نام سیدمحمدمهدی جعفری فقط بهمناسبت «شاگردی» آیتاللّه سیدمحمود طالقانی شهره نیست، اکنون دهههای متمادی است که خود در جایگاه «استادی» نامور شناخته میشود و در ادبیات و تاریخ اسلام، خاصه ترجمه و تفسیر «نهجالبلاغه» از پژوهندگان مبرز کشورمان است. واکاوی قیام حضرت حسین(ع) و پژوهش و ترجمه و تدریس و سخنرانی در این موضوع نیز از عرصههای محبوب وی بوده است؛ عرصهای که آن را سرشار از پیغامهای انسانی میداند و باور دارد که باید با ورودشان به زندگی فردی و اجتماعی بیش از پیش به اعتلای خویشتن و اجتماع یاری برسانیم. ایسنا با هدف تأمل در اهداف قیام امام حسین(ع) و چگونگی پیادهسازی آنها در ابعاد گوناگون زیست و زمانه کنونی به گفتوگو با استاد جعفری پرداخته است که در ادامه میخوانیم.

بهتر از من میدانید که ما همواره به بازخوانی تاریخ نیازمندیم، چون ممکن است در گذر زمان منابع جدیدی بهدست آمده باشد یا اینکه متناسب با مخاطب و نگرش زمانه به روایتهایی نو از تاریخ محتاج باشیم. در میانه این رویدادهای پرشمار تاریخ بشری، بازخوانی قیام حضرت حسین(ع) چقدر اهمیت دارد؟
قیام امام حسین(ع)، نبرد او در مخالفت با بنیامیه و واقعه کربلا با همه پیکارهای تاریخ تفاوت اساسی دارد. همواره در تاریخ، دو پادشاه یا سردار برای جنگ روبهروی هم قرار گرفتهاند تا به یک سرزمین یا قدرت دست پیدا کنند، اما قیام حضرت حسین(ع) جنگ دو نفر بر سر قطعه زمین و استیلا نبود. قیام امام حسین(ع) پیکار حق علیه باطل بود. ما در زیارتهایی مانند «عاشورا» و «وارث» عبارت «ثاراللّه و ابنثاره» را به زبان میآوریم. «ثار» به معنای گرفتن انتقام خون کشتهشده است. در دوره جاهلیت اگر فردی به قتل میرسید، تمام قبیله او خود را طلبکار تکتک افراد قبیله قاتل میدانستند، یعنی خودشان را خونخواه میپنداشتند و آماده بودند که نهفقط قاتل، بلکه هر فردی از قبیله او را به تلافی مقتولاشان بکشند.
وقتی اسلام ظهور کرد، مسئله «ثار» را به نبرد حق و باطل تغییر داد، بنابراین وقتی میگوییم «ثاراللّه»، یعنی خداوند طلبکار این خون است. حضرت حسین(ع) برای حق، برای آفریدگار به نبرد با باطل و امویان برخاست. «ثاراللّه و ابنثاره»، یعنی امام حسین(ع) و پدرشان هر دو فیسیبلاللّه برای پیروزی حق جنگیدند. ما نیز تا پایان تاریخ مکلفیم هرزمان باطلی بروز کرد، به انتقام خون جوینده حق که جهاد کرده است، قیام کنیم. ما به بازخوانی قیام حضرت حسین(ع) نیازمندیم تا به یادآوریم که همواره باطلی وجود دارد، همچنین بایسته است که بدانیم چه کسی در جایگاه نماد حق مقابل آن قرار دارد. بازخوانی قیام حضرت حسین(ع) بیگمان نه جنگ دو قدرت نظامی یا سیاسی، بلکه رویارویی فضایل انسانی را در برابر فضایل حیوانی فرا یاد میآورد.

