شب عاشورا، خیابانها رنگ ماتم به خود میگیرند. در محلههای قائمشهر، علمهای محلهای یکییکی از حسینیهها و تکایا بیرون میآیند. صدای کوبش سنج و طبل با ناله نوحهخوانان درهم میآمیزد و علمها که نشانه وفاداری به علمدار کربلا هستند، در تاریکی شب میدرخشند.
مارش نظامی نیز در حسینیه عاشقان ثارالله قائمشهر شور حسینی بیشتری ایجاد کرد.
با طلوع خورشید عاشورا، مردم با لباسهای سیاه و دلهای اندوهگین برای انجام نذورات و اجرای آیینهای مذهبی آماده میشوند. قربانی کردن گوسفند پیش از آغاز دستهروی، رسمی دیرینه در این منطقه است؛ نشانی از وفاداری، نذر و برکت.
سپس دستههای عزادار، با نظم و هماهنگی خاص، از محلههای خود راهی امامزادههای اطراف میشوند. نماز ظهر عاشورا با شور و خضوع، بهصورت جماعت و بهیاد آخرین نماز حسین(ع) در کربلا، اقامه میشود.
اما یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین آئینها در قائمشهر، در روستای افراکتی برگزار میشود؛ جایی که تعزیه عاشورا با حضور گسترده مردم اجرا میشود. خیمهها بر پا میشود و نقشها تقسیم. مردان با لباسهای نمادین یزیدیان و حسینیان، صحنههای کربلا را بازآفرینی میکنند.
با نزدیک شدن به پایان تعزیه، آتش به خیمهها کشیده میشود. شعلهها بالا میگیرد و ناله «واحسینا» در فضا میپیچد. تماشاگران، اشکریزان، این صحنه را نه با چشمان، که با دل خود میبینند.
پس از آن، دستههای عزاداری به سمت جان درویش حرکت میکنند؛ یکی از مکانهای مهم آئینی در منطقه، که با حضور جمعیت و نوحهخوانی، فضای محرم را به اوج میبرد.
در تمام این مسیر، نذریها بر سر دستها میچرخد؛ از شربت و خرما گرفته تا غذای گرم، مردم با دست و دل باز، نذرهایشان را ادا میکنند.
سرانجام، غروب عاشورا، لحظهای دیگر از سوگ و اندوه رقم میخورد. شام غریبان با خاموشی چراغها آغاز میشود و حاکی از غریبانگی شام کربلا دارد. غریبانه مردم، شمع بهدست، در کوچهها و خیابانهای تاریک قدم میزنند. سوگواری در سکوت و نور شمعها، حال و هوایی غریب دارد؛ گویا دلهای اهل بیت را در بیابانهای کربلا لمس میکنی.
نجوای آهسته نوحهها، گریه کودک و زمزمه یا حسین، فضا را لبریز از حس دلتنگی میکند؛ دلتنگی برای کاروانی بیسرپناه، برای زینب(س)، برای رقیه(س)، برای تمام غریبان کربلا.
انتهای پیام
نظرات