هادی مسعودیفر، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات حقوق بینالملل در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، با اشاره به اشتباه ترامپ در نسبت دادن نامی مجعول به خلیج فارس نوشته است:
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده امریکا، با طرح تغییر نام خلیج فارس در قلمرو ادبیات جغرافیای سیاسی بیآنکه به اسناد تاریخی و هویت بینالمللی منطقه دقت نظر داشته باشد، صرفا با رویکری پوپولیستی ماهیت یکجانبهگرایانه ایالات متحده نسبت به کشورهای مستقل جهان را به نمایش گذاشته است. به نظر میرسد که اقدام ترامپ به طور جدی تحت تاثیر نظریه قدیمی و تاریخ گذشته «نبرد تمدنها» از ساموئل هانتینگتون، اندیشمند آمریکایی، به سال ۱۹۹۳ که در قالب یک مقاله جهت تفوق و برتری سیاسی آمریکا از طریق تقویت گسلهای تمدنی و تفرقه میان ملتها به ویژه در منطقه خاورمیانه ارائه شده بود، توسعه یافته و با هدف تحریک افکار عمومی و ایجاد دوگانه ایرانگرایی و عربگرایی دنبال میشود.
هانگتینگتون معتقد بود که آمریکا تنها زمانی میتواند قدرت سیاسی و بینالمللی خود را پس از جنگ سرد در جهان تثبیت کند که ابتدا به شناسایی اختلافات تاریخی بین ملتها مبادرت ورزیده و پس از آن اهتمام بر تقویت تفرقه و عمیقسازی گسلهای بینتمدنی کند. سوال اساسی که در اینجا میتوان مطرح کرد، این است که در این مقطع زمانی اثر چنین اقدامی بر روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا چگونه است؟ باید دانست که در قلمرو مطالعات حقوق بینالملل و حقوق دیپلماتیک بینالمللی، منطق مذاکره حکم میکند که دولتها ارزشهای مرتبط با حاکمیت ملی یکدیگر را حفظ کرده و بر تقویت همبستگی و همگرایی تاکید کنند.
با این حال، خطای راهبردی و استراتژیک ترامپ در این نکته است که وی از اثر معکوس این اقدام باخبر نبوده و غافل از اینکه در مرحله مذاکرات غیرمستقیم این کشور با جمهوری اسلامی، هرگونه اقدام بر علیه نمادهای هویت ملت ایران میتواند وحدت ملی جریانهای سیاسی و اجتمایی کشور ایران را تقویت کرده و ابتکار عمل را به طرف هیات ایرانی واگذار کند. در بحث این ارتباط شاهد هستیم که موج گستردهای از وحدت نظر بین نیروهای سیاسی داخل و حتی برخی از عناصر خارجنشین ضد یکجانبهگرایی و ملیتستیزی آمریکا علیه ملت ایران شکل گرفته است. در این خصوص میتوان واکنش ایرانیان سرتاسر جهان نسبت به نام خلیج فارس را بیبدیل توصیف و این اقدام رئیسجمهور آمریکا را حرکتی در تقویت بنیان اجتماعی و هویت ملی مردم ایران تفسیر کرد.
به نظر میرسد ترامپ از مشاوران متمرکز و خِردورز در کابینه برخوردار نبوده و بر اساس یک محاسبه غلط، بدترین زمان را جهت طرح چنین اقدامی انتخاب کرده است. باید دانست که «تمامیت تمدنی» ملت ایران، دستاوردی به وسعت تاریخ بشریت است و نمیتوان این سرمایه بشری را متوقف کرد. از منظر عرف بینالمللی، نقض یا ایجاد خدشه بر هویت جغرافیای سیاسی ملتها به طور جدی خلاف روح همکاری و همبستگی ملل متحد است و این امر حتی میتواند در دستهبندی نقض یا تهدید علیه ارزشهای مربوط به اصل حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها تفسیر شود.
مبتنی بر یک تحلیل بنیادین میتوان اثر اقدام تحریکآمیز ترامپ با محوریت خلیج فارس در مقطع فعلی را به این شکل طبقهبندی کرد:
۱. ایجاد وحدت نظر بین عناصر قدرت سیاسی در جامعه ایران و تقویت روحیه ملی همسوی با مذاکرات غیرمستقیم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا
۲. ایجاد وحدت نظر در افکار عمومی بینالمللی به نفع «تمامیت تمدنی» ایران
۳. تضعیف هنجارگرایی، روح همبستگی و همگرایی بینالمللی
۴. ایجاد گفتمان تقابل و نبردگرایی تمدنی بین کشورهای عرب منطقه
انتهای پیام
نظرات