به گزارش ایسنا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران در نشست علنی روز چهارشنبه، ۴ تیرماه ۱۴۰۴ شمسی و تنها چهار روز بعد از حمله هوایی و موشکی آمریکا به سایتهای هستهای فردو، نطنز و اصفهان در ایران، طرح تعلیق همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی را با اکثریت قریب به اتفاق آرا تصویب کردند.
این طرح بلافاصله به شورای نگهبان رفت و شورای نگهبان نیز آن را تایید و در نهایت، مسعود پزشکیان تنها یک هفته بعد از آغاز روند تصویب این قانون از سوی مجلس، روز ۱۱ تیر ماه آن را برای اجرا، رسماً ابلاغ کرد.
ایران رسماً معتقد است که آژانس بین المللی انرژی اتمی "با ارائه گزارش گمراه کننده" خود به شورای حکام آژانس، مرتکب "خیانت" به رژیم منع اشاعه سلاحهای هستهای شده است و با این گزارش خود، اعمال زمینه تصویب قطعنامه اخیر از سوی شورای حکام آژانس علیه ایران و در نتیجه بهانه لازم برای اسرائیل برای تجاوز نظامی به ایران را فراهم کرده است.
روز ۲۲ خرداد، شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی خود را تصویب کرد و تنها یک روز بعد از تصویب این قطعنامه، اسرائیل به بهانه تهدید بودن برنامه هستهای ایران، تجاوز نظامی به مراکز غیرنظامی، نظامی و هستهای ایران را آغاز کرد.
بر اساس گزارش CGTN چین، اما چند روز بعد از آغاز جنگ اسرائیل علیه ایران، رافائل گروسی در یک اعتراف دیرهنگام، اعلام کرد: ما هیچگونه شواهدی مبنی بر تلاش نظام مند (توسط ایران) برای دست یابی به سلاح هستهای نداشتیم؛ نکته این که اگر در همان گزارش گروسی به شورای حکام گنجانده میشد، میتوانست مانع از بروز جنگ اسرائیل علیه ایران شود.
این اعتراف دیرهنگام گروسی، واکنش اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران را به دنبال داشت. بقایی در شبکه ایکس خطاب به گروسی نوشت: این اعتراف شما بسیار دیر است، آقای گروسی! شما همین حقیقت را در گزارش کاملاً جانبدارانه خود پنهان کردید؛ گزارشی که توسط سه کشور اروپایی و آمریکا ابزاری شد تا قطعنامهای با ادعای بی اساس عدم پایبندی علیه ایران تصویب کنند.
اما چرا ایران دست به تصویب و اجرای این قانون جنجالی کرد؟
حملات هوایی و موشکی آمریکا به تاسیسات هستهای فردو، نطنز و اصفهان اگرچه خساراتی به دنبال داشته است، اما میزان این خسارات و این که چه سرنوشتی برای بیش از ۴۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده توسط ایران در این سایتهای هستهای بوجود آمده، در پرده ابهام قرار دارد. اگرچه دونالد ترامپ مدعی است که حمله به سایتهای هستهای ایران کاملا موفق بوده و این تاسیسات را کاملا نابود کرده است، اما رسانههای آمریکا، این ادعای ترامپ را رد میکنند و گزارش دادهاند که خسارات چندانی به این تاسیسات هستهای وارد نشده و ایران میتواند دوباره آن را بازسازی کند.
مقامات ایران هم اعلام کردهاند که خسارات به تاسیسات هستهای قابل توجه بوده است، اما به دلیل عدم حضور بازرسان آژانس، این نهاد بین المللی بازرسی هستهای اعلام کرده است که نمیتواند برآورد دقیقی از میزان خسارات بر تاسیسات هستهای ایران اعلام کند و خواستار آن شده تا ایران اجازه دسترسی به بازرسان را فراهم کند اما بر اساس قانون جدید، ایران احتمالا تا مدتها برنامههای
هستهای خود را بدون نظارت بازرسان آژانس و بدون فعالیت دوربینهای نظارتی، به پیش خواهد برد.
در واقع گزارش غیرواقعی و ناقص آژانس به شورای حکام که در نهایت موجب حمله اسرائیل به ایران شد، این فرصت را برای ایران فراهم کرد تا حداقل برای مدتی "همکاری داوطلبانه خود" با آژانس را قطع کند و بتواند از این طریق هم به عنوان یک فرصت
برای بازسازی سریع خسارات وارد شده استفاده کند و هم بر طرفهای مقابل خود فشار وارد کند.
