قرنها از واقعه عاشورا میگذرد، اما آن داغی که بر دل اهلبیت نشست هنوز تازه است و هنوز از پس هزار و اندی سال دلهای عاشق در ماتم فرزند پیامبر میسوزند و میگریند.
امروز اربعین است؛ چهل روز پس از روزی که کربلا، دشت خون و حماسه شد، مردم ولایتمدار کردستان با نیتهای پاک و دلهایی که در گرو نام حسین است از صبحگاهان در مسیر پیادهروی جاماندگان اربعین قدم گذاشتند تا عهدی دوباره با اهلبیت ببندند.
کوچهها و خیابانهای سنندج رنگ و بوی کربلا گرفته است؛ بساط چای داغ، شربت نذری، و پرچمهای «یا حسین» و «یا زینب» در هر گوشه برپاست و هرکس به سهم خود در این روز معنوی، شهری را که دور از حرم است به تکهای از بینالحرمین بدل میکند.
عشق و ارادتی که از نگاه پیرمردان عصا بهدست، نوجوانان پرشور، مادران با کودکان خردسال و جوانانی که پرچم در دست دارند، موج میزند تصویری است از وحدت، ایمان و دلدادگی.
امروز سنندج در غم و شوقی توأمان میتپد؛ غم از فراق حرم و شوق از همقدمی با کاروان دلها؛ کاروان جاماندگان اربعین حسینی.
حاج کریم میگوید: سالهاست که دلم هوای کربلا را دارد، اما قسمت نشده است و امسال که پا به این مسیر گذاشتم با خودم گفتم این هم یک جور کربلا رفتن است.
ادامه میدهد: گرچه ما از حرم دوریم اما صدای ما به امام حسین(ع) میرسد واین پرچمهای برافراشته، نوای نوحهها، صدای پای جمعیت... همهچیز یادآور بینالحرمین است.
میگوید: در طول مسیر چند بار چشمهایم خیس شد؛ مخصوصاً وقتی دیدم جوانها و بچهها با چه شوری میدویدند تا به جمع برسند، انگار همه ما زائر هستیم، فقط فاصلهمان با حرم فرق دارد.
زهرا محمدی هم میگوید: برای من، اربعین فقط یک راهپیمایی نیست، بلکه یک کلاس درس است و هر قدم که برمیدارم، یادم میآید امام حسین(ع) با چه سختیای برای حق ایستاد.
افزود: این جمعیت، این همبستگی به من درس میدهد که ایمان و عدالت همیشه ارزش جنگیدن دارند و وقتی از کنار موکبها رد میشوم و میبینم آدمها با لبخند، چای و شربت تعارف میکنند، حس میکنم همه ما یک خانوادهایم که در یک مهمانی بزرگ شرکت کردهایم.
آمنه هم میگوید: ما سال قبل هم آمدیم و امسال دوباره با دوستانمان آمدیم؛ از شب قبل آماده شدیم پرچمها و شالهای مشکی را برداشتیم و از صبح زود راه افتادیم. برای ما، این مسیر فقط چند کیلومتر راه نیست، یک پل است که ما را به کربلا وصل میکند، حتی اگر با چشم سر نبینیم.
سمیه ادامه میدهد: وقتی کنار مردم راه میروی، میبینی فرقی ندارد چه مذهبی داری یا از کدام محلهای آمدهای، همه یکصدا "لبیک یا حسین" میگویند و این وحدت شاید مهمترین حس امروز باشد؛ برای همین است که دوست ندارم حتی یک قدمش را از دست بدهم.
انتهای پیام
نظرات