میانه دسته است؛ نه آغاز شور است و نه پایان سکوت. اینجا جایی است میان زمین و آسمان، جایی که دلها دیگر از جنس خاک نیستند، سبکاند، مثل پرچمهایی که در باد محرم میرقصند. صدای نوحه مثل رود جاری، از بلندگوها میتراود و تا عمق استخوان مینشیند. انگار خود کربلاست؛ کوچههای زنجان نه آسفالت که خاک داغاند و هر قدم، ردی از اشک و عهد با بانویی است که قامتش در برابر مصیبت خم نشد.
در میان جمعیت، مردی آرام سینه میزند و زیر لب نام زینب (س) را زمزمه میکند. پسر کوچکش کنارش ایستاده و چشم به چهره پدر دوخته و بیآنکه بداند، دارد عاشقی را یاد میگیرد.
زنی در کنار خیابان ایستاده، اشکریزان و بیصدا، فقط نگاه میکند. گویی در دلش روضهای برپا شده که نه مداح میخواهد نه بلندگو. تنها کافی است زینب را تصور کند، در میان خرابهها، با دلی لبریز از داغ اما زبانی لبریز از ایمان.
میانههای دسته، انسان یاد میگیرد که صبر یعنی چه. یاد میگیرد چگونه ایستادگی را میتوان از زنی آموخت که همه چیزش را از دست داد اما خودش را نه.
در مسیر حرکت با مردم همکلام میشوم یک عزادار که سالیان سال است در دسته زینبیه اعظم شرکت میکند در گفتوگو با ایسنا میگوید: هر سال که یازدهم محرم میرسد، دلم شور میزند و منتظر دسته عزاداری زینبیه هستم. حضور در این مراسم برای من مثل بازگشت به گذشته است، جایی که یاد حضرت زینب (س) و سختیهای او را از نزدیک حس میکنم. این دسته نه فقط عزاداری، بلکه درس بزرگی در صبر و استقامت به ما میدهد.
یونس مظاهری میافزاید: حضور مردم از هر قشر و سنی در این دسته، نشاندهنده پیوند عمیق میان زنجانیها با خاندان اهل بیت (ع) است. برای من مهمترین بخش مراسم، دیدن جوانانی است که با اشتیاق و شور، پیام زینب (س) را زنده نگه داشتهاند و این یعنی آیندهای روشن برای فرهنگ عاشورا.
یک مادر زنجان حاضر در دسته زینبیه به خبرنگار ایسنا میگوید: برای من شرکت در دسته زینبیه یک نوع عبادت و احترام به بانوی کربلا است. وقتی میبینم خانوادهها با فرزندانشان آمدهاند و همه با هم اشک میریزند، احساس میکنم این مراسم چقدر برای ما ارزشمند است. اینجا همه با هم، چه کوچک و چه بزرگ، یاد میگیرند که زندگی یعنی مقاومت و ایستادگی.
فاطمه رضایی ادامه میدهد: هر نوحهای که در رثای حضرت زینب (س) میشنوم، قلبم پر از آرامش و غم میشود. نوحهخوانیهایی که در این روزها میشنویم، انگار صدای زینب (س) است که ما را به صبر و امید دعوت میکند. این دسته، جایی است که معنای واقعی عشق و وفاداری را میشود فهمید.
جوانی که خود را دانشجو معرفی میکند نیز در گفتوگو با ایسنا میگوید: برای من که جوان هستم، شرکت در دسته عزاداری زینبیه فرصتی است تا از نزدیک با تاریخ و فرهنگ خود آشنا شوم. این مراسم به من یاد میدهد که مقاومت و شجاعت فقط شعار نیست، بلکه باید در زندگی روزمره هم به آن پایبند باشیم. دستههای حسینیه اعظم زنجان و این دسته، مثل مدرسهای است که عشق به اهل بیت (ع) را به ما آموزش میدهد.
احمدرضا امیدی میگوید: وقتی کنار دوستان و خانواده در دسته حرکت میکنم و نوحهها را میشنوم، انگار بخشی از یک حرکت بزرگتر شدهام. این احساس اتحاد و همدلی، به من قدرت میدهد که در برابر سختیها ایستادگی کنم و راه زینب (س) را ادامه دهم.
سیدعلیرضا موسوی نوجوان ۱۴ سالهای که به گفته خودش، امسال با تمام وجودش واقعه عظیم عاشورا را درک کرده است، در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: شاید تا سال قبل، درک درستی از عزاداری اباعبدالله نداشتم، ولی امسال سعی کردم در کنار خانوادهام و با حضور در دستهها و مراسم عزاداری بیشتر با سبک زندگی ائمه اطهار (ص) آشنا شوم.
وی با اشاره به اینکه یکی از آرزوهایم، الگو گرفتن از امام حسین (ع) و یاران ایشان در زندگیم است، ادامه میدهد: امسال حضور در دستههای عزاداری و شنیدن مصیبت اهل بیت امام حسین علیه السلام برای من بسیار ارزشمند بود و امیدوارم این حس نه تنها برای من بلکه برای همه نوجوانان و جوانان کشورم حسی ماندگار باشد که قطعا خواهد بود.
و اینجا، در قلب این آیین، میان صداها، اشکها و قدمها، زنجان نه فقط شهری سوگوار، که شهری عاشق است؛ شهری که هر سال، در یازدهم محرم، دوباره دلش را وقف زینب (س) میکند.
انتهای پیام
نظرات