در درازنای تاریخ که بارها ستمگر و ستمستیز چهرهبهچهره شدهاند، چرا هنوز هم حضرت حسین(ع) را در جایگاه مبارزی بیرقیب دربرابر بیدادگران میشناسیم؟
برای پاسخ به این پرسش میتوان با نظر به همان بحث اول ادامه داد. در قیام حسین(ع) نوع ستمگر و ستمستیز متفاوت از سایر ستمگریها و ستمستیزیهای تاریخی است. کارزار امام حسین(ع) برای همان حقی بود که از آن یاد کردیم، بهخاطر مسائل و منافع فردی نبود. این در حالی است که دیگر مبارزات ستمگر و ستمستیز بلندای تاریخ جهان با امیال شخصی پیوند خورده است. امام حسین(ع) باور داشت اگر برای حق، برای پروردگار یکتا قیام نکند، ظلمی همیشگی در این عالم باقی میماند. اگر امام سوم ما قیام نمیکرد، حتی اگر به بیعت دست نمیزند، فقط آشتی یا سکوت اختیار میکرد، اسلام بازیچهای برای ظالمان و جولانگاهی برای ستمگری میشد. حضرت حسین(ع)، احیاگر اسلام، در کنار اهداف والایش، از این منظر که طرف مقابل را آگاهانه شناخت و به تشخیص خود رویکردی متناسب با زمانه برگزید، مبارزی بیرقیب در تاریخ رزمندگان بشریت است.

این ظلمستیزی امام حسین(ع) چگونه میتواند در زیست فردی رهنمون و دلیل ما باشد؟
آدمی در هرکجای این گیتی، پیرو هر دین و آیینی که باشد، نیازمند الگوها است. ما بدون الگوها نمیتوانیم زندگی کنیم. در دین ما مسلمانان نیز بر الگوگرفتن تأکید شده است، چنانکه میبینیم منش و کردگار حضرت محمد(ص) در قرآن بهمثابه یک الگو معرفی میشود. حضرت محمد(ص) بهگفته خداوند «اسوة الحسنة» یعنی زیباترین و نیکوترین سرمشق است. حضرت حسین(ع) هم از پیامبر اکرم(ص) الگو میگرفت. امروز هم ما با نظر به حضرت حسین(ع) هرکجا که مظلمهای در زندگی فردیمان دیدیدم، بایستی برخیزیم. امام حسین(ع) از منظر ایستادن مقابل جور و اجحاف در زیست فردی ما رهنمون و دلیل است. هرجا در زندگی شخصیمان به ما آزاری رسید، باید در بینش و رفتار بزرگانمان ازجمله حضرت رسول(ص)، امام علی(ع) و فرزندانشان درنگ کنیم و سرمشق خودمان قرار دهیم. براساس آموزههای این بزرگواران اگر در زندگی فردیمان با ستمی روبهرو شدیم، حقی از ما نادیده گرفته شد، نباید با شخص یا اشخاص مردمآزار سازش کنیم.

نابرابری و ناعدالتیهای اجتماعی امروز را چگونه میتوان با الهام از مفهوم ظلمستیزی اباعبداللّه حسین(ع) از میان برد یا در برابرشان سکوت نکرد؟
زمانی که حضرت حسین(ع) مدینه را برای قیام خود پشتسر میگذاشت، امامان جمعه و خطیبان بنیامیه در منابر هر کویوبرزنی پُرقدرت علیه حضرت علی(ع) و خاندانش تبلیغ میکردند، میدانید که این منبرها مشابه رسانههای امروزی عمل میکرد، یعنی رسانه آن روزگار بود. امام حسین(ع) با هدف بیاثرکردن این تبلیغات گسترده به برادرش محمدبنحنفیه وصیت مهمی دارد. حضرت حسین(ع) در قسمتی از آن وصیت، بیان میکند که «و اِنی لَم اَخرُج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالما»، درواقع سومین امام ما شیعیان تأکید میکند که قیام من نه سبکسری، نه نسنجیده، نه بر پایه فساد و نه برای تعدی به کسی است. سپس در همان وصیت ادامه میدهد که «و اِنما خَرَجتُ لِطَلَب الاِصلاح فی امة جدی(ص)»، بنابراین حضرت حسین(ع) اصلاح در امت جدشان را هدف قیام خود میداند. این اصلاح چگونه محقق میشود؟ حضرت در دنباله وصیت خود مینویسند «اُرید اَن امر بالمعروف و انهی عن المنکر»، یعنی به ما میآموزد که امربهمعروف و نهیازمنکر حاکم همان روش اصلاح است.
