به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش روزنامه یدیعوت آحارونوت در روز جمعه، برآوردهای نظامی نشان میدهد که جنگ غزه احتمالا سالها ادامه خواهد یافت، حماس قابلیتهای اولیه خود را حفظ کرده و هنوز شکست نخورده است و پیروزی قطعی قریبالوقوع نیست.
دادههای وزارت جنگ رژیم صهیونیستی نشان داد که عملیات «ارابههای گدعون» که به عنوان مرحلهای تعیینکننده از جنگ تبلیغ میشد، در بودجه ۲۰۲۵ گنجانده نشده است. در عوض، آن را به عنوان «تمدید مصنوعی» جنگی توصیف کردهاند که قرار بود از طریق توافق تبادل اسرا در اواخر سال ۲۰۲۴ به پایان برسد.
به گفته منابعی در وزارت دارایی رژیم صهیونیستی، محاسبات اولیه هیچ بودجهای برای جنگ بیشتر در غزه یا احتمال رویارویی با ایران در نظر نگرفته بود. طبق گزارش روزنامه، هزینه هر سناریو تقریبا ۳۰ میلیارد شِکِل اضافه بر بودجه تخمین زده شده است.
مقامات بخش نیروی انسانی ارتش اذعان کردند که عملیات ارابههای گدعون بخشی از برنامههای امسال نبوده است. به سربازان ذخیره وعده داده شده بود که پس از خدمت بیش از یک سال از هفتم اکتبر، برای دورههای جدید فراخوانده نشوند اما برخلاف برنامهها، آنها دوباره فراخوانده شدند.
رهبری ارتش رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته بود که سال ۲۰۲۵ سال «ثبات» باشد تا از آن برای بازیابی پس از جنگ طولانی استفاده شود. با این حال، فشارهای سیاسی باعث شد که نهاد نظامی از این طرح صرفنظر کند و هزاران سرباز ذخیره را به غزه بازگرداند، با توجه به اینکه بیش از ۱۰۰ هزار نفر از آنها در حال حاضر در حال خدمت هستند.

«ایال زامیر» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در اولین سخنرانی خود پس از تصدی این سمت در اوایل ماه مارس گذشته اذعان کرد که ارتش در دستیابی به یکی از دو هدف اصلی جنگ، یعنی «شکست دادن حماس»، شکست خورده است، اگرچه بیانیههای سیاسی همچنان این جنگ را جنگی در مسیر پیروزی معرفی میکنند.
در ۱۸ مارس، ارتش اسرائیل جنگ خود علیه نوار غزه را از سر گرفت، زمانی که رهبری سیاسی تصمیم به نقض توافق آتشبس گرفت و عملیات نظامی جدیدی با نام رمز «قدرت و شمشیر» را آغاز کرد. ارتش دستورالعملهای سیاسی روشنی دریافت کرد تا «در صورت طول کشیدن پیشروی برای چندین ماه»، تلفات خود را به حداقل برساند.
علیرغم صحبتهایی مبنی بر عملیات پنج لشکر نظامی در غزه، دادههای میدانی نشان میدهد که ارتش در واقع تعداد محدودی از لشکرهای رزمی را مستقر کرده است و آنچه رخ داده هیچ شباهتی به تهاجم گسترده انجام شده بین نوامبر ۲۰۲۳ و اواسط ۲۰۲۴ ندارد.
بر اساس این گزارش، تصمیم برای تکیه بر سربازان عادی به جای نیروهای ذخیره نه تنها برای کاهش فشار بر غیرنظامیان بود، بلکه به این دلیل نیز بود که «مرگ یک سرباز ۲۰ ساله کمهزینهتر از مرگ یک نیروی ذخیره متأهل و دارای خانواده است.»
سربازان عادی همچنین بانظمتر تلقی میشوند و کمتر احتمال دارد که از دستورات سرپیچی کنند که آنها را برای انجام مأموریتهای رزمی آهسته و متمرکز مناسبتر میکند. بنابراین، عملیات به مناطق نزدیک به مرز، مانند رفح، جبالیا، محله زیتون و شرق خان یونس محدود شده است.
با وجود حملات مکرر، نیروها به مقرهای اصلی حماس مانند الشجاعیه، الرمال و ساحل در مرکز شهر غزه دسترسی ینافتهاند و همچنین به النصیرات و دیر البلح در مرکز نوار غزه، جایی که گمان میرود برخی از زندانیان اسرائیلی هنوز در آنجا نگهداری میشوند، نرسیدهاند.
دو افسر گفتند که ارتش «به آرامی، آشکارا و به شیوهای پیچیده در حال پیشروی است. حماس پس از انتقال نیروها به جبهههای دیگر، در مناطقی که ارتش اخیرا از آنها عقبنشینی کرده بود، مانند العطاطره در شمال غزه، نزدیک زیکیم، موضع خود را تغییر داده است.»
