به گزارش ایسنا، بارداری و زایمان در نگاه علمی، روندی طبیعی و بخشی از مسیر والد شدن است. با این حال، برای بسیاری از زنان این دوره با احساساتی مانند نگرانی، سرگردانی و فشار روانی همراه میشود. در کشورهای مختلف، حتی جایی که زنان از سلامت عمومی خوبی برخوردارند، روند زایمان طبیعی همیشه بیدغدغه نیست. برخی زنان هنگام مواجهه با ناشناختههای زایمان، تصویری تهدیدآمیز از آن در ذهن خود میسازند که باعث افزایش اضطراب و آشفتگی میشود. در ایران نیز، ترس از درد، ترس از آسیب دیدن نوزاد و نگرانی از عوارض زایمان طبیعی بارها به عنوان دلایلی برای انتخاب سزارین مطرح شدهاند. این ترسها گاهی چنان شدید میشوند که حتی برنامه ریزی برای بارداری یا پذیرش آن را تحت تأثیر قرار میدهند.
مرور پژوهشها نشان میدهد که بخشی از این ترس، ریشه در آگاهی ناکافی از روند زایمان و تجربههای دیگران دارد. برخی زنان تصور میکنند که از پس این فرآیند برنمیآیند یا آسیبی جدی به آنان یا نوزادشان وارد میشود. نتایج مطالعات پیشین نیز نشان میدهند که این ترس، پیامدهایی مانند افزایش مصرف داروهای ضد درد، بالا رفتن احتمال مداخلات زایمانی، طولانی شدن روند زایمان و پیش آمدن مشکلات روانی پس از تولد نوزاد را به همراه دارد. از همین رو، روشن شدن عوامل ایجادکننده ترس و شناخت دقیق تجربههای زنان نخست باردار، به طراحی برنامههای آموزشی موثر کمک میکند و میتواند جایگاه زایمان طبیعی را در سیستم سلامت تقویت کند.
در این راستا، شورانگیز بیرانوند استادیار گروه پرستاری و پژوهشگر مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی سلامت در دانشگاه علوم پزشکی لرستان همراه با سه همکار دانشگاهی و همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، مطالعهای را انجام دادند تا تصویری روشن از ترس زنان نخست باردار تهیه کنند. آنان در این پژوهش به سراغ بررسی ابعاد مختلف نگرانیهای زنان رفتند و با بهرهگیری از بخشی از عنوان پژوهش، تلاش کردند توضیح دهند که چگونه عوامل مختلف میتوانند بر احساس زنان نسبت به زایمان طبیعی اثر بگذارند.
این تحقیق با رویکرد ترکیبی و متوالی انجام شد. ابتدا در بخش کمّی، ۴۰۰ زن نخست باردار با سن حاملگی بین ۱۸ تا ۳۲ هفته انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، پرسشنامههایی درباره نگرش زنان نسبت به زایمان، اطلاعات جمعیت شناختی و میزان حمایت اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. سپس دادهها با آزمونهای آماری مختلف تحلیل شدند تا رابطه میان ویژگیهای زنان و میزان ترس آنان روشن شود. در مرحله بعد، طی بخش کیفی، با ۱۵ زن از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گفتوگو شد. این مصاحبهها شامل پرسشهای باز بودند تا زنان بتوانند تجربههای خود را بدون محدودیت بیان کنند. دادههای این بخش نیز با روش تحلیل محتوا بررسی شد.
یافتههای بخش کمّی نشان دادند که اکثریت زنان نخست باردار نوعی ترس از زایمان را تجربه میکنند و میانگین امتیاز ترس در سطح قابل توجهی قرار دارد. همچنین مشخص شد که زنانی که درآمد کافی برای مخارج زندگی ندارند یا در کلاسهای آمادگی زایمان شرکت نکردهاند، بیشتر دچار ترس هستند. انتخاب روش زایمان نیز با میزان ترس ارتباط معنادار داشت و نشان داد که زنان با ترس بالاتر، گرایش بیشتری به انتخاب روشهای غیرطبیعی دارند.
در بخش کیفی، سه مضمون اصلی استخراج شد. نخست، احساس عدم توانمندی زنان برای انجام زایمان طبیعی، که خود را به شکل ترس از درد، نگرانی از ناتوانی جسمی و تردید نسبت به تواناییهای فردی نشان میداد. دوم، سردرگمی در تصمیمگیری، زیرا بسیاری از زنان اطلاعات کافی درباره روشهای زایمان نداشتند و تحت تاثیر سخنان اطرافیان قرار میگرفتند و سوم، نگرانی از عوارض زایمان طبیعی، که شامل نگرانی از آسیبهای احتمالی به خود یا نوزاد بود.
بر اساس نتایج نهایی این پژوهش که نتایج آن در «مجله علمی زنان، مامایی و نازایی ایران» وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد منتشر شدهاند، ترس زنان فقط از عوامل فردی ناشی نمیشود. محیط زندگی، فرهنگ غالب جامعه و نوع اطلاعاتی که زنان دریافت میکنند نیز در شکل گیری این ترس نقش مهمی دارند. این یافتهها آشکار میکنند که ترس از زایمان پدیدهای چند لایه است و برای کاهش آن باید به ابعاد اجتماعی و روانی توجه شود. استمرار این ترس میتواند زنان را به سوی تصمیمهایی ببرد که الزاما بهترین انتخاب پزشکی نیستند.
اهمیت این پژوهش در آن است که تصویری کامل از تجربه زنان نخست باردار ارائه میدهد و بدون تردید، با شناخت دقیقتر عوامل ترس زنان از زایمان طبیعی میتوان کلاسهای آموزشی موثرتری طراحی کرد و با کاهش ترس، زمینه را برای افزایش زایمان طبیعی فراهم کرد.
انتهای پیام


نظرات