به گزارش ایسنا، ترس از روسیه که اتحاد غربی را گرد هم آورد، اکنون در حال تهدید این اتحاد و تفرقهافکنی در آن است.
روزنامه فایننشال تایمز در یادداشتی با این مقدمه نوشت: پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سال ۱۹۴۹ توسط آمریکا، کانادا و متحدان اروپایی برای ایجاد بازدارندگی در برابر مسکو تشکیل شد. اما اگر دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا اکنون تلاش کند اوکراین را مجبور به پذیرش شکستی نسبی در جنگ با روسیه کند، آمریکا در اروپا بهعنوان کشوری دیده خواهد شد که به تجاوز روسیه پاداش میدهد. اگر متحدان ناتو دیگر نتوانند در مورد تهدیدی که با آن روبهرو هستند و نحوه مقابله با آن به توافق برسند، کل این ائتلاف در خطر خواهد بود.
پیمان آتلانتیک شمالی در طول دههها از اختلافات عمیق زیادی از جمله بحران سوئز در ۱۹۵۶ تا جنگهای ویتنام و عراق جان سالم به در برده است، چراکه همواره این فهم مشترک وجود داشت که در نهایت، آمریکا و متحدان اروپاییاش در یک جبهه هستند.
همکاری آمریکا و اروپا بر اساس منافع و ارزشهای مشترک بنا شده بود؛ در طول جنگ سرد، منافع مشترک، مهار تهدید شوروی بود. ارزش مشترک، دفاع از دموکراسی بود. حتی پس از پایان آن جنگ، مبارزه با تروریسم و حمایت از دموکراسیهای نوپای اروپایی به ناتو هدفی واحد بخشید.
پایان فاجعهبار جنگ اوکراین میتواند اتحاد آتلانتیک شمالی را از بین ببرد
در ادامه این مطلب آمده است: اکنون این درک مشترک در حال رنگ باختن است. یک پایان فاجعهبار برای جنگ اوکراین میتواند آن را برای همیشه از بین ببرد. در هفته گذشته، آمریکا و اروپا برنامههای صلح متفاوتی را برای اوکراین پیش بردهاند. اروپاییها عناصر کلیدی برنامه ترامپ را رد میکنند که مهمتر از همه، به رسمیت شناختن قانونی الحاق کریمه توسط روسیه است.
دونالد ترامپ به نظر گفتوگوی دوستانهای با «ولودیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین در شنبه گذشته در رم داشت، همچنین به ندرت از ولادیمیر پوتین انتقاد کرده است اما آمریکا هیچ یک از بخشهای برنامه صلح خود را که اروپاییها و اوکراینیها آن را بسیار نامطلوب میدانند، کنار نگذاشته است.

در پس این اختلاف، دیدگاههای کاملا متفاوتی درباره امنیت بینالمللی و منشا تهدید جنگ بعدی نهفته است. اروپاییها معتقدند که پاداش دادن به تجاوز روسیه در اوکراین، احتمال حمله پوتین به سایر نقاط اروپا را بسیار افزایش میدهد. اگرچه، دولت ترامپ دیدگاه بسیار متفاوتی دارد و نگران این است که آمریکا ممکن است در نهایت به یک درگیری مستقیم با روسیه کشیده شود. ترامپ بارها درباره خطر وقوع جنگ جهانی سوم هشدار داده است. دولت «جو بایدن» رئیسجمهور پیشین آمریکا نیز نگران خطر تشدید تنش با روسیه بود. اما برخلاف ترامپ، شک عمیق اروپا به پوتین را داشت و مصمم بود که به «تجاوز روسیه» پاداش داده نشود.
اختلافی فراتر از صلح اوکراین
در این یادداشت مطرح شده: اکنون این اختلاف در دیدگاههای امنیتی فراتر از مسئله چگونگی پایان جنگ اوکراین است. متحدان آمریکا باید با این واقعیت روبهرو شوند که ترامپ مستقیما قلمرو دو عضو ناتو را تهدید میکند.
ترامپ بارها وعده داده که گرینلند، جزیره خودمختار دانمارک را به خاک آمریکا الحاق کند. او در گفتوگوی اخیرش با مجله تایم، همچنین تمایل خود برای تبدیل کانادا به پنجاهویکمین ایالت آمریکا را تکرار کرد. ترامپ تهدیدات نظامی آشکاری علیه کانادا مطرح نکرده است. اما به وضوح میخواهد موجودیت آن به عنوان یک کشور مستقل را از بین ببرد.
ترکیب این تمایلات اقتدارگرایانه، تهدیدهای او علیه متحدان ناتو و همدردی آشکارش با پوتین این استدلال را سخت میکند که ناتو هنوز یک اتحاد مبتنی بر ارزشهای مشترک است.
در واقع، اکنون تضاد ارزشها علنی شده است. هم آمریکا و هم بزرگترین متحدان اروپاییاش همچنان استدلال میکنند که از دموکراسی دفاع میکنند. اما هر دو معتقدند یا ادعا میکنند که دموکراسی در آن سوی اقیانوس اطلس در خطر است.

دولت ترامپ و متحدان اروپاییاش اکنون دو دیدگاه متضاد از ارزشهای غربی را تبلیغ میکنند. دیدگاه «ونس-ترامپ»، قومیتی-ملیگرا، محافظهکار فرهنگی و غیرلیبرال است. دیدگاه اروپایی، بینالمللگرا و مبتنی بر قانون و نهادهای لیبرال است.
این شکاف عمیقتر میشود چراکه هر دو طرف معتقدند این یک نبرد وجودی برای بقای سیاسی است و به متحدان آن سوی اقیانوس اطلس چشم دوختهاند. دولت ترامپ میخواهد با ملیگرایان پوپولیستی مانند «ویکتور اوربان» نخستوزیر مجارستان، «رابرت فیتسو» نخستوزیر اسلواکی یا «نایجل فاراژ» رهبر پوپولیست حزب راستگرای اصلاحطلب انگلیس همکاری کند.
دولتهای بزرگ اروپایی امیدوار بودند که «کامالا هریس» کاندیدای دموکرات انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا در رقابت با ترامپ پیروز شود و اکنون با ناامیدی روزهای باقیمانده تا انتخابات میاندورهای آمریکا را میشمارند.
اتحاد فراآتلانتیکی زمانی یک تعهد فراحزبی بود که به راحتی میتوانست از تغییر دولتها جان سالم به در ببرد. اکنون ممکن است تنها در صورتی کارآمد باشد که لیبرالها یا غیرلیبرالها، همزمان، در دو سوی اقیانوس اطلس در قدرت باشند.
انتهای پیام
نظرات