در پهنه تاریخ پرفراز و نشیب ایران، دیار یزد همواره چون نگینی درخشان، نمادی از فرهنگ غنی، سختکوشی و از همه مهمتر، همدلی و دستگیری مردمانش از یکدیگر در روزهای سخت و بحرانی بوده است.
مردمان این سرزمین کهن، با وجود سختیهای طبیعی و شرایط اقلیمی خاص، روحیهای بلند و قلبی سرشار از مهر دارند که در بزنگاههای دشوار، همچون سدی استوار در برابر مشکلات قد علم میکند.
در روزگاران خشکسالی و کمآبی، زمانی که کویر تشنه، نفسها را به شماره میانداخت نیز این یزدیها بودند که با تقسیم اندک آب و نان خود، همسایه و غریبه نمیشناختند و دست نیازمندان را میگرفتند و در تب و تاب بیماریها و بلایای طبیعی، چونان موجی خروشان از یاری و همدردی، در صف اول کمکرسانی حاضر میشدند و مرهمی بر زخمهای جامعه میگذاشتند.
فرهنگ «دست به دست هم دادن» و «کاسه داغتر از آش شدن» در یزد، تنها یک شعار نیست بلکه تار و پود زندگی روزمره این مردمان است. از نذورات مردمی در ایام سوگواری گرفته تا تشکیل گروههای جهادی و خیریهها، همگی گواه این مدعاست که در یزد، هیچ نیازمندی تنها نخواهد ماند. بزرگان و ریشسفیدان این دیار، همواره فرهنگ ایثار و جوانمردی را با گفتار و کردار نیک خود به نسلهای بعد منتقل کردهاند و این میراث گرانبها، همچنان در رگهای جامعه یزد جاری است.
حاجی محمدحسین مرشد یکی از بازرگان نامی یزد در سدهی سیزدهم شمسی است که به سال ۱۲۷۸ شمسی و در زمان حکومت عدل الدوله، آن هنگام که مردم یزد با واقعه قحطی نان مواجه شده بودند، یکی از ۱۰ تاجری بود که تأمین روزانه ۲۰۰ من(به طور معمول معادل ۳ کیلوگرم) گندم نانواییهای یزد را پذیرفت.
حسین مسرت محقق و نویسنده تاریخ یزد در گفتوگو با ایسنا، ضمن بیان این مطلب اضافه کرد: مرشد در حوادث مشروطهی اول و به هنگام تشکیل انجمن ولایتی یزد به همراه میرزا سید محمد نوّاب رضوی و سید تهرانی به عضویت این انجمن در آمد ولی در زمان حکومت شهاب الدوله بر یزد (سال ۱۲۹۰ شمسی) که روابط انجمن با دولت تیره شد، فعالیت او هم دوامی نیاورد.
وی علت تیرگی این رابطه را ناکارآیی و فرمان ظالمانهی شهاب الدوله خواند و گفت: براساس این فرمان، مردم باید برای تهیهی نیرو جهت مقابله احتمالی با حمله راهزنان، افزون بر مالیات، تومانی سی شاهی هم حق الحکومه بدهند که انجمن ولایتی مخالفت کرد.
نویسنده کتاب «یزد، یادگار تاریخ» در ادامه به تلگرافی مربوط به تاریخ ۲۵ شعبان ۱۳۳۳قمری خطاب به مجلس شورای ملی و وزارت داخله اشاره کرد و گفت: محمدحسین مرشد به همراه گروهی از بازرگانان یزد در این تلگراف از اشرار بهارلو به واسطه سرقت مال التجاره خود شکایت کرده و نقل میکنند؛ «قافله [ای] معادل هزار شتر مالالتجاره از بندرعباس حمل کرده، به یزد میآمدند. در ۱۶۱ فرسخی سیرجان که خاک فارس است، حضرات بهارلو تماماً را به سرقت بردهاند. به قسمی این اسباب پریشانی فدویان را فراهم آورده که نمیدانیم به چه زبان تظلم نماییم. همین قدر عرض میکنیم: اگر بذل توجّهی نشود، تجار یزد تمام هستیم و باید جلاء وطن شویم. »
وی به درج نام مرشد در دو سند از کتاب «اسناد یزد در دوره مشروطیت» نیز اشاره و تصریح کرد: در یکی از اسناد متعلق به سال۱۳۳۳ قمری، بازرگانان یزد از مجلس شورای ملی درخواست کردهاند که حقوق عقب افتاده حکومت و سوارهی یزد را بپردازند تا آنها بتوانند با خیالی آسوده به جنگ راهزنان بروند و مردم یزد هم در آسایش باشند و نامهای دیگر مورخ ۲۴ محرم ۱۳۴۰ قمری، گروهی از مردم یزد در تشکر از امیرحسین خان سردار حاکم یزد به دلیل امنیت راهها خطاب به رئیس الوزرا و وزارت داخله، نامه نوشتهاند.
مسرت در پایان خاطرنشان کرد: از تاریخ تولد و وفات این تاجر مشهور یزدی اطلاعی در دست نیست امّا مسلّم است که تا سال ۱۳۴۰ قمری در قید حیات بوده است.
انتهای پیام
نظرات