این تحقیق با عنوان «درک انتقال بین نسلی پیشرفت یا ضعف تحصیلی»، نحوه تاثیر ژنتیک والدین بر رشد کودک را از طریق محیطی ارزیابی میکند که والدینشان برای آنان فراهم میکنند، برای مثال عادات مطالعه یا دسترسی به منابع بهتر که بهعنوان «پرورش ژنتیکی» یا «اثرات ژنتیکی غیرمستقیم» نیز شناخته میشود.
محققان ۱۲ تحقیق منتشر شده شامل ۳۸ هزار و۶۵۴ خانواده از بریتانیا، استرالیا، هلند، ایسلند و آمریکا را بررسی کردند و در کنار آن، تجزیهوتحلیل اولیه با استفاده از دادههای ژنتیکی ۴۵۸۰ خانواده در بریتانیا انجام دادند. آنان از ابزار آماری به نام «امتیازدهی چندژنی» برای خلاصه کردن اثر تجمعی صدها هزار گونه ژنتیکی در سراسر ژنوم (مجموعه کامل دستورالعملهای ژنتیکی یک فرد) که با ویژگیهای خاصی مانند پیشرفت تحصیلی مرتبط هستند، استفاده کردند.
پژوهشگران دریافتند که نمرات چندژنی والدین برای تحصیلات، حتی پس از در نظر گرفتن انتقال ژنتیکی، تاثیر زیادی بر نتایج تحصیلی کودکان، مانند سالهای کامل تحصیل یا نمرات مدرسه دارد زیرا والدینی که از نظر ژنتیکی استعداد بیشتری برای تحصیل دارند، بیشتر احتمال دارد که برای فرزندانشان کتاب بخوانند یا در منابع آموزشی سرمایهگذاری کنند. این رفتارها میتوانند صرفنظر از اینکه ژنهای مربوطه را به ارث برده باشند یا خیر، تاثیر مثبتی بر کودک داشته باشند.
محققان همچنین ارتباط احتمالی بین ژنهای غیرارثی و ویژگیهای سلامت روان، از جمله بیشفعالی و بیتوجهی، علائم عاطفی، مشکلات رفتاری و مشکلات همسالان یا رفتارهای اجتماعی مثل کمک به دیگران، به اشتراک گذاشتن، ابراز همدلی و دلداری دادن به فرد مضطرب را یافتند.
قویترین تاثیرات حدود سه سالگی مشاهده شد و شامل تمایلات ژنتیکی والدین برای صفاتی مانند انگیزه، پشتکار، تنظیم هیجان و خودکنترلی (مثل مهارتهای غیرشناختی) بود.
این یافته نشان میدهد، والدینی که مهارتهای غیرشناختی بهتری دارند، ممکن است بهویژه قادر به حمایت از فرزندان خود در اوایل زندگی باشند و برای هر دو پیامد تحصیلی و مرتبط با سلامت روان، تاثیرات ژنتیکی غیرمستقیم در اوایل کودکی قویتر بود.
خوزه جی. موروسولی از علوم روانشناسی و زبان کالج دانشگاهی لندن و یکی از محققان این تحقیق گفت: از طریق این طرح، ما نشان میدهیم که چگونه ژنتیک و محیط بهطور عمیقی در هم تنیده شدهاند و این ایده را که ژنتیک ارثی به تنهایی نتایج را تعیین میکند، به چالش میکشیم.
موروسولی افزود: ما دریافتیم که هم وراثت مستقیم ژنها و هم محیطی که توسط ژنتیک والدین شکل میگیرد، بر آموزش و سلامت روان کودکان تاثیر میگذارد. نادیده گرفتن این اثرات ژنتیکی غیرمستقیم میتواند منجر به نتیجهگیریهای گمراهکننده شود. علاوه بر این، تاثیر ژنتیک و محیط با رشد کودکان تغییر میکند که نشان میدهد، مداخلات زودهنگام با تمرکز بر والدین ممکن است مفید باشد، در حالی که تلاشهای بعدی میتوانند از هدف قرار دادن خود کودکان سود ببرند.
وقتی گروه تحقیقاتی وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده و تحصیلات والدین را در نظر گرفت، اثرات ژنتیکی غیرمستقیم حدود ۷۵ درصد کاهش یافت. این امر نشان میدهد که تاثیر ژنهای غیرارثی تا حد زیادی توسط موقعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده و تحصیلات والدین توضیح داده شده است. برای مثال، والدینی که از وضعیت اجتماعی-اقتصادی و سطح تحصیلات بالاتری برخوردارند، ممکن است دسترسی به منابع لازم برای فراهم کردن فرصتهایی مرتبط با نتایج بهتر برای فرزندانشان، صرف نظر از عوامل ژنتیکی، داشته باشند.
در نتیجه، محققان خواستار تحقیقات بیشتری در آینده برای بررسی نابرابریهای خاص مبتنی بر منابع شدند که باعث عدم موفقیت تحصیلی میشوند.
ژان باپتیست پینگالت، محقق ارشد این تحقیق اظهار کرد: یافتههای ما شواهدی را تایید میکند که منابع و فرصتهای خانواده تا حدودی بر پیامدهای رشدی کودکان تاثیر میگذارند که اهمیت ارائه حمایت مداوم و متناسب با رشد کودکان و خانوادههایشان را بیشتر نشان میدهد.
به گزارش مدیکالنت نیوز، این تحقیق از فراخوان دولت بریتانیا برای رویکردهای دوره زندگی به منظور رشد و سلامت روان پشتیبانی میکند و اهمیت مداخله زودهنگام و حمایت پایدار در طول دوران کودکی را برجسته میسازد.
محدودیتهای تحقیق
تاکید بر این نکته ضروری است که اثرات ژنتیکی یافتشده این تحقیق، کوچک هستند و قطعی نیستند. نمیتوان از آنها برای پیشبینیهای فردی یا هدایت سیاستهای آموزشی استفاده کرد. ارزش این کار در بهبود درک ما از رشد انسان و ارائه تحقیقات بهتر در مورد علل صفات و رفتارها، بهویژه تحقیقاتی که با هدف درک تعامل بین عوامل اجتماعی و بیولوژیکی انجام میشوند، نهفته است.
انتهای پیام
نظرات