به گزارش ایسنا، ایهود باراک، نخستوزیر و وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در نوشتاری برای تایمز آورده است: در چند روز آینده، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، با انتخابی سرنوشتساز بین یک «جنگ فریب» با انگیزه سیاسی در غزه و توافق برای آزادی همه اسیران و پایان دادن به جنگ روبرو خواهد شد. او باید بین وزرای راست افراطی خود - ایتامار بن گویر و بتسلئیل اسموتریچ - یا همسویی با دونالد ترامپ یکی را انتخاب کند. در اینجا هیچ تقارنی وجود ندارد.
باراک گفته است: پذیرش توافق اسیران، پایان دادن به جنگ و همکاری با ترامپ و رهبران آزاد جهان، آسان نخواهد بود. هر انتخابی مستلزم مذاکرات و مصالحههای دقیق است. اما این مسیر بسیار برتر از هر جایگزین واقعبینانهای است.
وی مدعی شده است: رهبری اسرائیل میتواند با قدرت، آزادی همزمان همه اسیران را دنبال کند، این جنگ بیمعنی را متوقف کند، به بحران انسانی پایان دهد و حماس را ریشهکن کند. این امر اسرائیل را، هرچند با تأخیر، قادر میسازد تا به چشمانداز ترامپ برای خاورمیانه جدید، از جمله عادیسازی روابط با عربستان سعودی، استقرار منطقهای برای مقابله با چالش ایران و مشارکت در پروژه کریدور تجاری از هند از طریق خلیج فارس به اروپا، بپیوندد.
به گفته باراک، انتخاب «جنگ فریب» به جای آن - که در آن تبلیغات گمراهکننده، جنگ سیاسی را به عنوان خدمت به امنیت اسرائیل معرفی میکند - یک اشتباه فاحش خواهد بود. بسیار بعید است که ادامه جنگ بتواند نتایجی متفاوت از دورههای قبلی غزه در 20 ماه گذشته به بار آورد. اما مطمئناً به منزله حکم اعدام برای برخی یا اکثر اسیران زنده خواهد بود و سونامی دیپلماتیک و دعاوی دادگاه کیفری بینالمللی که اسرائیل از قبل با آن روبرو است را عمیقتر میکند.
او افزوده است: این رویکرد ممکن است منطقی باشد اگر بتواند به «پیروزی کامل» بر حماس دست یابد، اما این اتفاق نخواهد افتاد. وقتی این جنگ جدید - تحت فشار دیپلماتیک، بحران انسانی، رویدادهای میدان جنگ یا تحولات سیاسی داخلی - به ناچار متوقف شود، ما خود را دقیقاً در همان وضعیتی خواهیم یافت که امروز هستیم. برای درک این موضوع، تاریخ معاصر را بررسی کنید.
باراک تصریح کرده است: از زمان بن گوریون، اسرائیل چهار اصل استراتژیک را دنبال کرده است؛ جنگها باید تهاجمی باشند، در خاک دشمن انجام شوند، به سرعت پایان یابند تا نتایج میدان نبرد به واقعیتهای دیپلماتیک و سیاسی تبدیل شوند و در عین حال مشروعیت بینالمللی را حفظ کنند، و - بسیار مهم - هرگز برتری اخلاقی را از دست ندهند. به این ترتیب ما در سال ۱۹۶۷ در شش روز و در سال ۱۹۷۳ در سه هفته پیروز شدیم. نتانیاهو تقریباً به همه این اصول خیانت کرده است.
وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در ادامه آورده است: یکی دیگر از اصول استراتژیک، از کلاسویتس تا کیسینجر، این است که جنگ باید یک هدف سیاسی کاملاً تعریفشده و از نظر عملیاتی امکانپذیر داشته باشد. همانطور که یک ضربالمثل رومی میگوید: «اگر نمیدانی به کدام بندر میخواهی برسی، هیچ بادی تو را به آنجا نخواهد برد.» این اصل عمداً نادیده گرفته شد. نتانیاهو از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هرگونه بحثی در مورد این موضوع را مسدود کرده است. از آنجایی که هر گروه یا فرد حماس میتواند به راحتی در عرض چند دقیقه «ناپدید» شود، در میان ۲ میلیون غیرنظامی نوار غزه پنهان شود و از تونلها یا پنجرههای ساختمانها برای حمله به اسرائیلیها بیرون بیاید، حذف مطلق آنها همچنان یک کار سیزیفگونه است. حتی پس از ۵۸ سال حضور در کرانه باختری، ما هرگز حضور حماس را در جنین یا طولکرم به طور کامل از بین نبردیم.
باراک معتقد است: تنها راه برای اطمینان از اینکه حماس نمیتواند بر غزه حکومت کند و اسرائیل را تهدید کند، جایگزینی آن با یک نهاد حاکم دیگر است که برای جامعه بینالمللی، همسایگان عرب مانند مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی و خود فلسطینیها مشروع باشد. در عمل، این به معنای یک نیروی موقت بین عربی با حمایت اتحادیه عرب، که احتمالاً توسط قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل پشتیبانی میشود، با بودجه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، با یک دولت تکنوکرات که بر بوروکراسی فلسطینی نظارت دارد و یک نهاد امنیتی جدید غیر حماسی است که توسط نیروی بین عربی تحت نظارت ایالات متحده آموزش دیده است.
او میگوید: اسرائیل باید تنها دو شرط داشته باشد؛ هیچ یک از اعضای شاخه نظامی حماس در ارگانهای این نهاد جدید شرکت نداشته باشند و ارتش اسرائیل که در ابتدا اطراف نوار غزه مستقر شده بود، تنها پس از برآورده شدن تمام معیارهای امنیتی از پیش توافق شده به مرز عقبنشینی خواهد کرد. این طرح که یک سال پیش به راحتی قابل اجرا بود و به نظر میرسید که غزه و غزهایها را از ویرانی بیشتر نجات میدهد، اکنون دشوارتر است، زیرا میتواند به عنوان نجات اسرائیل از غرق شدن در گل و لای غزه تفسیر شود. اما این طرح علیرغم امتناع دولت اسرائیل از بررسی آن، همچنان قابل اجرا است.
باراک در ادامه آورده است: از آنجایی که این تنها طرح عملی «روز بعد» است، هیچ منطقی برای فدا کردن جان اسیران یا به خطر انداختن سربازان اسرائیلی در جنگ بیهدف وجود ندارد. چه کسی میتواند به چشمان والدین داغدار آینده، همسران تازه بیوه شده، یتیمان جدید، سربازان معلول و آسیبدیده نگاه کند و با وجدان آسوده ادعا کند که همه چیز برای جلوگیری از ضرر انجام شده است یا اینکه توجیهی داشته است؟ تا زمانی که اسرائیل آزادی اسیران و پایان جنگ را رد کند، خطر ابتکارات بینالمللی، از جمله همسایگان عرب که خواستار تحریم اسرائیل و گامهایی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط کشورهای اروپایی هستند - که بسیاری از آنها دوستان پایدار اسرائیل هستند - افزایش مییابد.
وی اعتراف کرده است: اشغال دائمی نوار غزه، انتقال جمعیت ۲ میلیون فلسطینی و اسکان مجدد اسرائیل در آن سرزمین، دیدگاههای پست و توهمآلودی هستند که نتیجه معکوس میدهند و رویارویی با جهان را تسریع میکنند.
