در روز تلخ چهارم مرداد جاری در حمله گروهک تروریستی جیش الظلم به دادگستری زاهدان، تیر بیرحم خشونت، پیشانی نحیف و کوچک نوید را که در پناه آغوش مادرش بود، نشانه گرفت؛ در آغوش گرم مادری که ۱۶ سال چشم انتظار شنیدن صدای گریه نوزادش بود. نام این نوزاد را نوید گذاشته بودند به معنی خبر خوش و امیدی پس از سالها صبوری؛ نوید بلوچ شیرمحمدی نوزادی که اشک شوق مادر را به خندهای شیرین بدل کرد، نوزاد هفتماههای بود که هنوز نه مادر را تمام یاد گرفته بود، نه طعم بازی را و نه طعم دنیا را.
فرزندش را با خون دل خواسته بود، با صدای لالاییاش بزرگ میکرد و هزار رویای کوچک در دلش برای فردای او چیده بود؛ رویای لباسهای کوچک عید، اولین قدمهای لرزان، خندههای بیدلیل، نخستین کلمهها و روز اول مدرسه اما همه این رویاها با صدای شلیک گلوله تروریستم های کوردل در یک لحظه پرپر شد.
گلولهای نه فقط به پیشانی یک کودک بلکه به پیکره انسانیت و معصومیت شلیک شد؛ گویی خشونت و تروریسم آنقدر بیرحم است که از نوزاد هفت ماهه نیز نمیگذرد، گویی ترور، چشم دارد اما کور است، تفنگ دارد اما عقل نه.
نوید هنوز دندان درنیاورده بود، هنوز نگفته بود مادر، هنوز روی فرش خانه راه نرفته بود، هنوز از خوابهای کوتاهش لبخند میزد و هیچگاه نمیدانست چرا در این سن کم باید طعمه خشم کور شود.
و مادر نوید؛ زنی که با هر نغمه اذان، دست بر شکم میگذاشت و برای سلامتی جنینی که به سختی آمده بود دعا میکرد، حالا باید به سر مزار کودک خود برود، در برابر چشمان اشکبار مادری که بوی نوزادش هنوز از لباسهایش نرفته، سکوتی عمیق جا خوش کرده است. مادری که برای شنیدن صدای دلبرک کوچک خود سالها درِ دعا را کوبیده بود، حالا هر شب سر بر بالش میگذارد و در سکوتی سنگین، تنها جای خالی او را میبوید.
تروریستهایی که خود را مدافع قوم شریف و اصیل بلوچ میدانند، این بار جان کودکی را گرفتند که نهتنها از دل همین مردم بلکه ثمره صبر و امید مادری پس از ۱۶ سال چشم انتظاری بود. نوید کوچک، قربانی همان تفکری شد که نه دین میشناسد، نه انسانیت، نه قومیت، تفکری که تنها زبانش خشونت است و هدفش چیزی جز ویرانی و عقبماندگی نیست؛ خون پاک هموطنانی مانند نوید هفت ماهه، نه تنها فریادی خاموش بر پیکر ظلم بلکه نوری خواهد بود بر طلوع فردایی عاری از خشونت و نفاق.
عوامل تروریستی همچون گروهگ جیشالظلم که با نقاب دفاع از قوم و مذهب اما در عمل در خدمت اربابان بیریشه خود هستند، هیچ جایی در بین ملت ایران ندارند؛ آنها که با توهم عدالتخواهی دستان خود را به خون بیگناهان آلوده میکنند و برای بازداشتن این سرزمین از مسیر توسعه، امنیت و همبستگی دست به هر جنایتی میزنند نه در دل مردم جایی دارند و نه در حافظه تاریخ باقی خواهند ماند مگر بهعنوان لکهای ننگین و سیاه.
آنان که با گلوله مردم بیدفاع را هدف میگیرند و با انفجار، امیدها را تکهتکه میکنند، هرگز نمیتوانند نماینده قومی باشند که ریشه در نجابت، صبر و غیرت دارد.
تاریخ گواه خواهد بود آنانی که دست در دست دشمنان این ملت، نام دین، قوم و عدالت را ابزار جنایت ساختند به زبالهدان فراموشی و نفرت افکنده خواهند شد؛ روزی فرا خواهد رسید که این آتش پنهان از دل همین خاک بر ریشههای پوسیده ظلم شعله خواهد کشید و فریاد بیصدای نوید و نویدهای دیگر پژواکی خواهد شد در گوش زمان، آغاز فروپاشی تروریسمی که با خون بیگناهان رقم میخورد و آن روز این ملت با قامت برافراشته از دل درد و معصومیت، آیندهای روشن خواهد ساخت، آیندهای که در آن جای هیچ دشمن و تروریستی نیست.
انتهای پیام
نظرات