در عصر حاضر، فناوری با سرعتی خیرهکننده در حال تحول است. هر روز دستگاهی تازه روانه بازار میشود، گوشیهای هوشمند با قابلیتهایی بیشتر از نسل قبل عرضه میشوند و زندگی دیجیتال ما پیوسته نونوار میشود، اما در دل این پیشرفت نفسگیر، واقعیتی تلخ در حال شکلگیری است؛ حجم عظیمی از وسایل الکترونیکی که دیگر قابل استفاده نیستند، به زبالههای سمی و خطرناک تبدیل میشوند. زبالههایی که اغلب بدون توجه به عواقب زیستمحیطیشان، دور انداخته میشوند و آرامآرام به بحرانهایی خاموش اما فاجعهبار دامن میزنند.
پسماندهای الکتریکی و الکترونیکی دیگر فقط موضوعی فنی یا صنعتی نیستند. این پدیده به مسئلهای پیچیده در تقاطع محیطزیست، اقتصاد و بهداشت عمومی تبدیل شده است. در ایران نیز، همچون بسیاری از کشورهای دیگر، روند رو به رشد مصرف دستگاههای دیجیتال موجب افزایش چشمگیر این نوع پسماندها شده؛ در حالی که ظرفیتها و زیرساختهای بازیافت، همچنان عقب ماندهاند. بسیاری از این زبالهها بدون تفکیک، به همراه پسماندهای خانگی دفن میشوند یا در کارگاههای غیراصولی سوزانده میشوند؛ عملیاتی که سلامت انسانها، منابع طبیعی و اکوسیستم را تهدید میکند.
با اینهمه، این بحران میتواند به فرصتی برای تغییر بدل شود. اگر بازیافت اصولی، استخراج فلزات گرانبها و سیاستگذاری هوشمندانه در دستور کار قرار گیرد، زبالههای الکترونیکی نهتنها تهدید نخواهند بود، بلکه به منبعی ارزشمند برای اشتغال، درآمد و حفاظت از محیطزیست تبدیل میشوند. تنها نیازمند آنیم که این تهدید خاموش را ببینیم، بشناسیم و جدی بگیریم.
در این راستا با ابوعلی گلزاری، پسادکتری مهندسی محیط زیست و مدیریت پسماند و استادیار محیط زیست دانشگاه تهران به گفتوگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
پسماندهای الکتریکی و الکترونیکی دقیقاً شامل چه اقلامی میشوند و چه موادی در آنها وجود دارد که اینچنین برای محیطزیست خطرناکاند؟
پسماندهای الکتریکی و الکترونیکی که بهطور اختصاری E-Waste نامیده میشوند، به تمام دستگاههایی اطلاق میشود که برای عملکرد به برق یا باتری نیاز دارند و پس از پایان عمر مفیدشان دیگر قابل استفاده نیستند. این اقلام شامل انواع لوازم خانگی، از جمله یخچال، مایکروویو، ماشین لباسشویی، جاروبرقی و کتری برقی میشود، همچنین تجهیزات فناوری اطلاعات و ارتباطات نظیر رایانههای رومیزی، لپتاپها، گوشیهای موبایل، تبلتها، پرینترها و سرورهای قدیمی را در بر میگیرد. در حوزه لوازم الکترونیکی مصرفی، تلویزیونهای صفحهتخت، سیستمهای صوتی، دوربینهای عکاسی و پخشکنندههای DVD نیز جزو این پسماندها محسوب میشوند. لامپهای فلورسنت، LED و حتی لامپهای رشتهای قدیمی در دسته تجهیزات روشنایی، ابزارهای برقی مانند دریل، اره و ماشین چمنزنی، تجهیزات پزشکی مانند دستگاه MRI و مانیتورهای تخصصی و نیز وسایل سرگرمی و ورزشی همچون کنسولهای بازی، ماشینهای کنترلی و تردمیلهای برقی نیز همگی در زمره پسماندهای الکترونیکی قرار دارند.
