علاوه بر آیین سیزدهبهدر که جشن شادمانی در دامان طبیعت است، مردم قزوین در روز ۱۹ اردیبهشت نیز به دشت و صحرا میروند و از خدا طلب باران و سرسبزی میکنند که به این آیین نیز «پنجاهبهدر» گفته میشود.
هرساله بعدازظهر روز ۱۹ اردیبهشت پنجاهمین روز سال هنگامیکه آفتاب دامان پرمهرش را جمع میکند تا فردایی دیگر بر سر مردم نور و مهربانی بتاباند، مردم قزوین به مصلای شهر میرود، درگذشته این مکان یک آبانبار و یک مسجد وجود داشت که امروزه تنها بخشی از آبانبار آن بهجامانده است.
این مصلی در میان باغهای جنوب شهر قزوین و در محله راه ری قرار دارد و خانوادهها با گردهمایی در این محل در روز ۱۹ اردیبهشت به اقامه نماز باران و شکرگزاری میپردازند و معمولاً در برگزاری آیین پنجاهبهدر «آش رشته» و «دیماج» را در برنامه عصرانه خود قرار میدهند.
خانوادهها در باغهای اطراف این آبانبار مینشینند و بعد از خوردن غذا و تنقلاتی که از خانه آوردهاند بچهها به بازی و سرگرمی میپردازند و بزرگترها اغلب زنان مشغول خواندن نماز باران میشوند، پس از نماز با چند قطعهسنگ کوچک بهطرف آبانبار میروند، نیت میکنند و سنگها را به سردر و دیوار آجری آبانبار میفشارند آنها معتقدند اگر حاجتشان پذیرفته شود سنگ به دیواره میچسبد و در آیندهای نزدیک حاجتشان برآورده خواهد شد.
وجود مسجد در میان باغهای خارج از شهر میتواند دلیل بر این باشد که این مسجد تنها برای انجام مناسک خاص ساخته شده است، ازآنجا که مراسم باران خواهی از سنتهای بسیار کهن در ایران است میتوان احتمال داد بنای اولیه این مسجد که امروزه تخریب شده مکانی بوده که پیش از اسلام در آنجا مراسم طلب باران یا احتمالاً جشن باران برپا میکردند و یا پرستشگاه آناهیتا، الهه آب بوده است.
تاریخ پنجاهبهدر به قبل از اسلام برمیگردد
علی اصغر یوسفگمرکچی، پژوهشگر قزوین درخصوص آیین پنجاهبهدر در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: برگزاری آیین پنجاهبهدر سابقه تاریخی زیادی دارد و به قبل از اسلام برمیگردد، در آن زمان مردم در معابد آناهیتا جمع میشدند و در کنار الهه باران برای بارش باران به درگاه خدا نیایش میکردند.
وی ادامه میدهد: آیین پنجاهبهدر بعد از اسلام باقی ماند اما چگونگی برگزاری آن تغییر یافت و مردم با برپایی نماز باران از خداوند درخواست باران میکردند، این مراسم در تمام ایران برگزار میشد اما متأسفانه فرهنگ عامیانه در کشور از بین رفته و قزوین تنها شهری است که این آیین را حفظ کرده است.
این پژوهشگر قزوینی بیان میکند: این آیین در قزوین ۵۰ روز بعد از نوروز برگزار میشود چراکه درگذشته معتقد بودند گیاهان و بذری که بهصورت دیم کاشته شده است در این برهه از زمان نیاز به باران دارد، بنابراین بزرگان شهر در کنار مردم در روز پنجاهبهدر به مصلی میرفتند و برای بارش باران دعا میکردند و در برخی از موارد موقع برگشت از مصلی باران میگرفت و مردم از استجابت دعا خوشحال میشدند.
«پنجاهبهدر»، نسبتی با «سیزدهبهدر» ندارد
به گزارش ایسنا، در ادامه حسن سلیمانی تاریخپژوه قزوینی در گفتوگو با ایسنا درخصوص آیین پنجاهبهدر اظهار میکند: آیین پنجاهبهدر از همان ابتدا در تمنای باران شکل گرفته و سپس با جای گرفتن در تقویم آیینی مردم قزوین، به موقعیتی برای تفرج عمومی همچون چلهبهاری زرتشتیان تبدیل شده است.
وی ادامه میدهد: پنجاهبهدر درگذشته در دو مصلای خارج از شهر که بیرون از دروازههای راه کوشک و راه ری قرار داشت؛ برگزار میشد اما از دوره پهلوی اول و توسعه شهر از ناحیه شمال که به تخریب مصلای شمالی انجامید؛ برپایی این آیین به مصلای جنوبی که در محدوده محلی به نام «برگریزان» و «هلو درخت» باغستان قزوین قرار دارد؛ محدود ماند.
این پژوهشگر قزوینی گفت: در کتابی به تألیف محمدعلی گلریز با اشاره به وجود فضای نیایشگاهی در این مصلاها، آمده است: «مصلای بیرون دروازه راه کوشک عبارت از دیوار بلند آجری است به ارتفاع تخمینی چهار متر و عرض پنجمتر که بندکشی شده و در جانب شمالی آن محرابی است که هنگام خواندن نماز باران یکی از علمای پرهیزکار و پارسا در آنجا پیشوایی را بر عهده میگرفت و مردم به وی اقتدا کرده و نماز میکردند»، مصلای بیرون دروازه راهری هم نظیر مصلای بیرون دروازه راه کوشک بوده است.
