• دوشنبه / ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۱۱:۲۱
  • دسته‌بندی: البرز
  • کد خبر: 1404022920780
  • خبرنگار : 50024

بررسی بازنمایی خودکشی در سینمای ایران پیش و پس از انقلاب؛

ضرورت ستایش بیشتر زندگی در جامعه‌ای «مرگ‌دوست»

ضرورت ستایش بیشتر زندگی در جامعه‌ای «مرگ‌دوست»

ایسنا/البرز عضو هیئت علمی گروه آسیب شناسی اجتماعی جهاد دانشگاهی البرز گفت: جامعه ما به نوعی جامعه مرگ‌دوست است؛ مراسم متعددی حول مرگ برگزار می‌شود و این مسئله بازنمایی سینمایی را دشوار می‌کند. با این حال، ضروری است فیلم‌هایی ساخته شوند که زندگی را ستایش کنند و ابعاد مختلف آن را به نمایش بگذارند. مانند آنچه که «عباس کیارستمی» در «طعم گیلاس» به تصویر کشید.

به گزارش ایسنا، مهدی سلطانی گرد فرامرزی روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت در سومین نشست تخصصی با محوریت خودکشی که به همت جهاد دانشگاهی با عنوان «آیا تابوی خودکشی هنوز زنده است؟»، با بررسی خودکشی در سینمای ایران، اظهار کرد: محور گفت‌وگوی امروز، تحلیل فیلم‌هایی از سینمای ایران است که به موضوع خودکشی پرداخته‌اند. آثاری که هم در دوران پیش از انقلاب و هم پس از آن تولید شده‌اند و بازتاب‌هایی جدی در جامعه بر جای گذاشته‌اند.

وی با اشاره به جلسات پیشین این نشست افزود: در دو جلسه گذشته، اساتیدی از حوزه‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی به واکاوی علمی پدیده خودکشی پرداختند. اکنون نوبت آن است که ببینیم سینما ـ به‌عنوان یک رسانه تأثیرگذار ـ چگونه این پدیده را به تصویر کشیده و چه نوع پیام‌ها، انگیزه‌ها و بسترهایی را در روایت خودکشی به مخاطب منتقل کرده است.

وی با بیان اینکه بازنمایی رسانه‌ای از خودکشی در سال‌های اخیر ابعاد تازه‌ای پیدا کرده، اظهار کرد: به عنوان نمونه، در یکی از قسمت‌های میانی سریال نمایشی «تاسیان» ـکه اخیراً پخش شده ـ شاهد صحنه‌ای از خودکشی یکی از شخصیت‌های اصلی هستیم. این شخصیت در قسمت نهم یا دهم با شلیک گلوله به صورت خود اقدام به خودکشی می‌کند. صحنه‌ای که از نظر شدت و شیوه اجرا، بسیار خشن و تکان‌دهنده است و لزوم بررسی آثار روانی آن بر مخاطب را دوچندان می‌کند.

نمایش خودکشی در سینما پیامدهای جدی دارد

این پژوهشگر با تاکید بر اینکه نمایش اشکال مختلف خودکشی در رسانه‌های تصویری، به‌ویژه سینما، پیامدهایی جدی در پی دارد، تصریح کرد: در سینمای ایران، برخلاف سریال‌ها که معمولاً به واسطه سانسور با محدودیت‌های جدی مواجه‌اند؛ مواردی از نمایش مستقیم یا غیرمستقیم خودکشی دیده می‌شود. در واقع، خودکشی به عنوان یک موضوع انسانی، قابلیت تبدیل شدن به سوژه‌ای روایی در بستر درام را دارد و نمی‌توان به سادگی از آن صرف نظر کرد.

وی ادامه داد: مسئله این است که با این پدیده چگونه مواجه شویم و چه نوع بازنمایی‌هایی از آن، می‌تواند اثرات پیشگیرانه یا برعکس، آثار آسیب‌زا به همراه داشته باشد. این مسئله به‌ویژه در مورد نوجوانان و گروه‌های آسیب‌پذیر بسیار حساس است.