امروزه، ما تصور میکنیم که امربهمعروف و نهیازمنکر صرفاً برای موضوع حجاب و روزه و نماز است، خیر، این مسئله باید تمام ابعاد زندگی اجتماعی ما دربرگیرد. اگر دیدیم جایی مثلاً در محل کارمان مدیری یا رئیسی یا هر فرادستی به ما ظلم میکند و بستر ناعدالتی گسترده است، وظیفه ما در برابر این موقعیت امربهمعروف و نهیازمنکر است، چون بزرگترین منکر حاکمی است که با ظلم بر ما قدرتی دارد. اینجا است که آموزههای قیام کربلا به زیست اجتماعی، به کار، مدرسه، دانشگاه و هر عرصه دیگر زندگی جمعی ورود میکند. حضرت علی(ع) نیز به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تأکید میکند که اگر از امربهمعروف و نهیازمنکر دست بکشید، شخص شروری بر شما حاکم میشود که دیگر کاری از دستتان برنمیآید، آنگاه فقط میتوانید به دعا متوسل شوید که خداوند هم دیگر اجابتتان نمیکند، چون خود شما مسبب آن بودید. ما باید ببینیم ظالم کیست و سپس با شناخت درست، متناسب با بستر زمان و مکان و در نظرگرفتن ابعاد ریزودرشت و متعدد موضوعی که با آن مواجهیم در برابر بیدادگر بایستم، بهطوری که زوایای گوناگون جامعه ما از ستمگری پاک شود.

ما شیعیان و چه دوستداران شخصیت حضرت حسین(ع) در سراسر دنیا، بیش از همه ایشان را بهخاطر آزادگیاش میشناسیم. پیادهسازی این مفهوم آزادگی در دنیای امروز چه اهمیتی دارد و چگونه ممکن میشود؟
حضرت حسین(ع) در واپسین لحظات زندگی خود به سپاه عمربنسعد خطاب کرد که اگر به خداوندگار و روز رستاخیز باور ندارید، دستکم در این دنیا انسانی آزاده باشید. آزاده چه کسی است؟ آزاده یعنی کسی که به دیگران ستم نمیکند. آزاده یعنی کسی که حقوق انسانی خود را میشناسد و این حق را برای دیگران هم میخواهد. آزاده یعنی کسی که از بند تعصبات و احساسات ناصواب وارسته شده است. حُر یک شخصیت آزاده است، چون در دوراهی حق و باطل در مسیر نخست قدم میگذارد. حُر در روز کربلا رو به حضرت حسین میگوید، چون من اولین کسی بودم که باعث شدم به صحرای کربلا بیایید، بگذارید اولین کسی باشم که در برابر بنیامیه میجنگد.
