به گزارش ایسنا، در دنیای امروز، ارتباط بین دانشگاهها و صنایع به یکی از عوامل کلیدی توسعه اقتصادی، فناوری و نوآوری تبدیل شده است. دانشگاهها با تولید دانش جدید و پرورش نیروهای متخصص، موتور محرک بسیاری از پیشرفتها هستند. از سوی دیگر، صنایع بهویژه در حوزههای فناوری و تولید، بهدنبال ایدههای نو، نیروهای کارآزموده و راهحلهای علمی برای چالشهای واقعی خود هستند. اگر این دو نهاد به شکل مؤثری با هم همکاری کنند، میتوانند بسیاری از نیازهای جامعه را برطرف کنند و گرههای اقتصادی را باز کنند. اهمیت این همکاری تا حدی است که در کشورهای پیشرفته، سیاستگذاران تلاش میکنند پیوند بین این دو نهاد را هر چه بیشتر تقویت کنند.
در ایران هم موضوع ارتباط دانشگاه و صنعت، سابقهای نزدیک به یک قرن دارد. از تأسیس دانشگاه تهران در دهه ۱۳۱۰ تا راهاندازی پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد در دهههای اخیر، تلاشهای زیادی برای پیوند دادن آموزش و پژوهش دانشگاهی با نیازهای واقعی صنعت صورت گرفته است. با این حال، همچنان شکاف بزرگی بین این دو حوزه دیده میشود. شرکتها در بسیاری از موارد مسیر خود را جدا از دانشگاه میروند و دانشگاهها نیز اغلب به پژوهشهایی مشغولاند که اثر مستقیمی در حل مشکلات صنعت ندارند. این فاصله، هم به ضرر رشد اقتصادی است و هم مانعی برای کاربردی شدن پژوهشها و استفاده از ظرفیتهای علمی کشور به حساب میآید.
در تحقیقی که در همین زمینه انجام شده است، کیانوش خسروی دارانی، استاد گروه تحقیقات صنایع غذایی در انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، به همراه دو پژوهشگر دیگر از همین دانشگاه و با همکاری دانشگاه نوادا، آمریکا، سعی کردهاند دلایل این شکاف و راههای برطرف کردن آن را بررسی کنند. این مطالعه با تمرکز بر بخش صنایع غذایی کشور، به دنبال درک عمیقتری از موانعی است که مانع از همکاری اثربخش بین دانشگاه و صنعت میشوند.
در این تحقیق، پژوهشگران با ۳۹ نفر از استادان دانشگاه، کارشناسان سازمانهای دولتی مانند سازمان استاندارد و سازمان غذا و دارو، و فعالان صنعت غذا از سراسر کشور گفتوگو کردند. روش این گفتوگوها «نیمهساختارمند» بود، یعنی پژوهشگران با داشتن چارچوبی کلی، اجازه میدادند که پاسخدهندگان نظرات آزاد و دقیق خود را بیان کنند. پس از جمعآوری پاسخها، محققان از نرمافزار مخصوصی برای تحلیل دادهها استفاده کردند تا الگوها و نکات اصلی گفتهها را استخراج کنند.
نتایج این مطالعه نشان میدهند که مشکلات همکاری دانشگاه و صنعت در ایران به چند دسته اصلی تقسیم میشود: تفاوت دیدگاهها و نگرشها، ضعف ساختاری و نهادینه نبودن ارتباط، ناهماهنگی میان آموزش دانشگاهی و نیازهای صنعت، و چالشهای اقتصادی و مالی. برای مثال، یکی از موانع اصلی، تفاوت دغدغهها بین استادان دانشگاه و مدیران صنعتی است. دانشگاهها بیشتر به تولید مقاله و نظریه توجه دارند، در حالی که صنایع به دنبال راهحلهای سریع، کاربردی و سودآور هستند.
همچنین پژوهشگران متوجه شدند که در بسیاری از موارد، زیرساختهای لازم برای همکاری وجود ندارد یا بهدرستی کار نمیکنند. نبود نهادهای واسط مؤثر، ضعف در سیاستگذاری و نبود منابع مالی پایدار، از جمله موانعی است که همکاری را محدود میکنند. از طرفی، اختلاف منافع در زمینههایی مانند مالکیت فکری و نحوه استفاده از نتایج تحقیقات نیز باعث بیاعتمادی دو طرف شده است.
اهمیت این یافتهها در آنجاست که نشان میدهند حل این مشکلات فقط با گفتن اهمیت همکاری ممکن نیست، بلکه نیاز به تغییر در نگرشها، سیاستها و ساختارها دارد. بهویژه، دولت میتواند نقش کلیدی در این زمینه ایفا کند. از ارائه سیاستهای حمایتی گرفته تا اختصاص بودجه، توسعه پارکهای علمی، و طراحی دورههای آموزشی جدید، همگی میتوانند به نزدیکتر شدن دانشگاه و صنعت کمک کنند. اگر این تغییرات رخ دهند، نهتنها پژوهشها کاربردیتر میشوند، بلکه شرکتها نیز میتوانند نیروی کار توانمندتری جذب کنند و نوآوری در کشور رونق بگیرد.
این یافتههای علمی پژوهشی در مجله «علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران» منتشر شدهاند که یکی از نشریات وابسته به انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور است. این مجله به چاپ و انتشار پژوهشهای علمی مرتبط با تغذیه و صنایع غذایی میپردازد و بستری برای نمایش یافتههای نو در این حوزه فراهم میکند.
انتهای پیام
نظرات