حافظ مهدنژاد در گفتوگو با ایسنا با اشاره به بحران کم آبی در ایران و عوامل تاثیرگذار بر این وضعیت، اظهار کرد: یکی از مهمترین عوامل موثر در بحران کم آبی در ایران تغییرات اقلیمی و کاهش بارشهای سالانه بوده، بهطوریکه طی دهههای اخیر میانگین بارش در بسیاری از مناطق کشور به طور چشمگیری کاهش یافته و دورههای خشکسالی طولانیتر شدهاند .
وی با بیان اینکه این پدیده نه تنها منابع آب سطحی را تحت فشار قرار داده بلکه باعث کاهش تغذیه آبهای زیرزمینی نیز شده است، تصریح کرد: در شرایطی که ایران در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد این تغییرات اقلیمی به عنوان یک تهدید بلند مدت عمل میکند.
مهدنژاد یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بحران آب را مدیریت نادرست منابع آبی دانست و ادامه داد: مدیریت نادرست منابع آبی شامل ساخت سدهای بیرویه، تخصیص ناعادلانه آب بین بخشها و مناطق مختلف، عدم برنامهریزی استراتژیک در کلان برنامههای آبی است.
وی خاطرنشان کرد: بسیاری از سدها بدون در نظر گرفتن تاثیرات زیست محیطی و اجتماعی ساخته شده و در برخی موارد موجب خشک شدن دریاچهها و تالابهای مهمی مانند دریاچهای ارومیه شدهاند ضمن اینکه تخصیص بیش از حد آب به بخش کشاورزی که بیش از ۹۰ درصد مصرف آب کشور را به خود اختصاص داده نشان دهنده ناکارآمدی در اولویتبندی مصرف است.
رئیس بسیج اساتید دانشگاه سیدجمالالدین اسدآبادی همچنین برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی را سومین عامل تاثیرگذار بر بحران آب برشمرد و یادآور شد: به دلیل کاهش دسترسی به آب سطحی و عدم توسعه مناسب شبکههای آبیاری، کشاورزان و صنایع به چاههای غیر مجاز روی آوردهاند و این امر منجر به فرونشست زمین، کاهش کیفیت آب و حتی ناپایداری زیرساختها در برخی شهرها شده است.
وی گفت: برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی نه تنها منابع آبی را تخریب میکند بلکه بازگشت به تعادل هیدرولوژیکی را در آینده بسیار دشوار میسازد.
مهدنژاد با اشاره به اینکه فرهنگ مصرف آب در جامعه ایرانی نیز نقش مهمی در تشدید بحران آب دارد، اضافه کرد: بسیاری از مردم و بخشهای تولیدی همچنان آب را منبعی ارزان و نامحدود تلقی میکنند و از تکنولوژیهای کم مصرف استفاده نمیکنند، این فرهنگ مصرف همراه با عدم آگاهی کافی از ارزش آب باعث شده که کاهش مصرف در سطح خانوارها و صنایع با محدودیت مواجه شود.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری تأکید کرد: بنابراین تغییر در نگرش عمومی و ایجاد فرهنگ صرفهجویی در مصرف آب از ارکان اساسی مقابله با این بحران است.
وی در پاسخ به اینکه آیا سیاستهای کنونی دولت و مجلس در مواجهه با بحران آب کافی و موثر بوده است یا خیر؟ تصریح کرد: اگرچه دولت و مجلس در مواجهه با بحران آب گامهایی را در راستای شناسایی مشکلات برداشتهاند اما بهطور کلی نه کافی و نه موثر بوده است.
مهدنژاد با بیان اینکه بسیاری از اقدامات دولت محدود به اجرای پروژههای ساختاری مانند ساخت سد یا انتقال آب بین حوزهای بوده و کمتر به اصلاح ساختارهای مدیریتی اقتصادی و فرهنگی پرداختهاند، یادآور شد: این رویکرد مهندسی محور اغلب بدون در نظر گرفتن پیامدهای زیست محیطی و اجتماعی انجام شده و در بلند مدت پایدار نیست.