امام حسین(ع) این اجازه را میدهد و زمانی که پس از شروع جنگ به بالین او میرود، میگوید تو آزادهای همانگونه که مادرت تو را آزاده نامید، درواقع به معنی اسم این شخصیت، یعنی حُر اشاره دارد. حُر مفهوم نامش را به عرصه عمل آورد. حُر و دیگران را با وعدههای مادی و دنیوی متعددی به کربلا کشانده بودند که در برابر خاندان رسول اکرم(ص) بایستند، اما میبینیم که او تشخیص داد حامی و یاریگر حق باشد. حضرت علی(ع) در وصیتی که امروز آن را در «نهجالبلاغه» میبینیم، به فرزندش حضرت حسن(ع) یادآور میشود که بنده دیگری نباش که خداوند تو را آزاده قرار داده است. هر تعصبی که به آزادگی ما، به آن آزادگی که آفریدگار به ما بخشیده است، صدمه بزند، چه تعصب خانوادگی، چه ملی یا مذهبی بههیچوجه پذیرفته نیست. خود حضرت حسین(ع) که در آزادگی نظیر نداشت تا جایی که او را «سرور آزادگان» لقب دادیم. آزادگی حضرت حسین(ع) چنان نمود یافت که در تاریخ پرفرازوفرود عالم نظر شخصیتهای جهانی و غیرمسلمان بسیاری را به خود جلب کرد.

قیام حسین(ع) در کنار ظلمستیزی و آزادگی دربرگیرنده چه مفاهیم والای دیگری است که در زندگی خانوادگی و روزمره ما میتواند موردتوجه قرار بگیرد؟
حضرت حسین(ع) بیش از هرچیز در برابر ستم ایستاد، اما گاهی روضهخوانیها و عزاداریهای پیدرپی که از حد بگذرد، سبب میشود این پیام استواری در برابر ستمگران و دیگر آموزهها و اهداف قیام کربلا به حاشیه برود. نباید بگذاریم مفاهیم شریف کربلا که میتواند در زندگی خانوادگی و روزمره ما کمکحال باشد، زیر انبوهی از مصیبتخوانی و احساسات پنهان شود. نباید یک دهه محرم برای حضرت حسین(ع) اشک بریزیم و بعد او را به فراموشی بسپاریم تا سال دیگر که دوباره محرم بیاید. حضرت حسین(ع) در قیام خود هدفمند و با برنامه راهبردی و تاکتیک حرکت میکند. اگر این منش و روش او را بشناسیم، نهفقط در وقت قیام، بلکه با در نظر گرفتن زیستش از زمان حضرت رسول(ع) تا موقع شهادت در کربلا، راه و اسلوبی دارد که اگر درک کنیم، میتواند زندگی ما را به مسیر انسانی، تکامل و تعالی هدایت کند.
امام حسین(ع) در همان شب عاشورا به یارانش میگوید هرکس «حقالناسی» به گردن دارد، همین حالا برود، هرکس حقالناسی به گردن دارد، نمیتواند در کنار من بجنگد. این خیلی مسئله مهمی است که اتفاقاً در روابط روزمره، در رابطه با پدر، مادر، فرزند، بستگان، همکلاسی، همکار و حتی یک غریبه جایگاه و اهمیتش عیان میشود. امام حسین(ع) در اینجا وقتی درباره مبارزه با ظلم صحبت میکند، دیگر فقط بحث «حقاللّه» را در نظر ندارد. اگر کسی بهدلیل ظلم ما یا تعدی ما به حقوق مادی و معنویاش ناراحت یا ناراضی باشد، نمیتوانیم بهسادگی از کنارش عبور کنیم. وقتی سپاه حُر به کربلا رسید و تشنه بود، حضرت حسین(ع) به آنان و اسبهایشان آب داد. همین رفتارها بود که حُر را شوکه کرد و سبب شد توبه کند. اینچنین مسائل در تمام طول عمر حضرت حسین(ع) مشاهده میشود و میتوان با موشکافیاش روزها دربارهشان صحبت کرد. ما موظفیم که این آموزهها را بین جوانان ترویج دهیم و بهصورت مسائل روز درآوریم.