عضو هیئت علمی گروه آسیب شناسی اجتماعی جهاد دانشگاهی البرز با اشاره به هدف این نشست گفت: قصد ما این است که به‌طور خاص بازنمایی خودکشی را در فیلم‌های ایرانی، به‌ویژه در دوران پیش از انقلاب، بررسی کنیم و ببینیم این آثار چه درس‌هایی برای امروز دارند. همچنین می‌خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا می‌توان از این روایت‌ها، الهاماتی برای پیشگیری از خودکشی در جامعه امروز دریافت کرد یا خیر.

خودکشی در سینمای پیش از انقلاب

وی در ادامه با اشاره به فیلم مشهور «قیصر» ساخته مسعود کیمیایی، توضیح داد: فیلم قیصر، ساخته سال ۱۳۴۸، یکی از نمونه‌های شاخصی است که موضوع خودکشی را در مرکز روایت خود قرار داده است. این فیلم با صحنه‌ای آغاز می‌شود که خواهر شخصیت اصلی اقدام به خودکشی کرده و به بیمارستان منتقل شده است. در ادامه داستان، مخاطب درمی‌یابد که دلایل عاطفی و روابط عاشقانه او، زمینه‌ساز این اقدام شده است. اتفاقی که نهایتاً به خشم و انتقام‌جویی برادرانش منجر می‌شود.

وی افزود: البته فیلم قیصر تنها نمونه‌ای از این نوع روایت‌ها نیست. در فیلم «همسفر»  نیز موضوع خودکشی دختر جوانی که درگیر رابطه‌ای عاشقانه و نافرجام است؛ مطرح می‌شود. در این فیلم، شخصیت زن که در ابتدا امیدوار به ازدواج با فردی متمول است، در نهایت با خیانت و فشار روانی روبه‌رو شده و تصمیم به خودکشی می‌گیرد.

ضرورت ستایش بیشتر زندگی در جامعه‌ای «مرگ‌دوست»

سلطانی ادامه داد: نمونه دیگر فیلم «ماهی‌ها در امتداد» است. در این فیلم، شخصیت پسر نوجوانی که به سرطان خون مبتلاست و دلبسته خواننده‌ای زن شده، درگیر تجربه‌ای از ناامیدی و دل‌شکستگی می‌شود که در نهایت به خودکشی ختم می‌شود. این اثر نیز به نحوی دیگر، مواجهه سینما با موضوع مرگ خودخواسته را به تصویر می‌کشد.

تأکید کرد: مرور این آثار نه تنها از منظر تاریخی مهم است، بلکه می‌تواند به ما نشان دهد که در مواجهه با یک مسئله انسانی چون خودکشی، چگونه روایت‌ها و پیام‌های رسانه‌ای می‌توانند ذهن و احساس مخاطب را تحت تأثیر قرار دهند. مهم‌تر از همه اینکه، بازنمایی خودکشی در سینما نباید به گونه‌ای باشد که الگوسازی مخرب ایجاد کند، بلکه باید با حساسیت، آگاهی‌بخشی و مسئولیت‌پذیری همراه باشد.

وی توضیح داد: در اغلب فیلم‌های این دوره، به‌ویژه در آثار عامه‌پسند، خودکشی به‌عنوان پیامد مستقیم ناکامی در روابط عاطفی و عشق‌های ممنوعه به تصویر کشیده شده است.

وی نمونه‌هایی چون فیلم‌های «همسفر» و «ماهی‌ها در امتداد» را ذکر کرد که در آن‌ها شخصیت‌های زن در واکنش به طرد شدن یا شکست عشقی، اقدام به خودکشی می‌کنند.

سلطانی تاکید کرد: در این دسته از آثار، خودکشی اغلب از سوی زنان و در واکنش به فقدان حمایت عاطفی یا خیانت عشقی رخ می‌دهد؛ الگویی که اگرچه به‌ظاهر تراژیک است اما باز تولیدکننده نوعی کلیشه جنسیتی نیز هست که زنان را در جایگاه قربانی منفعل ترسیم می‌کند.

سلطانی با اشاره به فیلم «قیصر» ساخته مسعود کیمیایی در سال ۱۳۴۸، این اثر را یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های بازنمایی خودکشی در سینمای ایران دانست و گفت: در قیصر، خودکشی شخصیت زن نه‌تنها در خط روایی نقش کلیدی دارد، بلکه گره اصلی داستان را می‌سازد. او در پی تعارضات عاطفی و اجتماعی، پس از تجاوز و بی‌عدالتی، خودکشی می‌کند و این عمل، زنجیره‌ای از خشونت و انتقام را در بستر روایی فیلم رقم می‌زند.

