سندنگاری زنانه واژهای نویافته در فرهنگ و تاریخ ایران به شمار میآید که منظور از آن، بخشهایی از ثبت و ضبط اسناد تاریخی است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به نقش، جایگاه و اثرگذاری زنان میپردازد.
ایسنا در مرکز اسناد و کتابخانه ملی ساری با «محمد فوقی» مدیر این نهاد در مازندران گفتوگو کرده، او در این گفتوگو به چرایی کمرنگ بودن نقش زنان در سندنگاری پرداخته است، راهبردهای رشد آن را بررسی و پیشنهاد داده و از برنامههای سازمان اسناد و کتابخانه ملی در راستای توسعه نقش زنان در این حوزه میگوید.
زنان؛ راویان خاموش تاریخ
به نظر میرسد ثبت و ضبط اسناد و به طور کلی تاریخ، چهرهای مردانه داشته باشد. فوقی درباره ارزیابی خود از جایگاه زنان در جمع آوری تاریخ و اسناد به ویژه اسناد محلی، اظهار میکند: اگرچه تاریخنگاری رسمی و ثبت اسناد در بیشتر دوران چهرهای مردانه داشته است اما زنان، بهویژه در سطح محلی و در قالب تاریخ شفاهی، نقش کلیدی در ثبت و انتقال حافظه جمعی ایفا کردهاند.
او در پاسخ به این که بیشترین نقش را زنان در کدام بخش از ثبت و ضبط اسناد داشتهاند؛ میگوید: آنان بیشتر از طریق روایتهای شفاهی، آیینهای سنتی و ثبت غیررسمی رویدادها بخش بزرگی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی جوامع را حفظ کردهاند؛ تاریخی که اغلب در اسناد رسمی نادیده گرفته شدهاست.
وی روایتهای شفاهی و مکتوب زنان از جنگ ایران و عراق را نمونه شاخص تاریخنگاری زنانه دانسته و میافزاید: یکی از نمونههای روشن این که در دوران جنگ ایران و عراق، بسیاری از زنانی که در مناطق مرزی زندگی میکردند خاطرات و روایتهایی از بمبارانها، مهاجرتهای اجباری و مقاومت مردم را در ذهن خود نگاه داشته و بعدها آن را به فرزندان و پژوهشگران منتقل کردهاند. فوقی ادامه میدهد: این روایتها که بعدها در پروژههای تاریخ شفاهی گردآوری شدند بخش مهمی از فهم ما درباره اثرگذاری جنگ بر زندگی روزمره مردم را شکل دادهاند، در حالی که در گزارشهای رسمی بیشتر تمرکز بر جنبههای نظامی بوده است.
رشد علم و فناوری آغازی بر بازسازی تاریخ از منظر زنانه
اما چرا اصلا کنشگری زنان در تاریخ محلی و ملی کمرنگ است؟ فوقی این مساله را معلول عوامل متعددی میداند: این چرایی امری تکبعدی نبوده و پاسخ به آن مستلزم مطالعه و بررسی چندجانبه در حوزههای گوناگون بهویژه جامعهشناسی و تاریخ است، اما بهطور قطع میتوان گفت عمده ریشههای آن را باید در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع مختلف جستوجو کرد.
این مسئول مهمترین عوامل اثرگذار در این زمینه را نخست ساختارهای پدرسالارانه و نقشهای جنسیتی محدودکننده و پس از آن، دسترسی محدود به آموزش و منابع، حضور در عرصههای غیررسمی و سنتی و درنهایت، نبود امکانات و آرشیوهای تاریخی با دیدگاه زنانه معرفی میکند.
شناسایی عوامل یک سوی ماجرا و راهبرد برونرفت از معضل سوی دیگر و مهمتر آن است.