وی همچنین با بیان اینکه تصمیمگیریهای سیاستی در حوزه آب اغلب تحت تاثیر منافع بخشی و فشار گروههای قدرتمند اقتصادی و سیاسی قرار گرفتهاند، اظهار کرد: به عنوان مثال تخصیص آب به کشت محصولات پرمصرف مانند شکر و گوجهفرنگی در مناطق خشک با وجود هشدارهای کارشناسی همچنان تداوم و ادامه دارد که این امر نشان دهنده ضعف در اجرای سیاستهای مبتنی بر شواهد و نیازهای بلند مدت کشور است .
مهدنژاد بیان کرد:علاوه بر آن ،عدم هماهنگی بین نهادهای مختلف مسئول آب از جمله وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و شهرداریها باعث تضعیف اثربخشی سیاستها شده ضمن اینکه مجلس هم در بسیاری از موارد به جای ایجاد چهارچوبهای قانونی پیشگیرانه، واکنشی عمل کرده و قوانینی را تصویب کرده که بیشتر متمرکز بر جریمه و محدودیت است نه بر تشویق و نوآوری.
وی ادامه داد: قوانین مربوط به حفاظت از آبهای زیرزمینی با تغییر الگوی کشت اغلب بدون مکانیزمهای اجرایی قوی همراه شده و در عمل با مشکلاتی مانند ضعف نظارت و اجرایی مواجه شدهاند که این امر موجب شده بسیاری از قوانین تنها در کاغذ وجود داشته باشند.
مهدنژاد ادامه داد: برای اثربخشی بیشتر لازم بوده سیاست گذاری در حوزه آب شامل بازنگری در اولویتهای توسعه، ایجاد سیاستهای نظارتی قوی، تقویت دادههای علمی در تصمیم گیری و توجه به عدالت آبی بین مناطق و نسلها مبتنی بر رویکرد یکپارچه، شفاف و مشارکتی باشد چرا که بدون چنین تغییری در فلسفه و روش سیاست گذاری هرگونه اقدام فوری تنها یک حل موقت بوده و نمیتواند به بحران ساختاری کم آبی پاسخ دهد.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری همچنین در پاسخ به این سوال که بحران کم آبی چه تاثیراتی بر زندگی اجتماعی مردم و ساختارهای اجتماعی در مناطق مختلف کشور دارد؟ خاطرنشان کرد: بحران کم آبی تاثیرات عمیقی بر زندگی روزمره مردم به ویژه در مناطق خشک و روستایی داشته است .
مهدنژاد ادامه داد: کاهش دسترسی به آب آشامیدنی سالم و کافی باعث شده بسیاری از خانوارها مجبور به استفاده از آبهای آلوده یا حمل آب از فاصلههای دور شوند که این امر نه تنها بهداشت عمومی را تهدید میکند بلکه بار اقتصادی روانی قابل توجهی بر دوش زنان و کودکان به ویژه در مناطق روستایی تحمیل میکند.
وی اضافه کرد: قطعیهای مکرر آب همچنین در شهرها و مناطق حاشیهای نارضایتی عمومی و تنش اجتماعی را افزایش داده و در سطح ساختارهای اجتماعی بحران آب باعث تغییر در الگوهای مهاجرت و توزیع جمعیت شده است.
مهدنژاد بیان کرد: بسیاری از روستاهای وابسته به کشاورزی به دلیل خشک شدن چاهها و عدم تامین آب محجور شدهاند و ساکنان به شهرها مهاجرت کردهاند که این مهاجرتهای اجتماعی نه تنها باعث فرسایش جوامع محلی و از دست رفتن هویتهای فرهنگی شده بلکه فشارهایی را بر زیرساختهای شهری و بازار کار وارد کرده، ضمن اینکه تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ مشکلاتی مانند کمبود مسکن، آلودگی و بیکاری را نیز تشدید میکند.