وی افزود: «قیصر از حیث سینمایی نیز اثری تأثیرگذار است؛ چه از منظر ساختار و چه از حیث محتوای اجتماعی. بسیاری از فیلم‌سازان پس از کیمیایی، مستقیم یا غیرمستقیم به این فیلم ارجاع داده‌اند. بازنمایی خودکشی در این فیلم، معطوف به مسئله حیثیت، تجاوز و شکاف‌های عمیق اجتماعی است.

عضو هیئت علمی گروه آسیب شناسی اجتماعی جهاد دانشگاهی البرز سپس به بررسی تطبیقی دهه‌های پس از انقلاب پرداخت و گفت: پس از انقلاب، سینمای ایران با تغییرات جدی در ساختار تولید، ممیزی و اولویت‌های محتوایی روبه‌رو شد. اما موضوع خودکشی همچنان در برخی آثار باقی ماند، اگرچه با لایه‌های جدیدی از معنا، مانند فقر، بحران هویت، آسیب‌های اجتماعی و فشارهای روانی.

لزوم پژوهش تطبیقی درباره خودکشی در سینما طی دوره‌های مختلف

در ادامه سلطانی به نقش کارگردانانی چون ایرج قادری اشاره کرد و گفت: ایرج قادری، فیلم‌سازی بود که هم در دوران پیش از انقلاب آثار پرمخاطب تولید کرد و هم پس از انقلاب، با وجود سال‌ها ممنوعیت فعالیت، بازگشتی جسورانه داشت. یکی از آثار مهم او در دهه ۷۰، فیلمی است که در آن برای نخستین بار خودکشی یک کودک به تصویر کشیده می‌شود؛ امری که در تاریخ سینمای ایران بی‌سابقه بود.

وی با اشاره به این فیلم، گفت: قادری در این اثر، نه‌تنها به نقد سبک زندگی طبقه مرفه می‌پردازد، بلکه از زاویه‌ای متفاوت به مسأله خودکشی نگاه می‌کند. کودک در این فیلم، قربانی انحطاط اخلاقی خانواده، بی‌توجهی و بحران هویت است و این نگاه، لایه‌ای اجتماعی به بازنمایی خودکشی اضافه می‌کند.

وی تاکید کرد: تحلیل روندی بازنمایی خودکشی در سینمای ایران، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، می‌تواند تصویری روشن از نگرش فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی جامعه ایرانی به این پدیده ارائه دهد. از همین رو، لازم است که پژوهش‌های تطبیقی میان دوره‌های زمانی مختلف و میان فیلم‌های شاخص در این حوزه صورت گیرد تا هم فهمی عمیق‌تر از پیام‌های ضمنی این آثار حاصل شود و هم از تأثیرات احتمالی این بازنمایی‌ها بر جامعه غافل نمانیم.

خودکشی در سینمای پس از انقلاب

وی گفت: در دهه‌های پس از انقلاب اسلامی، سینمای ایران با چالش‌ها و محدودیت‌های فراوانی مواجه بوده و بسیاری از کارگردانان برای بیان دغدغه‌های اجتماعی خود، از روایت‌هایی مرتبط با گذشته بهره برده‌اند. یکی از موضوعات برجسته در این دوره، بازنمایی پدیده خودکشی است که در قالب فیلم‌های مختلف، به ویژه فیلم‌های جنایی-دادگاهی و روانشناختی، بررسی شده است.

ضرورت ستایش بیشتر زندگی در جامعه‌ای «مرگ‌دوست»

سلطانی اظهار کرد: یکی از فیلم‌های شاخص این دوره، داستان کودکی به نام «باربد» است که در خانواده‌ای از طبقه اشراف بزرگ می‌شود. فیلم با تمرکز بر سبک زندگی سرد و بی‌تفاوت خانواده و روابط پر تنش والدین و فرزند، به آسیب‌های روانی و نهایتاً خودکشی این کودک می‌پردازد. در این اثر، فضای دادگاه‌ها و نقش دادستان‌ها که پس از انقلاب در قوانین جزایی حذف شده‌اند، به تصویر کشیده شده است. روایت فیلم با نمایش تأثیرات بحران‌های خانوادگی و عدم توجه والدین به نیازهای عاطفی کودکان، نقش مهم خانواده در بروز خودکشی را برجسته می‌کند.