وی ادامه داد: این آیین، به هر دلیلی که در دل فرهنگ محلی کهن شهر قزوین جا خوش کرده باشد، نسبتی با «سیزدهبهدر» ندارد و آیینی مذهبی مبتنی بر باران خواهی است؛ آیینی که البته همچنان با قوت، هرساله در ۱۹ اردیبهشتماه در مصلای جنوبی این شهر برپا میشود و هزاران قزوینی، بر خود فرض میدانند که بعدازظهر این روز، پنجاهمین روز سال را در خارج از خانههایشان به دعا و نیایش و نیز تفرج بگذرانند.
سلیمانی در ادامه خاطرنشان میکند: خانوادههای قزوینی با حضور در باغستان پیرامون مصلی، بساط تفرج خود را پهن میکنند و بعد از خوردن غذاهای محلی چون آش رشته و دیماج و هندوانه که از منزل آوردهاند، به ادای نذورات خود و نماز باران میایستند. البته آنچه درگذر زمان به آیین باران خواهی قزوینیان خصوصاً با انجام برخی مناسک افزوده شده، ارتباطی با این آیین ندارد، مثلاً چسباندن سنگ و مهر به دیوار آبانبار مصلی از این دست مناسک است.
وی میگوید: شماری از کسانی که در آیین «پنجاهبهدر» شرکت میکنند بهویژه بانوان، پس از اقامه دو رکعت نماز و دعا برای بارش باران، با چند قطعهسنگ کوچک یا مُهر به سمت آبانبار میروند و نیتکنان، مهرها و سنگهایشان را به سر درودیوار آجری آبانبار میفشارد. برخی از اهالی بر این باورند اگر دعایشان پذیرفته شده باشد، سنگ به دیوار میچسبد و بهزودی حاجاتشان برآورده خواهد شد وگرنه بر زمین میافتد و سالی دیگر باید از راه برسد و پنجاه به دری تازه، تا بار دیگر حاجاتشان را به تمنا بنشینند.
این قزوینپژوه بیان میکند: درگذشته نیز در داخل مصلی سنگ بزرگی بود که به گفته اهالی، امام رضا(ع) روی آن نماز خوانده و به همین دلیل نیز از تقدس خاصی در نزد مردم برخوردار بود، حاجتمندان با نیت کردن و برداشتن سنگریزهای ضمن خواندن دعا آن را روی این سنگ میکشیدند و سپس رهایش میکردند.اعتقاد این افراد بر این بود که اگر سنگریزه مدتی روی سنگ اصلی بچسبد حاجت خود را خواهند گرفت، امروز جای آن سنگ را دیوارهای آبانبار مصلی گرفته است!
باران خواهی قزوینیان منحصر به «پنجاهبهدر» نیست
وی ادامه میدهد: باران خواهی قزوینیان البته تنها منحصر به پنجاهبهدر نیست، و مردم این شهر در آیینی دیگر به نام چمچه خاتون که سالها گرد فراموشی بر آن نشسته است؛ درون یک قدح یعنی پیمانه بزرگ آب ریخته، آن را به پشتبام خانه خود میبردند و بهوسیله یک چمچه که وسیلهای شبیه کفگیر و از جنس مس است کمکم از داخل قدح آب را بهسوی آسمان میپاشیدند و بر این باور بودند که اینگونه و به عنایت خدا، باران رحمت نازل خواهد شد.
سلیمانی میگوید: در آیین دیگری به نام «کوسه گلین»، بانویی سالخورده با پارچه و لباسهای کهنه، عروسکی کوچک درست میکرد و با خواندن اشعاری، همراه با کودکان در کوچه و خیابان روستا و شهر به راه میافتاد و هنگامیکه به در هر خانه میرسیدند از صاحبخانه چیزی از وسایل تهیه آش را طلب میکردند و با آنچه از مردم شهر فراهم کرده بودند، آشی میپختند و در میان اهالی تقسیم میکردند.
این پژوهشگر تاریخ قزوین اظهار میکند: این باور در نزد قزوینیان وجود داشت که با اجرای این آیین، پس از چندی باران خواهد بارید، این آئین گرچه در نام با «کوسه گلین» که در میانه اسفند برگزار میشود و بشارتدهنده فرارسیدن «نوروز» است، مشابه بوده اما در نوع اجرا و نیت و هدف بهکلی با آن متفاوت است.
این قزوینپژوه در پایان خاطرنشان میکند: همچنین این باور در مردم قزوین وجود داشت که هنگام نباریدن باران، روپوش مخمل یا ترمه قرآن خود را شسته و به درختی میبستند و معتقد بودند که خداوند به حرمت قرآن، باران را بر نباتات تشنه ارزانی خواهد داشت.
به گزارش ایسنا، آیین کهن پنجاه بهدر به اینگونه که امروز رواج دارد در هیچ کجای ایران به جز قزوین مرسوم نیست و از آئینهای اختصاصی قزوینیها در تمنا و طلب باران است که به دلیل مقبولیت و وجود باورها و اعتقادات مردم همچون نوروز پابرجا مانده و استمرار یافته و در فهرست میراث فرهنگی ناملموس ایرانیان در سال ۱۳۸۹ به ثبت رسیده است.
انتهای پیام
نظرات