وی با اشاره به اینکه ناهماهنگی در تخصیص آب نیز باعث ایجاد تنش بین گروههای اجتماعی و مناطق مختلف شده است، خاطرنشان کرد: به عنوان مثال اختلافات بین کشاورزان و شهرنشینان بین استانهای دارای منابع آبی و استانهای گیرنده آب در سالهای اخیر بارها منجر به اعتراضات عمومی و حتی درگیریهای محلی شده که این تنشها نشان دهنده ضعف در سیستم عدالت توزیع منابع و نیاز به مکانیزمهای مشارکتی و شفاف در تصمیمگیریهای آبی است.
مهدنژاد با بیان اینکه بحران آب میتواند به تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای دولتی منجر شود، افزود: وقتی مردم میبینند که منابع آب به صورت ناعادلانه یا ناکارآمد توزیع میشود احساس بیعدالتی و بیاعتمادی افزایش مییابد، این امر میتواند مشارکت شهروندی را کاهش دهد. بنابراین مدیریت بحران آب نه تنها یک چالش فنی بلکه یک مسئله اجتماعی و سیاسی عمیق بوده که نیاز به رویکردی جامع نگر دارد.
وی در پاسخ به این سوال که رسانهها چه نقشی در آگاهی بخشی به مردم و مسئولان درباره بحران کم آبی ایفا میکنند و آیا این نقش کافیست، تصریح کرد: رسانهها به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای انتقال اطلاعات و شکل دهی افکار عمومی نقش مهمی در آگاهی بخشی درباره بحران کم آبی دارند.
مهدنژاد با بیان اینکه از طریق گزارشهای خبری، مستندها، مصاحبه با کارشناسان و کمپینهای آموزشی رسانهها میتوانند خطرات کم آبی و علل آن و راهکارهای مقابله را به مردم و مسئولان انتقال دهند، افزود: رسانههای ملی و محلی میتوانند با پوشش منظم وضعیت دریاچهها تالابها و منابع آبی هوشیاری اجتماعی را افزایش دهند و فشار افکار عمومی برای اقدام دولتی ایجاد کنند.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری بیان کرد: با این حال نقش رسانهها در این زمینه تاکنون کافی نبوده و بسیاری از رسانهها به جای پوشش عمیق و تحلیلی تنها به گزارش موقتی و سطحی از خشک شدن دریاچه یا قطع آب بسنده کردهاند. ضمن اینکه گاهی اوقات از سیاستهای دولتی خودداری شدهاند و ین امر موجب شده که بسیاری از جنبههای ساختاری بحران، مانند مدیریت نادرست یا فساد در تخصیص آب کمتر مورد توجه قرار گیرد.
مهدنژاد با بیان اینکه رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی نیز پتانسیل بالایی در ایجاد جنبشهای مردمی و افزایش مشارکت شهروندی دارند، اظهار کرد؛ کمپینهایی مانند«آب تمام شد» نشان دهنده توانایی شبکههای اجتماعی در تمرکز افکار عمومی بر این بحران بودند، اما این فضای مجازی نیز با چالشهایی مانند گسترش اطلاعات نادرست، سانسور و محدودیت دسترسی مواجه است .
وی ا تأکید بر اینکه برای تاثیرگذاری بیشتر نیاز به هماهنگی بین رسانههای رسمی مستقل و شهروندی وجود دارد، تصریح کرد: برای ارتقای نقش رسانهها لازم است که فضای رسانهای مستقل و آزادتری برای پوشش موضوعات محیط زیستی فراهم شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آموزش روزنامهنگاران نیز ر حوزه محیط زیست، آب و تخصیص بودجه برای تولید محتوای کیفی در این زمینه ضروری است، تأکید کرد: رسانهها نباید فقط گزارشگر بحران باشند بلکه باید به عنوان نهادی نظارتی و پیشگیر عمل کنند و با انتشار راهکارها و موفقیتهای محلی جامعه را به امید و اقدام تشویق کنند.
انتهای پیام
نظرات