شما در جایگاه یک علویپژوه برجسته کشور، بین قیام حضرت حسین(ع) و آموزههای امام علی(ع) چه پیوندی میبینید؟
امام حسین(ع) متولد سال چهارم هجریقمری است، بنابراین در زمان درگذشت حضرت رسول(ص) حدود شش یا هفت سال داشت. چنین فردی یک کودکی معمولی نداشت، بلکه شخصیتی بود که در دامان پیامبر(ص)، حضرت فاطمهزهرا(س) و امام علی(ع) بالید. چه حضرت حسین(ع) و چه برادر بزرگشان امام حسن(ع) کسانی بودند که از همان طفولیت آموزههای حضرت رسول(ص) را دریافت کردند و وقتی به جوانی رسیدند، راوی صادق، درستکار و مطمئن پیامبر بودند، یعنی میخواهم در کنار اهمیت بالیدن در جوار حضرت علی(ع) این موضوع را هم از یاد نبریم. وقتی حضرت علی(ع) در سال چهلم هجریقمری به شهادت رسید، این دو فرزندش هرکدام حدود ۳۳ یا ۳۴ سال داشتند. بیگمان، قیام حضرت حسین(ع) قیامی است که با اصول و خطمشی امام اول شیعیان پیوندی تنگاتنگ دارد.
امام علی(ع) از زمان رحلت پیامبر اکرم(ص) در سقیفه تا شهادتش موضعگیریهای مختلفی داشت. در مقطعی که ابوسفیان و عباسبنعبدالمطلب نزدش میروند و میگویند دستت را دراز کن بیعت کنیم، زیرا اگر دیگران ببینند با یکی از رؤسای بنیامیه یا بنیهاشم بیعت کردهای، مخالفتی نخواهی دید. البته که امام دست بیعت دراز نمیکند و نمیپذیرد. حضرت علی(ع) میدانست که بنیامیه به فکر تفرقهافکنی میان مسلمانان و ازمیانبردن اسلام است. عباس هم بهدنبال افتخارات و تعصبات قبیلهای بود که بله یک برادرزادهام به پیامبری رسید و دیگری هم باید خلیفه شود! امام علی(ع) در همین زمان تبیین میکند که جامعه چون یک کشتی طوفانزده شده و راه رهایی آن فقط در گرو وحدت است. حضرت علی(ع) هرگز برای حق شخصی خودش قیام نکرد که مبادا اختلافی بین مردم ایجاد شود. علی(ع) در زمان سه خلیفه مشاور آنان و جوینده حق بود و جز حق نگفت. وقتی هم به خلافت دست یافت، در جایگاه انسانی مسئولیتپذیر برابر هرگونه ناهنجاری در جامعه زمان خود، چه آنها که حق خود را پایمال میکردند و چه آنها که حق مردم را نادیده میگرفتند، ایستاد. بازتاب این حقجویی را در جنگهای او و دیگر زمانها نیز میتوان یافت.

امام حسن(ع) نیز با همین رویکرد حقطلبی به وقایع جامعه نظر داشت و دراصل پیرو پدر بود. برخی گمان میبرند که حضرت حسن(ع) بهخاطر ضعفش با معاویه صلح کرد که بههیچوجه اینگونه نیست، میتوانیم در فرصت مناسب مفصل دربارهاش گفتوگو کنیم. حضرت حسن(ع) طرف مقابلش معاویه بود که ادعای اسلام داشت و بسیاری از سران قبایل او را قبول داشتند، اما حضرت حسین(ع) با یزید، جوان شروری که هیچ پایبندی به اسلام نداشت، روبهرو بود. دو موقعیت ناهمسان به دو تصمیم و اقدام متفاوت منجر شد، این دو راه ناهمگون متأثر از شناخت زمانه بود، اما چه امام دوم و چه امام سوم ما شیعیان پیرو آموزههای پدرشان علی(ع) بودند که مسئله جز حق نبود. امام علی(ع) طی نامهای که امروز در «نهجالبلاغه» هم آن را میخوانیم، میگوید تمام تأسف من به این خاطر است که مبادا افراد کمخِرد و تبهکار بر امت حاکم شوند، چنین کسانی مردم را برده خود میدانند و ثروت آنان را بین خودشان دستبهدست میگردانند. امام حسن(ع) و سپس امام حسین(ع) این سخنان را میدانستند و پیرو و عملکننده به آن بودند.