این دستگاهها حاوی مواد شیمیایی و فلزات سنگینی هستند که در صورت دفع غیراصولی، میتوانند خسارات جبرانناپذیری به محیطزیست و سلامت انسانها وارد کنند. فلزاتی مانند سرب، کادمیوم، جیوه، آرسنیک و کروم که در باتریها، لامپها و مدارهای الکترونیکی وجود دارند، هر یک دارای اثرات مخرب عصبی، تنفسی، کلیوی یا سرطانزا هستند. علاوه بر این مواد شیمیایی سمی نظیر PCBها و BFRها که در خازنها، ترانسفورماتورها و پلاستیکهای ضدحریق کاربرد دارند، میتوانند باعث اختلالات ایمنی، هورمونی و تولیدمثلی شوند. پلاستیکهای بهکار رفته در این وسایل معمولاً قابلیت تجزیه زیستی ندارند و برای صدها سال در طبیعت باقی میمانند، همچنین گازهای کلروفلوئوروکربن که در سیستمهای خنککننده یخچال و کولر یافت میشوند، به لایه اوزون آسیب رسانده و نقش مؤثری در گرمایش زمین دارند. دفن یا سوزاندن غیراصولی این پسماندها موجب نفوذ آلایندهها به آبهای زیرزمینی، آلودگی خاک و انتشار گازهای سمی در هوا میشود که نتیجه آن بروز بیماریهای متعدد مانند سرطان، اختلالات عصبی و آسیب به اکوسیستمهاست.
در حال حاضر چه میزان پسماند الکترونیکی در کشور تولید میشود و چه بخشی از آن بهصورت اصولی بازیافت میشود؟
برآوردها نشان میدهد ایران سالانه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تن پسماند الکتریکی و الکترونیکی تولید میکند. این حجم بالا نتیجه مستقیم رشد مصرف تکنولوژی، افزایش شهرنشینی و کوتاه شدن چرخه عمر دستگاههای دیجیتال است. با اینحال، تنها کمتر از ۱۰ درصد از این میزان پسماند بهصورت اصولی و استاندارد بازیافت میشود. باقیمانده این زبالهها یا در میان پسماندهای شهری دفن میشوند، یا در انبارهای غیررسمی رها شدهاند و یا در کورههای غیراستانداردی مانند کورههای آجرپزی سوزانده میشوند. حتی در برخی مناطق از روشهایی مانند اسیدشویی برای استخراج فلزات استفاده میشود که نهتنها به محیطزیست آسیب میرساند، بلکه سلامت کارگران را نیز به خطر میاندازد.
دلایل پایین بودن نرخ بازیافت اصولی در کشور متعدد است. نخست، ایران فاقد زیرساخت منسجم برای جمعآوری، تفکیک و بازیافت تخصصی این نوع پسماندهاست و مراکز معدود موجود بیشتر در شهرهای بزرگ متمرکزند. دوم، فناوریهای پیچیده و تجهیزات لازم برای بازیافت مدرن و ایمن در سطح گسترده در دسترس نیست. سوم، آگاهی عمومی نسبت به خطرات زبالههای الکترونیکی و ضرورت بازیافت آنها بسیار پایین است و فرهنگسازی در این زمینه ضعیف بوده است. در نهایت، فعالیت گسترده مافیای غیررسمی در جمعآوری و پردازش غیراصولی پسماندها، یکی از بزرگترین موانع توسعه بازیافت قانونی و استاندارد در کشور است.
چه ظرفیتهایی برای استخراج فلزات گرانبها از این پسماندها در ایران وجود دارد و چرا این ظرفیت هنوز به بهرهبرداری کامل نرسیده است؟
زبالههای الکترونیکی نهتنها تهدیدی زیستمحیطیاند، بلکه در عین حال گنجینهای ارزشمند از فلزات گرانبها به شمار میآیند. بهطور مثال، یک تن گوشی همراه میتواند حاوی حدود ۳۰۰ گرم طلا، ۱۰۰ کیلوگرم مس و سه کیلوگرم نقره باشد. این مقادیر حتی از استخراج برخی معادن نیز سودآورتر هستند. با توجه به تولید صدها هزار تن پسماند الکترونیکی در کشور، ایران از ظرفیت بالقوه بسیار بالایی برای استخراج فلزات گرانبها برخوردار است و میتواند به یکی از قطبهای منطقهای در این زمینه تبدیل شود.