طبق این گزارش، در بیشتر مناطق عملیاتی، ارتش اسرائیل طبق الگویی که یک سال و نیم تکرار شده است، به عملیات خود ادامه میدهد و یکی از افسران میگوید: «به جای تحمیل محاصره واقعی، به دشمن اعلام میکنیم که میآییم تا آنها بتوانند جمعیت را تخلیه کنند و به این ترتیب به آنها فرصتی برای عقبنشینی میدهیم.»
طبق بررسیهای میدانی، مأموریتهای جنگی به طور فزایندهای بر همراهی واحدهای مهندسی برای تخریب ساختمانها تمرکز دارند، نه درگیری مستقیم با مبارزان مقاومت فلسطینی که به کمینهای کوچک، عملیات تکتیراندازی و کمینها متکی هستند.

یک فرمانده گروهان در یکی از لشکرها گفت: ما به ندرت نیروهای حماس را با چشم غیرمسلح میبینیم، حتی در گزارشهای اطلاعاتی. ما بیشتر وقت خود را صرف تخریب کل محلهها میکنیم، همانطور که در رفح اتفاق افتاد. اگر نیروهای مقاومت شناسایی شوند، برای هدف قرار دادن آنها به نیروی هوایی متکی هستیم.
در همین حال، بر اساس این گزارش، این مرحله از جنگ شاهد کاهش بیسابقه پوشش خبری خبرنگاران از داخل نوار غزه بوده است که بر اساس دستورالعملهای سطح سیاسی و با هدف بازاریابی عملیات فعلی به شیوهای کنترلشدهتر و مهارشدهتر انجام میشود.
افسران میدانی رژیم صهیونیستی نارضایتی خود را از این محدودیت ابراز و تأکید کردند که پنهان کردن صدای سربازان و افسران از مردم «به مشروعیت عملیات آسیب میرساند.» آنها خاطرنشان کردند که مردم «به گفتههای یک افسر میدانی بیشتر از بیانیههای سیاسی آماده اعتماد دارند.»
اظهارات به وضوح تغییر کرده است. در حالی که هدف اعلام شده این عملیات «شکست دادن حماس» بود، اکنون به عنوان وسیلهای برای «فشار برای توافق تبادل زندانیان» ارائه میشود، در حالی که رهبران ارشد نظامی از لزوم ادامه جنگ صحبت میکنند.
برخی از فرماندهان لشکرها خاطرنشان میکنند که فشار نظامی، هرچند محدود، منجر به ترور فرماندهان میدانی حماس و بازیابی اجساد برخی از سربازان شده است که به عنوان توجیهی برای ادامه نبرد با وجود تغییر در پیامهای سیاسی استفاده میشود.
یکی از متناقضترین اظهارات، بیانیههای مکرر ارتش در مورد «کنترل ۶۰ یا ۷۵ درصد از نوار غزه» است، بدون اینکه هیچ توضیح عملی در مورد معنای این کنترل ارائه شود.
با وجود این اعلامیهها، گزارش خاطرنشان میکند که اکثر نیروهای نظامی اسرائیل در بیشتر مناطق نوار غزه حضور فیزیکی ندارند و حماس هنوز تا حدی کنترل این منطقه را در دست دارد و خدمات غیرنظامی ارائه میدهد که «به این معنی است که اسرائیل از نظر قانونی یک قدرت اشغالگر کامل در غزه محسوب نمیشود.»
با این حال، مقامات سیاسی همچنان عباراتی مانند «ارتش اسرائیل در حال اشغال است» را ترویج میدهند، علیرغم اینکه این ادعاها با واقعیت عملیاتی فاصله زیادی دارند. این گزارش این را یک «تقاضا از سوی جناح راست» میداند تا توصیف دقیقی از وضعیت.
یکی از فرماندهان تیپها گفت: «در ماههای اول، از ما خواسته شد که ۶۰ تا ۷۰ درصد از تواناییهای هر گردان حماس را در محلهها از بین ببریم اما با اطلاع قبلی به ساکنان، صدها نیروی حماس قبل از رسیدن ما فرار کردند و ما فقط با تعداد کمی از آنها در داخل مناطق مواجه شدیم.»

وی گفت: «این رویکرد شاید در مرحله اول مانور نظامی برای از بین بردن قابلیتهای رهبری مفید بود اما اکنون دیگر مؤثر نیست. حماس بیشتر اعضای خود را حفظ کرده و با آنها از محله ای به محله دیگر نقل مکان کرده است.»
در مقابل، ارتش رژیم صهیونیستی تلاش کرد مدل متفاوتی را در رفح اجرا کند و با بستن تمام محورهای آن، از جمله جاده معروف به «محور موراگ» که از کیسوفیم در شرق تا ساحل دریا در غرب امتداد دارد، محاصره تقریبا کاملی را بر این شهر تحمیل و آن را به طور کامل نابود کند.
ارتش اشغالگر پس از آواره کردن ساکنان باقیمانده، عمدا بیشتر ساختمانهای شهر را ویران کرد و آنها را به تلی از خاک تبدیل کرد. طبق بیانیههای نظامی، رفح عملا تنها شهر غزه بود که تحت محاصره شدید و ویرانی کامل قرار گرفت.