باراک تاکید کرده است: چرا نتانیاهو، یک سیاستمدار باهوش، باتجربه و زیرک، شکست میخورد؟ پاسخ ساده نیست. نتانیاهو از سال ۲۰۱۵ از طریق اتحاد با احزاب ارتدوکس افراطی که در ارتش خدمت نمیکنند و فقط به نیازهای خود اهمیت میدهند، حکومت کرده است و از ژانویه ۲۰۲۳، متعصبان راست افراطی که معتقدند اسکان مجدد در غزه و انتقال فلسطینیان دستورات آسمانی هستند، به جمع آنها اضافه شدهاند. او در یک دوراهی گرفتار شده است 80 درصد از مردم او را مسئول اصلی بدترین روز کشور میدانند، ۶۰ درصد معتقدند که او باید استعفا دهد. اکثریت قاطع، اصلاحات قضایی او را که بلافاصله پس از انتخابات ژانویه ۲۰۲۳ آغاز شد، یک «کودتای قضایی» میدانند - تلاشی برای اخته کردن قوه مقننه و از بین بردن استقلال دیوان عالی کشور. بسیاری معتقدند که هدف از حمله آشکار او به دموکراسی، فرار از پرونده رشوه، کلاهبرداری و نقض امانت در دادگاه است.
نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی معترف است: برای او، هرگونه توقف در جنگ - حتی ۶۰ روز، قطعاً بیشتر - بلافاصله حسابرسی و پاسخگویی را به همراه خواهد داشت؛ تسریع روند دادگاه، درخواستها برای کمیته تحقیق ملی در مورد تحقیق در مورد ۷ اکتبر و وقایع قبل، حین و بعد از آن، فروپاشی ائتلاف و احتمالاً اخراج بیآبرو از زندگی عمومی. من معتقدم نتانیاهو واقعاً میخواهد همه اسیران به خانه برگردند. اما وقتی این با تهدیدهای فوری برای بقای سیاسی او در تضاد باشد، ترجیح میدهد آنها را در غزه رها کند. او پیش از این چندین فرصت معامله اسیران را از بین برده و به نظر میرسد که این کار را یک بار دیگر انجام میدهد، با مقاومت در برابر تضمین ایالات متحده به حماس برای پایان جنگ در ازای آزادی همه اسیران و ورود به همراه دولت ترامپ، به نظم جدید خاورمیانه ترامپ (شامل جایگزینی حماس که در بالا توضیح داده شد).
او تاکید دارد: نتانیاهو به جنگ ابدی خود پایبند است تا از توقف جنگ جلوگیری کند، که ممکن است به پایان دوران سیاسی او منجر شود. این رفتار برای اسرائیل و اسرائیلیها غیرقابل قبول است. همانطور که رئیس سابق دیوان عالی، آهارون باراک، سالها پیش نوشت، ما «از دموکراسی دفاع میکنیم» که «باید بتواند از خود در برابر کسانی که سعی میکنند از آزادیها و ابزارهایی که ارائه میدهد برای نابودی آن از درون استفاده کنند، دفاع کند.» ما توسط کسی رهبری میشویم که قطبنمای استراتژیک و اخلاقی خود را از دست داده و ملت را به سمت جنگ با انگیزه منافع سیاسی شخصی علیه امنیت و آینده مشترک ما سوق میدهد.
باراک در پایان نتیجه گرفته است: اسرائیل به شدت به رهبری جدید و هوشیار با دیدگاه واقعبینانه و اعتماد به نفس نیاز دارد - رهبری که قادر به خواندن روح مردم ما، درک ذهن شرکا و رقبا و بالاتر از همه، داشتن شجاعت برای تصمیمگیری و قدرت اجرای آنها باشد. جهان قضاوت خواهد کرد. اما بار بازگرداندن اسرائیل به مسیر درست بر دوش ما - شهروندان اسرائیلی - است. من معتقدم که ما بر آن غلبه خواهیم کرد. این جنگ به زودی پایان خواهد یافت و بدترین دولت اسرائیل تا به امروز با دولتی مسئول و مؤثر جایگزین خواهد شد. باید مسیری طولانی برای ترمیم طی شود.
انتهای پیام
نظرات