«طعم گیلاس» و نگاه فلسفی به خودکشی و انصراف از خودکشی

وی ادامه داد: در بخش دیگری از این بازنمایی‌ها، فیلم «طعم گیلاس» ساخته عباس کیارستمی در سال ۱۳۷۶، نقطه عطفی در سینمای ایران محسوب می‌شود. این فیلم که حدود سه دهه پس از ساخته شدن فیلم «قیصر» ساخته شده، با رویکردی فلسفی و انسانی، داستان مردی را روایت می‌کند که در پی پایان دادن به زندگی‌اش است. او در مسیر تصمیم خود با افراد متعددی گفتگو می‌کند؛ از کسانی که پیشنهاد مالی برای انجام این اقدام می‌دهند تا طلبه‌ای افغان که با استناد به آموزه‌های دینی، او را از این عمل بازمی‌دارد. همچنین، ملاقات با پیرمردی که سابقه تلاش برای خودکشی داشته، به عنوان نقطه‌ای تاثیرگذار، پیام امید و بازگشت به زندگی را منتقل می‌کند.

وی گفت: طعم گیلاس با نگاه عمیق به ابعاد روانی، معنوی و اجتماعی خودکشی، فراتر از پرداخت‌های معمول در سینمای ایرانی، تلاش می‌کند پیام‌هایی از امید و تامل در زندگی ارائه دهد و مخاطب را به تامل درباره ارزش حیات دعوت کند.

عضو هیئت علمی گروه آسیب شناسی اجتماعی جهاد دانشگاهی البرز توضیح داد: این دو نمونه، نمایانگر دو دوره و دو رویکرد متفاوت در بازنمایی خودکشی در سینمای ایران هستند. از بازنمایی‌های مستقیم و داستان‌محور تا پرداخت‌های فلسفی و انسانی، که هرکدام با توجه به بسترهای تاریخی و اجتماعی خود، تلاش کرده‌اند موضوعی حساس و پیچیده را به تصویر بکشند.

وی خاطرنشان کرد: شخصیت اصلی فیلم «طعم گیلاس»، مردی است که قصد دارد خودکشی کند و در این مسیر به دنبال فردی می‌گردد تا پس از مرگش خاک بر رویش بریزد. در گفتگوهای او با افراد مختلف، نگرش‌های متفاوتی نسبت به زندگی و مرگ مطرح می‌شود.

وی افزود: یکی از بخش‌های کلیدی فیلم، ملاقات با پیرمردی است که سابقه تلاش برای خودکشی دارد و با بیان تجربه خود سعی می‌کند نگاه شخصیت اصلی را تغییر دهد. او با تأکید بر لذت‌های ساده زندگی، مانند خوردن توت، نشان می‌دهد چگونه یک لحظه تغییر در نگرش می‌تواند تاثیر عمیقی بر زندگی فرد داشته باشد. این پیام فیلم، تأکید بر ارزش و زیبایی زندگی است.

وی ادامه داد: «فیلم «طعم گیلاس» که موفق به دریافت جایزه نخل طلا در جشنواره کن شد، از سوی منتقدان به عنوان یکی از آثار برجسته و ماندگار تاریخ سینمای ایران شناخته می‌شود. سبک منحصر به فرد کیارستمی در روایت داستان، ترکیب فلسفه و روانشناسی، به این اثر عمق و تاثیرگذاری ویژه‌ای بخشیده است.

موضوع خودکشی در آثار مهرجویی

وی همچنین به آثار داریوش مهرجویی، کارگردان برجسته سینمای ایران اشاره کرد و گفت: «در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ شمسی، مهرجویی نیز به موضوع خودکشی و بحران‌های روانی با نگاهی اجتماعی پرداخت. برای مثال، در فیلم «هامون» (۱۳۶۸)، شخصیت اصلی که یک روشنفکر است، به دلیل مشکلات خانوادگی و اختلافات اجتماعی به سمت خودکشی گرایش پیدا می‌کند. این فیلم تصویری واقعی و تلخ از فشارهای روانی روشنفکران آن دوران ارائه می‌دهد.