بنابراین اقدام مجلس ایران در تصویب "قانون تعلیق همکاریهای ایران با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی" را شاید بتواند در واقع یک تاکتیک سیاسی ایران برای تقویت مقاومت در برابر فشارهای خارجی و وادار ساختن تروئیکای اروپایی به عقب نشینی از فعال کردن مکانیسم ماشه باشد.
علاوه بر موارد یاد شده، حملات آمریکا به تاسیسات هستهای ایران زمانی انجام شد که روند مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا جریان داشت.
بنابراین اگر ایران تصمیم بگیرد که دیگر به میز مذاکره هستهای بازنگردد و یا این مذاکرات را تا زمان دلخواه خود به تاخیر بیاندازد، دیگر کسی نمیتواند ایران را متهم و مسئول بداند و کاملا روشن است که طرف آمریکایی با اقدام غیرقانونی حمله به سایتهای هستهای، عملا راه را بر دیپلماسی بسته است.
در خصوص قانون "تعلیق همکاریهای ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی"، باید چند نکته را توجه داشت:
۱- در این قانون، از کلمه "توقف بازرسی" استفاده نشده است، بلکه از کلمه "تعلیق بازرسی" استفاده شده است که میتواند به معنای موقتی بودن آن باشد.
۲- نمایندگان مجلس در تصویب این قانون، اجرای آن را "مشروط" دانستهاند. طبق این قانون، در صورتی که دو شرط زیر محقق شود، بازرسان آژانس میتوانند دوباره به فعالیتهای بازرسی خود از تاسیسات هستهای ایران ادامه دهند.
این شرط به شرح زیر است:
الف - حصول اطمینان از رعایت کامل حاکمیت ملی و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و تأمین امنیت مراکز هستهای و دانشمندان هستهای بر اساس چارچوب منشور سازمان ملل متحد و به تشخیص شورای عالی امنیت ملی.
ب ـ حصول اطمینان از رعایت کامل حقوق ذاتی جمهوری اسلامی ایران در بهرهمندی از کلیه حقوق مصرح در ماده ۴ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای به ویژه غنی سازی اورانیوم در داخل کشور به تشخیص شورای عالی امنیت ملی.
تشخیص اینکه چه زمان امنیت تاسیسات هستهای و فعالیت صلح آمیز ایران تامین شده و بازرسان آژانس دوباره میتوانند به ایران بازگردند، با شورای امنیت ملی ایران خواهد بود.
بنابراین به نظر نمیرسد که ایران بخواهد برای همیشه دسترسی بازرسان آژانس به تاسیسات هستهای خود را (به عنوان بخشی از همکاری داوطلبان ایران با آژانس) قطع کند، بلکه این اقدام مجلس ایران، بیشتر به عنوان یک اهرم سیاسی برای ایران عمل خواهد کرد. ایران به عنوان یک کشور امضا کننده معاهده منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی NPT و کشوری که دارای حق غنیسازی اورانیوم است، قصد عقب نشینی از غنی سازی هستهای را ندارد و از هر اهرم سیاسی ممکن برای جلوگیری از فشارهای خارجی استفاده خواهد کرد.
به طور مشخص، این قانون - به عنوان پاسخی حساب شده از سوی ایران - به هیچوجه تعهد این کشور به معاهده منع گسترش سلاح های هستهای (NPT) را تحت تأثیر قرار نمیدهد، چرا که ایران همچنان به طور کامل به تعهدات خود در زمینه عدم اشاعه
پایبند است. بلکه این قانون به عنوان تاکتیک راهبردی عمل میکند تا قدرتهای غربی، به ویژه ایالات متحده را وادار به رسمیت شناختن حقوق قانونی هستهای ایران در چارچوب NPT کند - به طور خاص، حق ایران در دست یابی به فناوری هستهای صلح آمیز، از جمله غنی سازی اورانیوم برای مقاصد غیرنظامی. این اقدام به طور مؤثری موضع چانه زنی ایران را تقویت میکند، در حالی که پایبندی فنی کشور به استانداردهای بین المللی عدم اشاعه را حفظ مینماید.
انتهای پیام
نظرات