احتمالا پرداختِن به موضوع «گود حصارک» به تشخیصِ بهتر این موضوع که مسئولان ما دغدغه مردم دارند یا نه؛ کمک کند. همان یافتنِ تفاوت بزرگ دوغ و دوشاب!
«گود حصارک» را فقط آنهایی که به اینترنت دسترسیای ندارند؛ نمیدانند. و الا همه با خبرند. اگر کسی هم داستان چرایی ایجاد این گود و چرایی رها شدنش را نداند؛ حداقل در این سالها فهمیده این گود جذاب؛ همیشه موضوع روزِ کرج بوده!
بارها در صحن شورای شهر کرج درباره آن صحبت شده، رسانهها بارها این گود را به سهم خود با خبرها و گزارشها پُر کردند اما هیچگاه شاهد اقدام عملی نبودیم. شما بگو یک مدیر به قصد تفریح هم شده سنگی در آن بیاندازد. مالکان اصلی آن هم چون جملگی در رفاهان دلهره از دست دادن ندارند!
و حالا بعد از گذشت سالها همچنان یکی از موضوعات روز این کلانشهر؛ گود حصارک است. اما اینبار تفاوت در چگونگی بیان است. اعضای شورا و اصحاب رسانه این مشکل و خطری که خانوادههای ساکنِ اطراف گود را تهدید میکند، با هر مدلی بیان کردند و تقریبا اتفاقی نیافتاد؛ اما وقتی در خطبههای نماز جمعه ۲۶ اردیبهشت دوباره درباره گود حصارک صحبت و از مهلتِ یک هفتهای سخن گفته شد؛ از استاندار تا نماینده مجلس و … به فاصله چند ساعت یا چند دقیقه واکنش نشان داده و حتی شبانه میخواستند این گود پرحاشیه را با فرغون پُر کنند!
دستمریزاد به این همه مدیر مردمی؛ واقعا دستمریزاد که هنوز نَم صحبتها گرفته نشده همه دست به کار شدند.
نه؛ به نظر این رسمِ کار برای مردم نیست؛ به نظر میرسد نه حتی برای مردم که برای رضای خدا هم کار نمیشود؛ و الا کار کردن نه به تذکر و دستور نیاز دارد، نه به خطبه.
مسئولی که بخواهد کار کند؛ بدون خطبهها هم کاری که باید بکند را میکند. البته امیدواریم که اینطور باشد و اینطور مردمی و اینطور کار و جهاد خالصانه و واقعا برای رضای خدا! و آن اغلب مدیرانِ غیر این هم؛ جملگی سر به راه شوند!
مصطفی فراغت، فعال رسانهای







انتهای پیام
نظرات