وی افزود: در فیلم «پری» (۱۳۷۳) نیز، داستان چند خواهر و برادر روایت می‌شود که یکی از آن‌ها، اسد، دکترای ادبیات دارد و به خاطر مسائل خانوادگی دست به خودکشی می‌زند. این فیلم نقدی جدی بر وضعیت روشنفکران و فقدان درک آن‌ها در خانواده و جامعه است که منجر به تنهایی و بحران‌های عمیق روانی می‌شود.

وی تاکید کرد: در سینمای ایران، خودکشی به عنوان نمادی از ناامیدی، تنهایی و فشارهای روانی و اجتماعی بازنمایی شده است. این آثار تلاش دارند ابعاد مختلف این پدیده را از منظر روانشناسی و جامعه‌شناسی تحلیل کنند و به بازتاب آن در زندگی فردی و اجتماعی بپردازند.

ضرورت ستایش بیشتر زندگی در جامعه‌ای «مرگ‌دوست»

سینمای ایران بیشتر با تأکید بر فلسفه زندگی به خودکشی پرداخته است

وی گفت: بازنمایی موضوع خودکشی در سینمای ایران برخلاف برخی رویکردهای سینمای غرب، بیشتر با تاکید بر فلسفه زندگی و مسئولیت اجتماعی همراه است و کمتر به صورت نمایشی و هیجانی مطرح می‌شود. این رویکرد می‌تواند به عنوان گامی مهم در جهت حساس‌سازی جامعه نسبت به این مسئله و ارتقای سطح آگاهی عمومی مورد توجه قرار گیرد.

 سلطانی اظهار کرد: در سال‌های اخیر، موضوع خودکشی در سینمای ایران با رویکردهای متنوع و گاه جسورانه‌ای به تصویر کشیده شده است؛ رویکردهایی که از نگاه روانشناختی و جامعه‌شناختی فراتر رفته و ابعاد فلسفی، اجتماعی و سیاسی این پدیده پیچیده را نیز واکاوی کرده‌اند.

گذر از رویکردهای روانشناختی در «اوتانازی» و «مِلی و راه‌های نرفته‌اش»

وی ادامه داد: یکی از نمونه‌های شاخص این دست آثار، فیلم «اوتانازی» است که خودکشی با کمک دیگران (مرگ همراه با رضایت) را به عنوان موضوع اصلی مطرح می‌کند؛ مفهومی که در برخی کشورها به عنوان «مرگ مشروع» یا حقوقی شناخته شده است. در همین راستا، آثار تهمینه میلانی مانند «ملی و راه‌های نرفته‌اش» به شدت به بررسی ابعاد خشونت مردسالارانه و نقش آن در خودکشی زنان می‌پردازد؛ فیلمی که روایتگر سرنوشت تلخ زنی است که تحت فشارهای روانی و بی‌اعتمادی همسر، همسرش را می‌کشد و در نهایت به خودکشی روی می‌آورد. این روایت‌ها، به مثابه بازتابی از خشونت و تبعیض‌های جنسیتی، سهم بسزایی در آگاهی‌بخشی نسبت به وضعیت زنان در جامعه ایرانی دارند.

وی گفت: دهه ۹۰ نیز شاهد ظهور فیلم‌هایی مانند «خانه دختر» بود که تابوهای اجتماعی را به چالش کشید و با نمایش خودکشی سمیرا، بر نقش فشارهای فرهنگی و خانوادگی در بروز این بحران تاکید کرد. داستانی که در آن اجبار به ارائه گواهی بکارت و مداخلات پدرانه، نقطه عطفی در سرنوشت شخصیت اصلی است و تصویر عمیقی از محدودیت‌های ساختاری زنان ارائه می‌دهد.

عضو هیئت علمی گروه آسیب شناسی اجتماعی جهاد دانشگاهی البرز اضافه کرد: کارشناسان سینما و آسیب‌شناسی اجتماعی معتقدند که بازنمایی خودکشی در سینما، علاوه بر تاثیرگذاری فرهنگی، می‌تواند ابزاری برای شناخت عمیق‌تر پدیده‌های روانی و اجتماعی باشد. در این میان، سینما نه تنها از دانش روانشناسی و جامعه‌شناسی بهره‌مند شده، بلکه خود منبع الهام نظریه‌پردازان اجتماعی نیز بوده است. وی گفت: آثاری همچون «دو زن» و «قرمز» نمونه‌های برجسته‌ای از سینمای جامعه‌شناختی پس از دوران اصلاحات به شمار می‌روند، در حالی که فیلم‌های پیش از انقلاب همچون آثار مسعود کیمیایی، مسئله بزهکاری و آسیب‌های اجتماعی را به شکلی ملموس به تصویر کشیده‌اند.