شما را در جایگاه پژوهشگر، مصحح و مترجمی میشناسیم که بارها به آفرینش آثار وزینی اقدام کردهاید. برای اهلقلمی که دوست دارند پیام قیام حضرت حسین(ع) را در بستر کتاب به نسل جدید انتقال کنند، چه پیشنهادی دارید؟ آثار دینی امروز در حوزه زیست و زمانه حضرت حسین(ع) باید چه ویژگیای داشته که موردتوجه نسل جدید قرار بگیرد؟
باور دارم که انسان لحظهای از عمرش را نباید تباه کند. درست که اگر کسی معاشش بهاندازه کافی تأمین نشود، دیگر برای خیلی از کارهای فرهنگی و وزین حالوحوصله ندارد، اما همواره به دانشجویانم توصیه کردهام که شما صرفنظر از مشکلاتی که در جامعه با آنها روبهرو میشوید، به درس و پژوهش عنایت نشان دهید، آنهم نه برای نمره و مدرک، بلکه برای رشد خودتان توجه کنید، زیرا با رشد فردی به تعالی جامعه نیز کمک خواهید کرد. یکی از بهترین کارها که به رویش فردی و بهبود جامعه یاری میرساند، همین مسئله پژوهش و نگارش است. اول از همه به جوانان توصیه میکنم که صرفا تمرکزشان را روی مصیبتخوانی و روضه صرف نگذارند، هرچند میدانم که سالهای اخیر در تهران و برخی شهرهای دیگر ایرانمان جلسات شایستهای برای تبیین قیام حضرت حسین(ع) برپا میشود و گروهی از جوانان هم به آنها روی آوردهاند. از جوانها میخواهم تحقیق درباب زندگانی حضرت حسین(ع) را از یاد نبرند. جوانان خیلی دقت کنند، ممکن است برخی در جامعه خودشان را پیرو علی(ع) یا حضرت حسین(ع) معرفی کنند، اما نگرش و عمل آنان هیچ نسبتی با زندگی آن عزیزان نداشته باشد. این خیلی بد است که یک نفر خودش را پیرو امام حسین(ع) و دیگر ائمه بداند و وقتی جوان ما رفتار او میبیند، گمان ببرد که بله بزرگان شیعه نیز به همین گونه رفتار میکردند. جوانان باید بین افرادی که بهراستی پیرو امام حسین(ع) هستند و کسانی که فقط ادعایش را دارند، تفاوت قائل شوند. اینجا است که اهمیت پژوهش مخصوصاً برای جوانان آشکار میشود تا بدانیم واقعاً چهکسی علیه ظلم و همراه حق ایستاده است.

کتاب «برترین هدف در برترین نهاد یا زندگانی امام حسین(ع)» اثری از شیخعبداللَه علایلی است که من آن را ترجمه کردهام. این اثر را نه یک شیعه، بلکه یکی از اهل سنت لبنان درباره امام حسین(ع) نوشته است، اما بسیار تحلیلی به زندگانی این امام ما نظر دارد، درواقع دربرگیرنده تحلیلهای عقلانی، اجتماعی و امروزی است. بهنظرم این بحث تحلیل اهمیت وافری دارد و چه در انتخاب کتاب برای ترجمه و تصحیح و چه در تألیف یک اثر باید مورد توجه همگان باشد تا مخاطب هم بپذیرد. نظرداشتن به سلیقه جوانان و نگرش این گروه در تدوین یک اثر اهمیت دارد. باید حقیقت کربلا و هدف واقعی امام حسین(ع) را چنان متکی بر عقل برای جوانها تبیین کنیم که بتوانند این موضوع را با مسائل روز جامعه تطبیق دهند.
انتهای پیام
نظرات