این کتاب با بررسی چالشهای اخلاق اجتماعی روحانیت در دنیای پر تحول امروزی، با تکیه بر ریشههای معرفتی اهل بیت(ع)، تصویری واقعگرایانه و تحلیلی از کنشها و نقشآفرینیهای اجتماعی این نهاد ارائه میدهد.
نویسنده با بهرهگیری از حکایت داستانگونه، تلاش کرده پیچیدگیها و ظرایف این حوزه را با زبانی ساده و غیر ملالآور برای مخاطب بیان کند؛ اثر پیش رو مرجعی ارزشمند و بدیع برای فهم بهتر چالشهای پیش روی روحانیت در دوران معاصر است.
ساختار اثر
این کتاب در ۱۱ ماجرا تألیف شده است؛ ماجرای اول با عنوان «روزی که من معمم شدم!» برخی انگیزههای مثبت و منفی و خشت کج را بررسی میکند.
ماجرای دوم با عنوان «ادبیات علمایی!» ادبیات روحانیت و مأموریت تبلیغ و هدایت را شرح میدهد؛ ماجرای سوم با عنوان «شبی که به توپ بسته شدم!» روحانیت به مثابه یک مسیر و سلوک، معیشت، شهریه و درآمد تبلیغی و اعتدال و دوگانه دنیا طلبی و زهد را به نگارش درآورده است.
نویسنده در ماجرای چهارم با عنوان «دورهمی پر ماجرا» رواداری در مواجهه با غیریتها و مخالفان، ابعاد اخلاقی رواداری در سیره معصومان(ع) در مواجهه با غیرتها و مخالفان و مصادیقی ملموس از مواجهه با غیرتها را شرح داده و متغیرهای مواجهه با مخالفان در سیره امام علی(ع)، انواع متغیرها در مواجهه با غیرتها و ملاحظات و آسیبها در مواجهه با غیرتها را تبیین کرده است.
پنجمین ماجرا با عنوان «چگونه دیوهای من چاق شدند!» هویت زودرس و سرمایههای اجتماعی روحانیت، توجیههای ناروا بر سرمایهسوزی اجتماعی، نشانهها و نمودهای خودبزرگبینی و ویژهخواهی و ریشهها و زمینهها را مورد تأکید قرار داده است؛ ماجرای ششم با عنوان «دیوکشی!» نگاشته شده است.
«اهل بخیه یعنی چی؟» عنوان هفتمین ماجرا از کتاب حاضر است که در آن ارتباطات غیرکلامی و معاشرت اجتماعی، خوشرویی و علل و ریشههای ترشرویی و خوشرویی بررسی شده است.
ماجرای هشتم با عنوان «چوب دو سر طلا!» متغیرهای مؤثر بر چالش مواجهه با منتقدان، طبقهبندی موضوعی انواع انتقاد، شبکه مسائل انتقادی و پیامدهای مواجهه نامناسب با منتقدان را تبیین میکند.
ماجرای نهم با عنوان «شیخ حسین و ماجرای زبل خان!» مصادیقی از کنش غیر کارشناسی و غیرتخصصی، برخی آثار و پیامدهای مداخله غیرتخصصی در مسائل و راهکارهایی برای مواجهه غیر آسیبزا با موضوعات و مسائل تخصصی از سوی روحانیون را بیان کرده است.
ماجرای دهم با عنوان «فرار از غبار» تحجر و سختگیری دینی، ریشهها، علل و زمینههای تحجر، توجیهات و دستاویزهای تفکر متحجرانه و راهبردها، رهیافتها و راهکارهایی کلی در مقابله با تحجر را به رشته تحریر درآورده است.
«آبرویی که بر باد رفت!» عنوان یازدهمین و آخرین ماجرا از کتاب مذکور است که در آن قضاوت کردن دیگران، ریشههای قضاوت منفی، روحانیت و ماجرای قضاوتهای ناصواب را تشریح کرده و ابعاد و سطوح تصویر و ذهنیت اجتماعی متقابل میان روحانیت و مردم، مصادیقی از رفتارها و گفتارهای مسئله ساز در تخریب ذهنیات اجتماعی در مورد روحانیت و راهحلهایی برای پرهیز از قضاوت زود هنگام درباره دیگران را بررسی کرده است.
انتهای پیام
نظرات