با این حال، موانعی چند باعث شده این ظرفیت همچنان مغفول بماند. فناوریهای مورد نیاز برای استخراج ایمن و مؤثر فلزات مانند هیدرومتالورژی و پیرومتالورژی بسیار پیچیده هستند و در ایران بهطور گسترده فراهم نشدهاند، همچنین راهاندازی واحدهای بازیافت صنعتی به سرمایهگذاری کلان نیاز دارد که بدون حمایت دولت یا بخش خصوصی امکانپذیر نیست. نبود زنجیره تأمین منظم، یعنی فقدان سیستم جمعآوری و تفکیک دقیق و ساختارمند، نیز مانع از شکلگیری چرخه کامل بازیافت میشود. افزون بر این، سیاستهای حمایتی مانند مشوقهای مالیاتی یا یارانهای برای توسعه این صنعت یا وجود ندارد یا اجرایی نشدهاند. تسلط مافیای پسماند که زبالهها را با روشهای خطرناک و هزینهبر جمعآوری میکنند، اجازه ورود بخشهای رسمی و صنعتی به این حوزه را نمیدهد.
کدام قوانین داخلی یا تعهدات بینالمللی، مدیریت پسماندهای الکترونیکی را در ایران تنظیم میکنند و چالشهای اجرایی آنها چیست؟
مدیریت پسماندهای الکترونیکی در ایران تحت پوشش مجموعهای از قوانین داخلی و تعهدات بینالمللی قرار دارد. قانون مدیریت پسماندها مصوب سال ۱۳۸۳، پسماندهای ویژه از جمله الکترونیکی را تحت نظارت سازمان حفاظت محیطزیست قرار داده و تولیدکنندگان و واردکنندگان را موظف به مدیریت این پسماندها کرده است، اما در عمل این مسئولیتها بهدرستی اجرا نمیشوند. آییننامه اجرایی همین قانون نیز بر فرایند جمعآوری، تفکیک و بازیافت اصولی تأکید دارد، اما نبود زیرساختهای لازم مانع از اجرای مؤثر آن شده است، همچنین دستورالعملهای سازمان حفاظت محیطزیست، استانداردهایی برای دفع و بازیافت پسماندها ارائه کردهاند، اما به دلیل ضعف نظارت، این دستورالعملها اغلب در مرحله اجرا متوقف ماندهاند.
در حوزه بینالملل، ایران به کنوانسیون بازل پیوسته که هدف آن کنترل نقلوانتقال پسماندهای خطرناک و مدیریت صحیح آنهاست. افزون بر آن، ایران متعهد به اجرای برخی بندهای اهداف توسعه پایدار (SDGs) شده که بر کاهش آلودگی و مدیریت پسماند تأکید دارند، همچنین توافقنامه پاریس نیز گرچه بهطور مستقیم به پسماند نمیپردازد، اما از طریق الزام به کاهش گازهای گلخانهای، به کاهش سوزاندن غیرمجاز پسماندها اشاره دارد، اما اجرای این قوانین با چالشهای متعددی روبهروست. نبود نظارت مؤثر و ضعف هماهنگی میان نهادهایی چون شهرداریها و سازمان محیطزیست، نبود زیرساختهای لازم برای بازیافت تخصصی، فعالیت گسترده گروههای غیررسمی، نبود فرهنگسازی عمومی و کمبود منابع مالی برای اجرای قوانین، از جمله مهمترین موانع تحقق این مقررات در عمل بهشمار میروند.
انتهای پیام
نظرات