. ما بناهایی در تاریخ خود داریم که دههها و حتی قرنها با کارکرد اولیهشان ادامه دادهاند و همچنان پابرجا هستند. قدرت انطباق معماری با نیازهای زمان، یکی از عوامل شکوفایی آن است. معماریای که بدون توجه به نیازهای واقعی مردم طراحی شود، خیلی زود دستخوش تغییرات میشود و بهرهبرداران جسارت دخالت در کالبد آن را به خود میدهند.
وی در پاسخ به این سوال که فضای مجازی در این حوزه چه نقشی ایفا میکند، خاطرنشان کرد: در دنیای امروز با ظهور شبکههای اجتماعی همه افراد به پیشنیازی برای حضور در این فضا احتیاج دارند که داشتن سواد بصری یکی از این پیشنیازها است، اما میتوان گفت که این دانش تولید نشده و در اختیار عموم مردم قرار نگرفته است. فضای مجازی ذهن مردم را با سیلی از تصاویر و محتوای بصری از جمله معماری انباشته میکند که این امر میتواند منجر به نوعی حیرت و سرگردانی در مخاطب شود.
عرفان ادامه داد: در واقع فضای مجازی همچون تیغ دو لبه است؛ اگر اعضای فعال و اندیشمند جامعه معماری در این فضا حضور داشته باشند و درباره چیستی معماری و خدمات آن تصویرسازی کنند، دانش و آگاهی عمومی بهمراتب رشد خواهد کرد، اما اگر این فضا به بانک بیسامانی از تصاویر و سلیقههای گوناگون بدل شود، مردم در برخورد با معماری دچار سردرگمی خواهند شد.
وی با انتقاد از عملکرد دولت در این حوزه گفت: متأسفانه دولت در بها دادن به مقوله معماری کوتاهی کرده است. در گفتمانهای رسمی، خصوصاً در وزارت راه و شهرسازی، معماری جایگاهی ندارد و بیشتر به جنبههای سختافزاری مسکن پرداخته میشود. دولت اساساً از حوزه معماری غفلت کرده است.
معماری سنتی به معنای ایستایی نیست
این استاد دانشگاه نقش رسانهها را نیز مورد توجه قرار داد و افزود: صدا و سیما نیز در این زمینه نقش منفی ایفا کرده است. تصویری که این رسانه از گذشته ارائه داده، گذشته را مترادف با کهنگی و عقبماندگی تلقی کرده و هرگز اجازه نداده مخاطبش به گذشته افتخار کنند. سنتهای معماری ما تریبونی ندارند و در عوض شبکههای مجازی غربی با زبان فریبنده، نوگرایی را در تقابل با سنت قرار میدهند. از آنجا که جامعه ما مطالعه عمیقی ندارد، نمیتواند با سنت ارتباطی صحیح برقرار کند. معماری سنتی به معنای ایستایی نیست؛ بلکه علاقه به سنت باید به راهبردی جدید و بازتعریفشده در زبان امروز تبدیل شود.
وی با اشاره به وضعیت معماری در مشهد گفت: وضعیت معماری در مشهد چندان مطلوب نیست. با توجه به نقش مشهد به عنوان یکی از شهرهای تعیینکننده در کشور، این موضوع نگرانکننده است. میلیونها زائر در سال از فضاهای شهری این شهر عبور میکنند و معابر منتهی به حرم بهتنهایی بیش از ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون بار در سال دیده میشوند. اگر منظر شهری این فضاها آشفته باشد و معماری ارزشمندی در آن به چشم نخورد، نمیتوان انتظار موفقیت جریان معماری در کشور را داشت.
عرفان افزود: در بسیاری از پروژههای شهری، نما و پلان بهعنوان دو مقوله جداگانه دیده میشوند. این نگاه باعث شده در بافت مشهد، احساس هویت ایرانی- اسلامی و پیوستگی با فضای حرم مطهر بهندرت به چشم بخورد.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش مشورتی معماران گفت: معماران توانمندیهای بسیاری برای هدیه کردن کیفیت زندگی به مردم دارند. آشنایی جامعه معماری با فرم، عملکرد، فلسفه طراحی و تمدن ایران اسلامی از آنان شخصیتهایی ارزشمند برای مشاوره میسازد، اما متأسفانه جای خالی معماران در بسیاری از عرصهها مانند سینما، تلویزیون و دیگر حوزهها محسوس است.
وی بیان کرد: بنیاد مسکن در حوزه روستاها، وزارت راه و شهرسازی در حوزه شهرها و وزارت کشور همگی از ظرفیتهای معماری غافلاند و این فرصت در حال تبدیلشدن به یک تهدید است. امروزه حدود ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در کلانشهرها زندگی میکنند، اما هیچ برنامهای برای گفتوگو با این شهروندان در بستر معماری و طراحی شهری وجود ندارد. جامعهای که فاقد این گفتوگو باشد، ممکن است به سمت امنیتی شدن پیش رود.
عرفان خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین ابزارهای گفتوگو در جامعه شهری خصوصاً در کلانشهرها، معماری و طراحی شهری است و بیتوجهی حاکمیت به این موضوع میتواند پیامدهای متعددی داشته باشد.
انتهای پیام
نظرات