به گزارش ایسنا، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا در اولین دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» در یادداشتی به انتقاد از عملکرد او در حوزه امنیت ملی در ۱۰۰ روز ابتدایی دور دوم فعالیتش در کاخ سفید پرداخت و تاکید کرد که حکومتداری آشفته و بینظم امنیت ملی دونالد ترامپ به اوج خود رسیده است.
«هرجومرج ژنتیکی ترامپ؛ امنیت ملی آمریکا در خطر»
او در یادداشت خود در روزنامه وال استریت ژورنال با برشمردن این موارد نوشت: چه به خطر انداختن عملیات نظامی آمریکا، اتخاذ تصمیمات تعرفهای ناپایدار و بسیار مبهم، استخدام مشاوران ارشد ناآگاه باشد یا مشاهده مخالفت مقامات ارشد دولتی با تصمیمات ریاست جمهوری، این آشفتگی قابل لمس است و احتمالاً گسترش خواهد یافت. این آشفتگی با تصمیم روز پنجشنبه رئیس جمهور ترامپ مبنی بر اینکه قصد دارد «مایک والتز» مشاور امنیت ملی را بهعنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل معرفی کند، ادامه یافت و «مارکو روبیو» وزیر امور خارجه در این فاصله بهعنوان مشاور امنیت ملی نیز فعالیت خواهد کرد. نباید اینگونه باشد. برای ترامپ، هرج و مرج در دیاناِی (ژنتیک) او ریشه دوانده و در تیمش بومی است. شواهد اخیر را در نظر بگیرید.
بولتون با تاکید بر اینکه «بحث آزاد قبل از تصمیم ریاست جمهوری عادی و سازنده است اما زیر سوال بردن آن، پس از اتخاذ تصمیمات، حتی تردید در قضاوت رئیس، چیز دیگری است» به سفر «جی دی ونس» به جزیره گرینلند اشاره کرد و رفت: معاون ترامپ به گرینلند رفت تا حاکمیت دانمارک بر جزیره مورد علاقه ترامپ را محکوم کند. وزیر امور خارجه دانمارک بهطور استعاری روی دست دولت زد و به درستی تأکید کرد که این روش رفتار با متحدان نزدیک نیست. حتی جمهوریخواهان کنگره هم اکنون سبک ونس را یک مشکل میدانند. اگر او سخنرانیهای مشابهی در مورد چین، روسیه، کرهشمالی و ایران داشته باشد، شاید بتوانیم آسودهتر باشیم.
او همچنین با اشاره به گفتوگوهای هستهای تهران و واشنگتن که «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه رئیس جمهور ایالات متحده در غرب آسیا هدایت تیم آمریکایی را در آن بر عهده دارد، تصریح کرد: نمونه بارز مدیریت آشفته ترامپ، دوستش استیو ویتکاف است که پروندهاش با زندانیان غزه آغاز شد و سپس کل خاورمیانه، از جمله برنامه هستهای ایران و مذاکرات سطح بالای ایالات متحده با مقامات ارشد ایرانی طی سالها را در بر گرفت. این پرونده به جنگ روسیه و اوکراین هم گسترش یافت، جایی که ویتکاف به تنهایی با «ولادیمیر پوتین» در مورد آن دیدار میکند و اکنون شامل سرکوب حوثیها نیز میشود. وزیر امور خارجه در سایه؟ برای کسی که تجربه دیپلماتیک ندارد، بد نیست.
«پرونده ایران در دستان فردی بدون تخصص است»
مقام سابق آمریکایی تاکید کرد: ویتکاف هیچ تخصص آشکاری در روسیه، اروپای شرقی (بهویژه اوکراین)، خاورمیانه، ایران، مذاکرات دولت با دولت، فناوری سلاحهای هستهای، گسترش سلاحهای کشتار جمعی، تأیید توافقنامههای بینالمللی یا درگیریهای مسلحانه ندارد. کار او در مورد آتشبس اوکراین در آستانه فروپاشی است. او به دستور مستقیم ترامپ عمل میکند و ارتباط او با مارکو روبیو مشخص نیست. اقدامات ویتکاف میتواند برای معرفی واقعی ترامپ ایدهآل باشد، اما هر دو نفر، به راحتی تسلیم تبلیغات روسیه میشوند.
