فهیمه زارع، عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: از قرن هجدهم و نوزدهم که ادبیات و تفکر غربی به سمت لیبرالیسم گرایش یافت، یکی از آموزههای محوری این مکتب، «فرد آزاد» بود. در واقع، اومانیسم، فردگرایی و اندیشه برابری از همین مفهوم فرد آزاد سربرآورد.
وی با بیان اینکه این موضوع بحثهای مفصلی را به همراه دارد، ادامه داد: فردگرایی مفهومی است که در بستر اجتماع و فرهنگ، الزامات خاص خود را میطلبد؛ برای بررسی مسئله خانواده، لازم است پشتوانه نظری این موضع را درک کنیم. اندیشمندان غربی با طرح «انسان جدید» و «سوژه خودبنیاد»، تفاوت آن را با انسان عصر سنت مشخص میکنند. به باور آنها، انسان سنتی در نسبت با خدا و جهان تعریف میشد، اما سوژه خودبنیاد مدرن، انسانی است که از خدا بریده و نیازمند هیچ وجود دیگری نیست. بنابراین، تمام ارزشها و آرمانها را در چارچوب خودبنیادی تعریف میکند.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: در جهان بهشدت متحول مدرن، دو نهاد از عصر سنت باقی مانده است؛ دین و خانواده. این دو، میراث عصر سنت محسوب میشوند و هنوز هم طرفداران خود را دارند. جالب اینجاست که هرچه انسان مدرن بیشتر با تجربههای نهایی این عصر مواجه میشود، اقبال به این دو نهاد البته نه با همان معیارهای عصر سنت افزایش مییابد.
زارع تصریح کرد: وقتی از فردگرایی سخن میگوییم، باید توجه داشته باشیم که ریشههای آن در اندیشه غربی است که تعریفش از زندگی و جهان، با نگاه ما به انسان و خدای متعال تفاوت دارد؛ خانواده و دین در تمام سنتهای فکری بشر پیوندی ناگسستنی داشتهاند. تقریباً همه ادیان الهی بر قداست نهاد خانواده تأکید کردهاند. حتی امروز که خانواده در گوشه رینگ، با رقبای قدرتمندی روبهروست، همچنان در اکثر کشورها و فرهنگها به حیات خود ادامه داده است.
وی ادامه داد: بقای خانواده به این دلیل است که نهادی اجتماعی و طبیعت بنیاد است، اگرچه تحت تأثیر تحولات سیاسی، فرهنگی و اعتقادی قرار میگیرد، اما ارزشهای ثابتی در همه جوامع دارد و دغدغههای مشترکی میان خانوادهها وجود دارد؛ برای مثال، هم خانواده شیعی متدین و هم خانواده ساکن شیکاگو، دغدغه اقتدار والدین را دارند. این نشان میدهد خانواده صرفاً یک نهاد اجتماعی نیست، بلکه طبیعت بنیاد است و جغرافیا و تاریخ تأثیر چندانی بر آن نمیگذارند.
زارع عنوان کرد: با پیشرفت فناوری، تأثیرات عمیقی بر ارزشها، نگرشها، باورها و سبک زندگی انسان امروز گذاشته شده است. در این فضا، فردگرایی نسبت به قرن نوزدهم، شکل تشدید شدهای به خود گرفته است؛ نسلهای Z و آلفا همه چیز را با معیار فردیت و منیت انتخاب میکنند، حتی ارزشهای اخلاقی شخصیسازی میشوند. نهادهای مقدسی مانند دین، خانواده، روابط والد ـ فرزندی و زناشویی، همه در نسبت با شادکامی و لذت فرد تعریف میشوند.
وی افزود: فردیت تشدید شده جوانان امروز، نوعی هرجومرج در اعتقادات و شیوههای تفکر ایجاد کرده است. در این نگاه، نه سنت، نه فرهنگ و نه خانواده نمیتوانند برای فرد نسخه بپیچند؛ تنها معیار، شادکامی شخصی است. در چنین شرایطی، کمتر نشانی از تعهد و ازخودگذشتگی برای آرمانهای جمعی دیده میشود.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده گفت: در گذشته، پدر و مادرها ممکن بود علیرغم نارضایتی از زندگی مشترک، هدفی فراتر از خود داشته باشند؛ بزرگ کردن فرزندان و تربیت آنها، اما این گزاره برای نسل جدید تقریباً بیمعناست؛ نسل امروز استدلال میکند که اگر خودشان شاد نباشند، نمیتوانند فرزندان سالمی پرورش دهند. این نگاه، نمونه بارز شخصیسازی اخلاق است.
وی ادامه داد: فردگرایی تشدیدشده در کنار مصرفگرایی به عنوان یک عامل اقتصادی ـ فرهنگی پیامدهای ویرانگری برای خانواده دارد. مصرفگرایی ترویج میکند که همهچیز، حتی بدن خود را باید مصرف کرد و تنوعطلبی را تجربه کرد؛ این نگاه با روح تعهدمحور نهاد خانواده در تضاد است؛ این دو تحول فرهنگی (فردگرایی افراطی و مصرفگرایی) که در قرن بیستویکم شاهد آن هستیم، تهدیدی جدی برای نهاد خانواده محسوب میشوند.
زارع اظهار کرد: با این حال، در میان این تحولات سریع، هنوز امیدهایی وجود دارد؛ پژوهشها نشان میدهند که نهاد خانواده در مقایسه با سایر نهادها، کندتر دچار تغییر میشود. خانواده همچنان بهعنوان سدی محکم در برابر سیل تحولات فرهنگی و فضای مجازی ایستاده است. در کتاب «خانواده و ایمان»، نویسنده آمریکایی با بررسی پنج نسل، نتیجه میگیرد که تغییرات نگرشی بسیار کمرنگ بوده است. جوانان ممکن است در دورهای از ارزشهای خانوادگی فاصله بگیرند، اما بسیاری پس از مدتی به همان باورهای پایهای بازمیگردند.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده در پایان عنوان کرد: کسانی که دغدغه خانوادهگرایی دارند، نباید اسیر ترس و ناامیدی شوند. اگر خانوادهها هوشمندانه عمل کنند، نهاد ازدواج و خانواده میتواند از ارزشهای خود در این طوفان تحولات دفاع کند. مسئله این است؛ آیا میتوانیم بسته اخلاقی خود را چنان ارائه دهیم که از میان انتخابهای متعدد، گزینه ما را برگزینند؟ اینجاست که نقش خانوادهها پر رنگ میشود.
انتهای پیام
نظرات