این گزارش هشدار میدهد که عقبنشینی ارتش از «محور موراگ»، آنطور که در چارچوب مذاکرات تبادل اسرا با حماس مورد بحث قرار گرفت، این جنبش و صدها هزار آواره را به رفح بازخواهد گرداند و طرح کابینه برای ایجاد یک «شهر بشردوستانه» تحت نظارت بینالمللی را تضعیف خواهد کرد.
یک فرمانده نظامی اذعان کرد که واگذاری کنترل محور موراگ «تمام دستاوردهای ما را تضعیف میکند» و اگر قرار باشد برگردیم، «باید دوباره در همان محلهها بجنگیم که این امر دستاوردها را بیمعنی میکند و هرگونه دستاوردی را موقت و شکننده میسازد.»
فرماندهان میدانی درباره این مسئله اتفاق نظر دارند که پایان جنگ در ماههای آینده، اگر اتفاق بیفتد، به معنای فروپاشی حماس نخواهد بود؛ حماس هنوز حداقل ۱۰ هزار نیرو دارد و از شکافهای موجود در استقرار نیروهای اسرائیلی در میدان نبرد استفاده میکند.
سخنان فرمانده گردان ۵۲ تیپ ۴۰۱ نشان میدهد که ارتش همچنان در تلاش برای کشف یک شبکه تونلی بزرگ در منطقه جبالیا است. وی توضیح میدهد که «برخی از این تونلها پیچیدهتر و طولانیتر از شبکه متروی تلآویو هستند» و فرماندهان میدانی حماس همچنان آزاد هستند.
یک فرمانده پیادهنظام ویژه خاطرنشان کرد که واقعیت در نوار غزه تفاوت چندانی با آنچه ماهها پیش بود، ندارد و حذف حماس سالها طول خواهد کشید و «صحبت از یک راهحل قریبالوقوع یا پیروزی نزدیک چیزی جز توهماتی نیست که به مردم فروخته میشود.»
وی افزود: «ما اینجا درباره یک پروژه بلندمدت صحبت میکنیم که میتواند یک دهه کامل را در بر بگیرد. حماس زیرساختهای نظامی خود را طی سالها، در تمام مناطق نوار غزه، ساخته است و برچیدن آن نیاز به زمان، منابع عظیم و حضور پایدار دارد.»
یک فرمانده میدانی ارتش صهیونیستی هم گفت که سربازان در نوار غزه توجه کمی به «برچسبهایی که به عملیات داده میشود یا اختلافات سیاسی که به میدان جنگ نفوذ میکند» دارند. وی افزود: «جنگ ادامه دارد زیرا حماس زیرساختهای عظیمی دارد، صرفنظر از تعداد نیروهایش و همچنین انگیزه و توانایی آن برای برنامهریزی حملات علیه نیروهای ما.»
وی تأکید کرد: «این نبردی است که ما باید یک سال و حتی پنج سال در همان مناطق ادامه دهیم تا دستاوردهایی را که به دست آوردهایم حفظ کنیم، چه نام دشمن همچنان حماس باقی بماند و چه به جهاد اسلامی یا سازمان دیگری تغییر کند. مایه تاسف است که مردم را فریب میدهند و آنها باور میکنند که جنگ رو به پایان است و دشمن به زودی شکست خواهد خورد. واقعیت بیشتر شبیه یک جنگ فرسایشی مداوم است، همانطور که در کرانه باختری نیز همینطور است.»
در عین حال، همه نیروهای مستقر در غزه درگیر رویارویی مستقیم با نیروهای حماس نمیشوند. برخی از واحدها، مانند واحدهای لشکر ۳۶، مأموریتهای مربوط به امنیت محورهای دسترسی به مراکز توزیع «کمکها» که از طریق سازوکار اسرائیلی-آمریکایی ارائه میشود را انجام میدهند.
طبق ادعای این گزارش، بررسیهای میدانی نشان میدهد که سربازان «مجبور» شدهاند در مجاورت مراکز توزیعی که توسط اسرائیل برای بنیاد بشردوستانه غزه تأسیس شده بود، به روی غیرنظامیان گرسنه آتش بگشایند. صدها غیرنظامی کشته شدند، صحنههایی که در هفتههای اخیر در سراسر جهان ثبت شده است.
در یک حادثه، از گلولههای توپخانه برای جدا کردن غیرنظامیان از یک کامیون امدادرسانی استفاده شد که منجر به کشته شدن دهها فلسطینی شد. بعدا این حمله به عنوان یک «خطای عملیاتی جدی» توصیف شد و استفاده از این سلاح برای «متفرق کردن» ممنوع شد.
به گفته یک منبع ارشد امنیتی، وظیفه «توزیع غذا بین فلسطینیها» اکنون روزانه صدها سرباز را درگیر میکند. این در حالی است که این وظیفه اصلی ارتش نیست و در واقع توسط نیروهای آمریکایی و فلسطینی (اشاره به شبهنظامیان محلی که با اشغالگران همکاری میکنند) در محل پشتیبانی میشود. با این حال، حفاظت از گذرگاهها و اطراف آنها همچنان بر عهده ارتش است.
انتهای پیام
نظرات