بولتون با بیان اینکه «با کنار رفتن والتز از سمت خود در آژانس امنیت ملی برای رفتن به سازمان ملل، حوزه فعالیت روبیو، دستکم به طور موقت گسترش مییابد» افزود: آخرین کسی که همزمان بهعنوان وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی خدمت کرد، «هنری کیسینجر» بود که این کار را در جریان رسوایی واترگیت و مدتی پس از استعفای «ریچارد نیکسون» (سیوهفتمین رئیس جمهور آمریکا) انجام داد. گروه «پیت هگست» وزیر دفاع آمریکا در پلتفرم سیگنال خطرات امنیتی را در مرکز توجه قرار داده است. پنتاگون تحت امر هگست در هفتههای اخیر، در بحبوحه اخراجها و استعفای کارکنان و مقامات ارشد، بیثبات بوده است.
وی هشدار داد که دولتهای خارجی و گروههای ذینفع داخلی میتوانند از آشفتگی بروکراتیک آمریکا سوءاستفاده کنند و این، اکنون در حال وقوع است.
«تصمیمات ترامپ مثل بازی پینبال است!»
مشاور امنیت ملی سابق آمریکا خاطر نشان کرد: این سبک تصمیمگیری «ماشین پینبال» در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نیز حاکم بود و امروز، بهویژه در مورد تعرفهها مشهود است. این سبک برای تدوین سیاستهای مؤثر مناسب نبوده و به هیچ وجه عادی نیست. با این حال، رئیس جمهور تیم فعلی خود را از طریق منشور وفاداری شخصی انتخاب کرد. به همین دلیل، ماهیت او تقویت شده و تعدیل نشده است و در برابر اولویتهای رقیب، اطلاعات یا پیامدهای احتمالی سنجیده نمیشود. این به معنای مشکلات بیشتر در آینده، زخمهای خودساخته به دولت و مهمتر از آن، ضربه به روابط امنیت ملی آمریکا است که طی دههها تلاش آرام تقویت شده است.
بولتون یادآور شد: مشاوران امنیت ملی قرار نیست روسای جمهور را نادیده بگیرند، بلکه قرار است با تسهیل آگاهانهترین و عاقلانهترین تصمیمات به آنها کمک کنند. این، شامل ارائه اطلاعات و گزینههای مرتبط، از جمله مزایا و معایب به رئیس جمهور و سپس اجرای تصمیمات او در سراسر بروکراسی میشود. رئیس جمهور آشکارا تصمیمگیرنده است، اما نه آمریکا و نه رئیس اجرایی آن، به خوبی خدمات دریافت نمیکنند، مگر اینکه مشاوران ترامپ وظایف خود را انجام دهند.
«ترامپ، بدون استراتژی؛ مشاوران ناآگاه، تصمیمات مقطعی»
به نوشته جان بولتون، در مکالمه گروهی سیگنال، برخی این سوال را مطرح کردند که آیا پس از تصمیم ترامپ برای حمله به نیروهای مسلح یمن، باید این کار را انجام داد یا خیر. او نوشت: این تصمیم، اطلاعرسانی نیست، بلکه واکنش به چیزی است که به نظر میرسد یک اقدام ناگهانی معمول از سوی ترامپ است. این آشکارا عقبگرد است. نکته مهمتر، این است که مانند گذشته، تصمیمات امنیت ملی او موردی، مقطعی و معاملهگرایانه است که اخیراً با رویکرد غیرمنتظرهاش برای مذاکره با ایران نمایانگر شده است. این تصمیمات یک استراتژی منسجم را تشکیل نمیدهند، گزینههای سیاسی دیگر را در نظر نمیگیرند یا نتایج و پیامدهای بالقوه تصمیمات فردی را ارزیابی نمیکند.
او در ادامه تاکید کرد که «این سردرگمی عمدتاً از خود ترامپ ناشی میشود، نه از مشاورانش.»
این مقام سابق کاخ سفید در پایان تصریح کرد: روسای جمهوری که از سازوکار شورای امنیت ملی استفاده نمیکنند، قابلیتهای برنامهریزی، کنترل مدیریتی و پیگیری تصمیمات خود را تضعیف میکنند. ترامپ با اخراج مقامات اطلاعاتی سطح بالا و مدیران ارشد شورای امنیت ملی، ناهماهنگی رویکرد خود را بیشتر نشان داد. با توجه به شخصیت ترامپ، هیچ راهحل خوبی وجود ندارد. با این وجود، مشاوران او باید فرآیند تصمیمگیری را بهبود بخشند، اگر نه به نفع او، دستکم به نفع آمریکا.
انتهای پیام
نظرات