مدیر سازمان اسناد و کتابخانه ملی مازندران درباره لزوم آشکارسازی نقشآفرینی زنان در تاریخنگاری اعتقاد دارد: باوجود همه موانع، در دهههای اخیر و بهویژه با رشد علم و فناوری، تلاشهایی برای بازسازی تاریخ از منظر زنانه آغاز شده که میتواند به پر کردن این خلا کمک کند؛ اگرچه بعضا رادیکالیسم فمینیسم موجب ایجاد جنبشهای مخربی در این زمینه شدهاست.
دیجیتالسازی راهبرد تسهیل دسترسی به منابع
یکی از مهمترین موانع تاریخنگاری زنانه منابع آن است، به نظر میرسد تاریخنگاری ما بیشتر در خدمت شناسایی مردان بوده، وی درباره ترویج نگارش و تسهیل دسترسی به منابع زنانه، اظهار میکند: ببینید ما باید همسو با رشد و توسعه جهانی در دیجیتالسازی منابع حرکت کنیم، به نظر میرسد هموارترین راه برای تسهیل دسترسی همین گزینه باشد.
فوقی یادآور میشود: بهطور کلی راهبردهایی مانند دسترسپذیری دیجیتال، دیجیتالی کردن اسناد و منابع زنانه برای دسترسی آسانتر و گستردهتر پژوهشگران و عموم مردم به این منابع، جمعآوری و ثبت تاریخ شفاهی زنان، ایجاد پروژههای تاریخ شفاهی بهویژه در مناطق روستایی و کمتر مطالعهشده برای مستندسازی تجربیات زنان در دورههای مختلف، توسعه پژوهشهای زنان، تشویق و حمایت از پژوهشگران برای انجام مطالعات حوزه زنان که به تاریخ و نقش آنها در تحولات اجتماعی پرداخته و منابع جدیدی را شناسایی میکنند، تسهیلگر دسترسی به منابع زنان است.
دانشگاه، رسانه و فضای عمومی تسهیلگران رشد حضور زنان در تاریخنگاری
دستکم در چند دهه اخیر شاهد رشد حضور زنان در تاریخ نگاری معاصر بودهایم، اما این رشد را مدیون چه عواملی هستیم؟ فوقی پاسخ میدهد: ظهور رشتههایی مانند مطالعات زنان و تاریخ فرهنگی، توجه به نقش زنان را در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گسترش داد. توسعه تاریخ شفاهی و جمعآوری روایتهای زنانه نیز نقش مهمی در این روند داشت، چراکه این پروژهها به زنان امکان دادند تا نقش خود را در جامعهی بیرون از خانواده تثبیت کنند.
این مسئول میافزاید: در کنار موارد یادشده، همچنین دسترسی به اسناد دیجیتال و افزایش حمایتهای مالی و نهادی از پژوهشهای زنان امکان معرفی بیشتر و رشد حضورشان در جامعه فرهنگی- تاریخی را فراهم کرد. درنهایت، رسانهها و فضای عمومی نیز با ارائه روایتهای زنانه در قالب کتاب، فیلم و مستند باعث شدند تاریخنگاری زنان به یک حوزه معتبر و مهم در تاریخ نگاری معاصر تبدیل شود.
لزوم راهاندازی مرکز مطالعات تطبیقی زنان
وی با تاکید بر این که سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با بهرهگیری از ظرفیتهای خود میتواند نقش مهمی در توسعه مشارکت زنان در ثبت و نگهداری تاریخ ایفا کند، اظهار میدارد: در همین زمینه چند مورد پیشنهاد میشود، نخست ایجاد مرکز مطالعات تطبیقی زنان است. در کنار آن راهاندازی بخشی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی برای مقایسه وضعیت تاریخی زنان ایران با دیگر کشورها و بررسی تحولات تاریخی از منظر زنان، برگزاری جشنواره اسناد زنان و همچنین نمایش عمومی اسناد و منابع تاریخی مربوط به زنان به منظور افزایش آگاهی عمومی، به ویژه در مدارس و دانشگاهها میتواند به رشد حضور زنان در حوزه سندنگاری و تاریخنگاری سرعت ببخشد.
انتهای پیام
نظرات