وی اظهار کرد: بازنمایی خودکشی در سینما، گاه توانسته است خلأهای مطالعات آکادمیک را پر کند، به ویژه در موضوعاتی مانند جرم‌های سازمان‌یافته و مافیایی که پژوهشگران دانشگاهی کمتر به آن دسترسی دارند؛ نمونه‌ای که در سینمای جهان با آثاری مانند «پدرخوانده» به وضوح دیده می‌شود.

نگاه شرق و غرب به خودکشی

سلطانی اضافه کرد: با این حال، بازنمایی خودکشی با چالش‌های جدی مواجه است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، خودکشی همچنان تابویی عمیق است و مواجهه با آن نیازمند دقت و حساسیت ویژه است. برای نمونه، در فرهنگ‌های غربی و بیشتر جوامع اسلامی، خودکشی نه تنها ممنوع بلکه نکوهیده تلقی می‌شود؛ اما در فرهنگ ژاپن، این پدیده در برخی شرایط تاریخی و اجتماعی نوعی عمل آیینی به شمار می‌رود. این تفاوت‌های فرهنگی، سینماگران را ملزم می‌کند که در پرداخت به این موضوع به مقتضیات فرهنگی و پیامدهای اجتماعی توجه ویژه‌ای داشته باشند تا از انتشار پیام‌های نادرست یا زیان‌بار جلوگیری شود.

وی ادامه داد: در نهایت، سینمای ایران با وجود محدودیت‌ها و تابوهای موجود، گام‌های مهمی در نقد و بازنمایی خودکشی برداشته است که می‌تواند به گفتمان‌های اجتماعی و فرهنگی درباره این پدیده حساس کمک کند و چشم‌اندازهای تازه‌ای برای تحلیل و فهم آن فراهم آورد.

ضرورت ستایش بیشتر زندگی در جامعه‌ای «مرگ‌دوست»

عضو هیئت علمی گروه آسیب شناسی اجتماعی جهاد دانشگاهی البرز گفت: خودکشی در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی دارد. مثلاً در فرهنگ ژاپن خودکشی سامورایی به‌عنوان نماد شکست‌ناپذیری شناخته می‌شود، اما در اسلام آیات قرآن به صراحت خودکشی را نهی کرده و تاکید دارد که نفس مومن به هر مرگی می‌میرد جز خودکشی.

سلطانی افزود: یکی از مهم‌ترین راهکارها در بازنمایی این موضوع در سینما، تمرکز بر ستایش زندگی است. فیلم «طعم گیلاس» نمونه‌ای برجسته است که به‌صورت فلسفی و روانشناختی به مسئله خودکشی می‌پردازد و پیام تغییر نگرش نسبت به زندگی را منتقل می‌کند.

ضرورت ساخت فیلم‌هایی برای ستایش زندگی در یک جامعه مرگ‌دوست

وی ادامه داد: جامعه ما به نوعی جامعه مرگ‌دوست است؛ مراسم متعددی حول مرگ برگزار می‌شود و این مسئله بازنمایی سینمایی را دشوار می‌کند. با این حال، ضروری است فیلم‌هایی ساخته شوند که زندگی را ستایش کنند و ابعاد مختلف آن را به نمایش بگذارند.

وی تاکید کرد: سانسور و محدودیت‌های موجود باعث شده فیلم‌های کمی درباره خودکشی ساخته شود که البته بخشی از آن به دلیل حساسیت‌های اجتماعی قابل درک است، اما به نظر من بهتر است به جای ممنوعیت، به سمت تولید آثار خلاقانه‌ای برویم که راهکارهای نجات‌بخش و امیدبخش را ارائه دهند

وی افزود: نباید صرفاً خودکشی را نمایش دهیم و بعد دنبال قصه‌های انتقام‌جویی باشیم؛ بلکه باید فیلم‌هایی مانند «طعم گیلاس» ساخته شوند که پیام زندگی را منتقل کنند.

گفتنی است مرکز رجایی شهر جهاد دانشگاهی البرز امروز ۲۸ اردیبهشت  از ساعت ۹ الی ۱۲ میزبان سومین نشست با محوریت خودکشی بود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha