• شنبه / ۱ شهریور ۱۴۰۴ / ۰۹:۵۰
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1404060100100
  • خبرنگار : 50117

روایت یک پزشک از نیم‌ قرن طبابت؛

پزشکان خود را تافته جدا بافته از جامعه نمی‌دانند/ در ۸۱ سالگی هنوز خود را دانشجو می‌دانم

پزشکان خود را تافته جدا بافته از جامعه نمی‌دانند/ در ۸۱ سالگی هنوز خود را دانشجو می‌دانم

ایسنا/اصفهان در دنیای پزشکی، بعضی نام‌ها فراتر از یک عنوان یا تخصص، به نماد عشق به انسان و تعهد به شغل تبدیل می‌شوند. گفت‌وگوی پیشِ‌رو روایت زندگی پزشکی است که بیش از نیم‌قرن، با روپوش سفیدش نه‌تنها به درمان بیماران پرداخته، بلکه امید و آرامش را نیز به آن‌ها هدیه داده است.

از سال‌های پرشور دانشجویی تا امروز که در ۸۱ سالگی همچنان در اتاق عمل و کنار بیماران حضور دارد، مسیرش سرشار از خاطرات، چالش‌ها و درس‌هایی است که شنیدنشان برای هر نسل الهام‌بخش است.

به مناسبت روز پزشک با غلامحسین وکیل‌زاده هاتفی، متخصص جراحی عمومی گفت‌وگو کردیم و از خاطرات پزشکی، تا چالش‌های درمان سرطان سینه و دغدغه‌های او شنیدیم.

غلامحسین وکیل‌زاده هاتفی، متولد مرداد ۱۳۲۳ در شهرستان نطنز است. پنج ماه قبل از تولد، با فوت پدر، از سایه مهر پدری محروم شد. سال‌های دبستان و دبیرستان را در نطنز و سال آخر دبیرستان را در کاشان سپری کرد. باوجود استعداد، پشتکار و انگیزه بالایی که داشت یک اشتباه، او را از شرکت در کنکور سراسری محروم کرد، اشتباهی که به گفته خودش، بعد از فوت پدرش، دومین ضربه در زندگی‌اش بود. ماجرا از این قرار است که به دلیل تغییر ساعت امتحان نهایی از ۰۸:۳۰ صبح به ۰۷:۳۰ صبح و دیر رسیدن به محل امتحان در خرداد ۱۳۴۲ موفق به اخذ مدرک دیپلم نشد و به همین دلیل از امتحان سراسری کنکور محروم شد، اما در شهریور همین سال موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. این اتفاق مسیر رسیدن او به آرزویش را کمی طولانی‌تر کرد، به‌طوری که برای آماده شدن و شرکت در کنکور سال بعد و گذران زندگی در همان سال در مؤسسه استاندارد ایران در تهران استخدام شد. در کنکور ۱۳۴۳ در رشته پزشکی که در هر استانی مجزا برگزار می‌شد در دانشگاه‌های تهران، اصفهان و مشهد قبول شد و در نهایت به دلیل اینکه برادر بزرگش در اصفهان بود، با موافقت مدیرکل مؤسسه استاندارد ایران به اصفهان منتقل شد و در اداره اقتصاد استان به‌عنوان مسئول نظارت بر نحوه کندنِ پوستِ دام در کشتارگاه اصفهان مشغول به کار شد و هم‌زمان در دانشگاه اصفهان نیز به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت و در تیر ۱۳۵۱ فارغ‌التحصیل شد.

پزشکان خود را تافته جدا بافته از جامعه نمی‌دانند/ در ۸۱ سالگی هنوز خود را دانشجو می‌دانم

از سال ۴۳ که در رشته پزشکی قبول شدید تا الآن همچنان مشغول طبابت هستید؟

بله، هفت سال از پزشک شدنم می‌گذشت که در اردیبهشت ۱۳۵۸ با موافقت مؤسسه استاندارد ایران به وزارت بهداری آن زمان منتقل و در بیمارستان سید الشهدا(ع) مشغول طبابت شدم. بعد از ۳۰ سال خدمت در مؤسسه استاندارد و کار در بیمارستان‌های اصفهان(کار اداری و دانشگاهی) به‌عنوان متخصص جراحی عمومی، در ۱۳۷۵ با ۳۴ هزار و ۸۰۰ تومان حقوق بازنشسته شدم، اما ۱۰ سال دیگر به خدمت در بیمارستان حضرت سیدالشهدا(بیمارستان امید سابق) ادامه دادم و از ۱۳۵۸ تاکنون در بیمارستان خصوصی سینا و مطب در خدمت مردم شریف اصفهان و استان‌های هم‌جوار بوده‌ام و به طبابت می‌پردازم.

برایمان بگویید که اصلاً چه شد تصمیم گرفتید پزشک شوید؟ کسی الهام‌بخش‌تان بود یا شرایط زندگی شما را به این مسیر کشاند؟

الهام‌بخش من برای تحصیل در رشته پزشکی علاقه شخصی بود که به این رشته داشتم. خوب به یاد دارم که در دوران کودکی گوسفند کوچکی داشتم که هم‌بازی من در آن دوران بود، اما روزی به دلیل مسمومیت غذایی تلف شد و من در آن لحظه به مادرم گفتم چه خوب بود الآن پزشک بودم و علت دقیق مرگش را می‌فهمیدم، آن‌وقت شاید می‌توانستم جان گوسفند را نجات دهم. این حادثه تلخِ کودکی، انگیزه بزرگی برایم شد.

اولین بار که پا به بیمارستان گذاشتید یا روپوش سفید پوشیدید، چه حسی داشتید؟

احساس بسیار خوبی است که انسان بتواند درد دردمندی را درک کند و برای بهبودی او قدمی بردارد، به همین خاطر حس بسیار خوب و رضایت بخشی داشتم.

 از سال‌های دانشجویی‌تان بگویید؛ آن دوران را بیشتر با شور یاد می‌کنید یا با سختی؟

دوران دانشجویی‌ام با سختی‌هایی همراه بود؛ به دلیل اینکه من شغل اداری داشتم و درس‌های سخت دانشگاه را نیز باید با موفقیت پشت سر می‌گذاشتم، در ضمن نماینده کلاس هم بودم. در زندگی شخصی هم به دلیل علاقه زیادی که به مادرم داشتم باید به‌خوبی از او نگهداری می‌کردم، اما همین مشکلات و سختی‌ها بود که من را آبدیده کرد و برایم لذت‌بخش بود که می‌توانم از عهده تمام این کارها برآیم.

بعد از فارغ‌التحصیلی مشمول خدمت سربازی هم شدید؟

بعد از اینکه در تیر ۱۳۵۱ در رشته پزشکی عمومی فارغ‌التحصیل شدم به سربازی رفتم و ۱۸ ماه خدمت مقدسِ سربازی را در سپاه بهداشت آن زمان در روستاهای سُه، کلهرود و ونداده(بخش میمه) سپری کردم.

در آن سال‌ها، پزشک بودن چقدر سخت بود؟ از نظر علمی، امکانات، شرایط اجتماعی و حتی نگاه مردم؟

در آن سال‌ها حرفه پزشکی قداست زیادی داشت، اما امکانات یادگیری به دلیل کمبود مجلات پزشکی و دسترسی به اطلاعات جدید مشکل اصلی بود، با این وجود نگاه مردم و احترام جامعه به پزشکان باعث دلگرمی بود و انگیزه ما را برای خدمت به مردم و درمان بیماری آن‌ها دوچندان می‌کرد.

شما سال‌هاست که طبابت می‌کنید؛ در تمام این سال‌ها، چه چیزی انگیزه‌ اصلی‌تان برای ادامه این مسیر بوده؟

انگیزه اصلی من برای ادامه کار خدمت به هم نوعانم است. وقتی یک بیمار صعب‌العلاج و یا مادری که دغدغه سلامت فرزندش را دارد به بنده به‌عنوان پزشک مراجعه می‌کند در خودم این وظیفه را احساس می‌کنم که هر طوری که شده باید برای درمان آن‌ها تلاش کنم.

 آیا بیمار یا بیماری خاصی بوده که هنوز هم بعد از سال‌ها، در ذهن‌تان مانده و روی شما تأثیر گذاشته باشد؟

به یاد دارم سال‌ها پیش دختری ۱۴ ساله به سرطان تیروئید دچار شده بود و مادرش با گریه از من خواهش می‌کرد او را درمان کنم و من خود را موظف می‌دانستم که این دختر را به هر شکل ممکن درمان کنم و خوشبختانه توانستم با اقدامات درمانی مناسب و به‌موقع این دختر را درمان کنم. پس از درمانِ این دخترِ ۱۴ ساله، سال‌ها و شاید بیش از ۴۰ سال بعد او و مادرش مرتب به مطب می‌آمدند و از من قدردانی می‌کردند که این مهم مسلماً انگیزه اصلی برای یک پزشک است که به کار خود با قوت ادامه دهد، چراکه هیچ‌چیزی لذت‌بخش‌تر از درمان یک بیمار نیست. بیماران دیگر نیز مثلاً از روستای خود برای تشکر، ماست و تخم‌مرغ برای من می‌آوردند و همین هدیه که ماحصل زندگی آن فرد در روستا بود برای من از هر ثروت مادی دیگر با ارزش‌تر و لذت‌بخش‌تر بود. قدردانی مردم به دلیل خدمتی که به آن‌ها می‌کنم بزرگ‌ترین ثروت برای بنده است.

وقتی طبابت تبدیل به بخشی از وجود آدم می‌شود، فاصله گرفتن از آن سخت است؛ چطور بین زندگی شخصی و شغل‌تان تعادل برقرار کردید؟

وقتی انسان وارد حرفه پزشکی می‌شود خود را در آن ذوب می‌کند و واقعاً جدا شدن از این حرفه سخت است، چراکه همیشه انسان‌دوست دارد دردی را از دردمندان دوا کند و باعث بهبودی آن‌ها شود. خانواده‌ام نیز به‌خوبی در این سال‌ها شغل و کارِ من را درک کرده‌اند و همراهان خوبی برایم بوده‌اند.

پزشکیِ امروز را چطور با گذشته مقایسه می‌کنید؟ امروز چه چیزهایی از گذشته را کم داریم؟ و از کدام پیشرفت‌های جدید واقعاً خوشحالید؟

مقایسه پزشکی امروز با پزشکی گذشته بیشتر در پیشرفت تکنولوژی، آموزش و راه‌های درمان است که در اختیار جامعه پزشکی قرار گرفته است، اما سختی‌هایی نیز در این راه وجود دارد، مثل‌اینکه باید همیشه از تکنولوژی روز برای درمان مردم استفاده کرد، اما در واقعیت، به دلیل فقر و محرومیت، برای خیلی از بیماران نمی‌توانیم از این تکنولوژی‌ها به‌منظور درمان استفاده کنیم.

در ۸۱ سالگی هنوز بیمار ویزیت می‌کنید و در بیمارستان جراحی انجام می‌دهید؛ این عشق و انرژی از کجا می‌آید؟

در سن ۸۱ سالگی هنوز خود را دانشجو می‌دانم و همیشه سعی می‌کنم نکات به‌روز پزشکی را یاد بگیرم و برای خدمت به بیماران به کار ببندم و این بزرگ‌ترین انرژی را به انسان می‌دهد که هنوز خود را شاگرد بداند.

به‌نظر شما سخت‌ترین بخش این حرفه که معمولاً دیده نمی‌شود، چیست؟

شاید سخت‌ترین بخش حرفه پزشکی قضاوت نادرست جامعه در برخورد با عوارضی است که ناخواسته در فرایند درمان رخ می‌دهد که تجزیه و تحلیل نادرست رسانه‌ها به این قضاوت اشتباه دامن می‌زند و برخی اوقات خسارت جبران‌ناپذیری به شخصیت و حتی جان پزشک وارد می‌شود و این نقیصه مشکل بسیار بزرگی برای پزشکان و جامعه پزشکی است.

در چه سالی در تخصص جراحی عمومی قبول شدید؟

در سال ۵۳ در امتحان تخصص جراحی عمومی دانشگاه اصفهان قبول شدم و در ۱۳۵۷ مدرک تخصص جراحی عمومی خود را دریافت کردم و برای امتحان بورد تخصصی باید به تهران می‌رفتیم که متأسفانه به دلیل ترور وزیر بهداشتِ وقت در جریان انقلاب، برگزاری امتحان بورد تخصصی جراحی در تهران که قرار بود در وزارت بهداشت انجام شود در دبیرستان «شاهدُخت» در مرکز شهر تهران در مجاورت بازار میوه بهجت‌آباد انجام شد. از اصفهان چهار نفر در امتحان بورد تخصصی شرکت کردیم و هر چهار نفر قبول شدیم.

به یاد دارید نخستین عمل جراحی خود را در چه تاریخی انجام داده‌اید و این عمل چه عملی بوده است؟

در دوران رزیدنتی، دانشجویان عمل‌های جراحی زیادی تحت نظر اساتید خود انجام می‌دهند که بنده نیز در دوران رزیدنتی عمل‌های مختلفی انجام دادم، اما اولین عملی که در مقام یک پزشکِ متخصصِ جراحی عمومی در بیمارستان سینا انجام دادم مربوط به یک بیمارِ خانم مبتلابه سرطان تیروئید در ۱۳۵۸ بود که از جنوب ایران به اصفهان آمده بود و این اولین سالی بود که من در بیمارستان سینا مشغول به کار شده بودم. هزینه بیمارستان این بیمار در مجموع ۱۳۰۰ تومان شده بود، در حالی که اکنون این هزینه‌ها بسیار بالا رفته و دفاتر بیمه از این بیماران حمایت مالی چندانی نمی‌کنند. امیدوارم کسانی که در حوزه درمان و سلامت برنامه‌ریزی می‌کنند، طوری عمل کنند که مردم علاوه بر دغدغه بیماری، دغدغه هزینه‌های آن را نداشته باشند.

پزشکان خود را تافته جدا بافته از جامعه نمی‌دانند/ در ۸۱ سالگی هنوز خود را دانشجو می‌دانم

شما ظاهراً سابقه اعزام به جبهه و درمان رزمندگان را هم دارید؟

متأسفانه برخی می‌گویند پزشکان خود را تافته جدا بافته از جامعه می‌دانند، اما واقعیت چنین چیزی نیست و در هر برهه‌ای از زمان که اتفاقی برای این مملکت افتاده است از قبیل جنگ تحمیلی و شیوع ویروس کرونا کادر پزشکی شامل پزشکان، پرستاران، بهیاران، خدمه و سایر پرسنل پزشکی شهدای زیادی تقدیم ملت شریف ایران کرده‌اند که فداکاری این قشر زحمت‌کش همیشه در اذهان جامعه زنده خواهد ماند. بنده نیز در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به مدت ۸ سال، سالی یک ماه مأموریت در جبهه برای درمان و جراحی رزمندگان و مجروحان جنگی داشتم. در زمان کرونا نیز خیلی از پزشکان سرگرم کار خود بودند و با روی باز به درمان مبتلایان به این ویروس پرداختند، به‌طوری که بسیاری از این پزشکان به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند که یاد آنان همیشه در ذهن ملت ایران باقی خواهد ماند. بنابراین ما پزشکان به هیچ وجه خود را تافته جدا بافته از جامعه نمی‌دانیم و خود را خدمتگزار مردم می‌دانیم و امیدواریم اگر عوارض ناخواسته‌ای برای پزشکان به وجود می‌آید رسانه‌های گروهی بتوانند این مسئله را طوری حل کنند که لطمه‌ای به جامعه پزشکی وارد نشود.

اگر بخواهید از استاد خاصی که در زندگیِ پزشکی شما تأثیر زیادی داشته است نام ببرید چه کسی است؟

حقیقتاً بنده از تمام اساتیدم درس زندگی، اخلاق و درس پزشکی آموخته‌ام که جا دارد از پزشکانی مانند دکتر پرویز دبیری، پروفسور حکمی، نفیسی، جلوه، ادیب، نواب، قاسم معتمدی(که زمانی رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود و تحولی در جامعه پزشکی اصفهان به وجود آورد) نام ببریم که از این افراد بزرگ چیزهای زیادی آموختیم. دکتر ادیب در سنین بالا کتاب ژنتیک نوشتند، این در حالی است که بسیاری از پزشکان و از جمله خود من از علم ژنتیک چیز زیادی نمی‌دانیم. اولین باری که در اصفهان برای تشخیص سیتولوژی پستان اقدام شد کار مشترک بنده و مرحوم دکتر مهزاد بود. شاید ۴۰۰ مورد سیتولوژی از بیمارانی که روی تخت برای حفظ پستان خود می‌رفتند داشتیم که تحت عمل جراحی قرار گرفتند که با موفقیت خوبی روبه‌رو شد و این پروژه مشترک بنده و دکتر مهزاد به شکل مقاله‌ای علمی در هلند به چاپ رسید و انتشار یافت.

شما متخصص جراحی عمومی هستید که این تخصص موارد زیادی را در درمان شامل می‌شود. چه شد که وارد حوزه تخصص سرطان سینه شدید؟

اگرچه تمام پزشکان باید به تمام علوم پزشکی احاطه داشته باشند، اما برای بهتر شدن نتیجه درمانی بهتر است پزشک در رشته خاصی شروع به کار کند تا بتواند از تجربیات خود در بهبودی بهتر و راهکارهای مناسب‌تر در درمان استفاده کند. به همین دلیل تصمیم گرفتم در حوزه سرطان سینه متمرکز شوم.

در این سال‌ها، روند ابتلا به سرطان سینه در اصفهان را چگونه دیده‌اید؟

متأسفانه روند ابتلا به سرطان سینه در اصفهان بیشتر شده و مهم‌تر از آن کاهش سن ابتلا به سرطان سینه در ایران و جهان است. اگر درصد گرفتاری زنان به سرطان سینه در سال‌های گذشته ۸ درصد بوده است، اکنون این آمار به ۱۱ درصد افزایش‌یافته و واقعیت این است که جامعه به طرفی می‌رود که این بیماری شیوع بیشتری پیدا می‌کند، چراکه عوامل متعددی در بروز و شیوع سرطان سینه مؤثر است.

عوامل مؤثر در شیوع سرطان سینه چیست؟ آیا وراثت نقش اصلی را دارد یا عوامل محیطی؟

عوامل مؤثر در شیوع سرطان سینه، عوامل متعدد و ناشناخته‌ای است که شامل وراثت، یائسگی دیررس، اولین قاعدگی زودرس، سن حاملگی بالا، چاقی، باردار نشدن، رژیم غذایی چرب، قرص‌های جلوگیری از حاملگی در سنین پایین، قرار گرفتن در معرض اشعه به مدت طولانی به‌خصوص در سنین پایین، سموم موجود در محیط، الکل، سیگار و حتی طبقه اجتماعی و نژاد می‌شود. اگرچه مردان هم به این بیماری دچار می‌شوند، اما آمار ابتلا به سرطان سینه در مردان بیش از یک درصد نیست. البته باید در نظر گرفت که راه‌های تشخیص بیماری بیشتر شده و خوشبختانه مردم بیشتر برای غربالگری مراجعه می‌کنند، اما سن سرطان پستان در ایران و اصفهان پایین آمده است.

علت شیوع بالای این بیماری در اصفهان چیست؟

در کنگره‌های پزشکی که شرکت می‌کنیم درباره سونامی سرطان پستان در اصفهان صحبت می‌شود، اما علت اصلی تعداد بالای مبتلایان به سرطان سینه در اصفهان هنوز به‌طور دقیق مشخص نشده است. امیدوارم راه‌های درمانی و پیشگیری مؤثرتری که در آینده به آن دست می‌یابیم بتواند از این روند جلوگیری کند.

به نظر شما چرا هنوز بسیاری از زنان دیر برای غربالگری مراجعه می‌کنند؟

ریسک فاکتورهایی که نمی‌توانیم آن‌ها را تغییر دهیم شامل بالا رفتن سن، تغییرات ژنتیکی، جنسیت، داشتن سوابق خانوادگی، یائسگی بعد از ۵۵ سالگی، نژاد و قومیت و رادیوتراپی قفسه صدری از عوامل ابتلا به سرطان سینه هستند، اما ریسک فاکتورهای ناشناخته‌ای هم وجود دارند که ما هنوز نمی‌دانیم تا چه اندازه‌ای در ابتلا به سرطان سینه مؤثر هستند، عواملی مانند شب‌کاری، مصرف تنباکو، استرس و... ، اما آنچه در این سال‌ها به‌طور تجربی برای ما ثابت شده، عامل استرس است، چراکه استرس می‌تواند مقاومت بدن را پایین بیاورد و هر زمانی مقاومت بدن پایین بیاید سلول‌هایی که در بدن نهفته هستند به دلیل نبود عامل سرکوب کننده به‌طور غیرطبیعی رشد می‌کنند. در اینجا عاملی داریم تحت عنوان «پروتو اُنکوژن» که سبب رشد طبیعی سلولی می‌شود و اگر این عامل تبدیل به «اُنکوژن» ‌شود بیماری‌زا است و این عامل بسیار مهمی است که امیدواریم علم ژنتیک در آینده بتواند بسیاری از این مشکلات را حل کند. در کل ژن‌های سرکوب‌کننده تومور، ژن‌هایی هستند که تقسیم سلولی را کُند می‌کنند و اگر این ژن‌ها درست عمل نکنند منجر به سرطان می‌شود.

برای پیشگیری از گسترش شیوع بیماری در جامعه چه کارهایی باید انجام داد؟

آگاهی دادن به افراد برای مراجعه به هنگام به‌منظور پیشگیری از ابتلا یکی از مهم‌ترین رسالت‌های رسانه است که باید در این جهت به آگاه‌سازی جامعه بپردازند. آموزش‌هایی که از طریق جامعه پزشکی از طریق رسانه‌ها به مردم داده می‌شود با این هدف است که حداقل خودِ مردم یک معاینه اولیه از خودشان داشته باشند تا هر گونه تغییر در سینه‌های خود را مشاهده کردند فوراً به پزشک مراجعه کنند. سرطان پستان در مردان هم یک درصد گزارش شده، پس لازم است نه‌تنها زنان، که مردان هم مراقب سلامت خود باشند.

باتوجه به شیوع بالای سرطان سینه در زنان، مهم‌ترین توصیه شما به زنان برای پیشگیری یا تشخیص زودهنگام سرطان سینه چیست؟ و از چه سنی باید به غربالگری بپردازند؟

بسیاری از سرطان‌های سینه بدون اینکه علامت و علائمی داشته باشند ظاهر می‌شوند و زمانی ممکن است بیمار مراجعه کند که عوارض آن ظاهر شده باشد. شهروندان غربالگری را به همین منظور باید در جهت تشخیص زودهنگام بیماری انجام دهند و چون سن ابتلا به سرطان سینه در ایران بسیار پایین گزارش شده است پیشنهاد می‌شود افرادی که در خانواده خود سابقه ابتلا به سرطان را دارند، از سن ۳۵ سالگی غربالگری(ماموگرافی) را آغاز کنند و به‌نوعی پیشگیری از بیماری در واقع همان تشخیص زودرس است، چراکه در بسیاری از موارد نمی‌توانیم از پیدایش بیماری جلوگیری کنیم، اما اگر سرطان سینه را زود تشخیص دهیم راه‌های درمانی مؤثری با توجه به پیشرفت‌های اخیر وجود دارد که جان بیماران را نجات می‌دهد، به‌طوری که تا آخر عمر یک زندگی طبیعی و نرمال دارند و در بسیاری از موارد دیده‌ایم که بیمار مبتلابه سرطان سینه به علت دیگری فوت کرده است.

مهم‌ترین درمانی که برای سرطان سینه وجود دارد چیست؟

درمان‌هایی که برای مبتلایان به سرطان سینه وجود دارد با توجه به مرحله بیماری و درصد پیشرفت سرطان، متفاوت است؛ امروز برای اینکه کسی که مبتلابه سرطان سینه است کمتر در معرض آسیب‌های روحی قرار گیرد تمام تلاش خود را می‌کنیم تا بافت سینه بیمار حفظ شود در حالی که در گذشته در بیشتر موارد سینه بیمار و حتی عضلات قفسه سینه را به‌طور کامل بر می‌داشتند، اما امروز با پیشرفت علمِ پزشکی تمام سعی خود را می‌کنیم تا اعضای حیاتی و ظاهری بیماران حفظ شود و درمان‌های کمک‌کننده برای درمان این بیماری مانند رادیوتراپی و شیمی‌درمانی راه‌های زیادی را پیشِ پای جراح گذاشته است تا بتواند زندگی بهتری را برای بیمار رقم بزند و عمر بیشتری را برای فرد به ارمغان آورد.

وقتی استیج بیماری(درجه پیشرفت سرطان) زیاد باشد باز هم شیمی‌درمانی می‌تواند کمک‌کننده باشد؟

وقتی میزان پیشرفت بیماری زیاد باشد معمولاً قبل از اینکه بیمار را جراحی کنیم اول شیمی‌درمانی را برای او تجویز می‌کنیم تا توده سرطانی کوچک‌تر شود و سپس بیمار را جراحی می‌کنیم تا به این وسیله بهتر بتوانیم پستان را حفظ کنیم. اصولاً درمان سرطان‌ها به شکل گروهی است و تنها یک نفر نمی‌تواند تصمیم بگیرد و معمولاً متخصصان جراحی، انکولوژی، رادیوتراپی، ایمن تراپی و... به‌طور هم‌زمان به درمان بیمار می‌پردازند. البته کارهای تشخیصی که برای بیمار می‌کنیم مانند معاینه کلینیکی، سونوگرافی، ماموگرافی و ام. آر. آی در موارد خاص می‌تواند کمک زیادی به درمان به‌موقع کند. کارهای تشخیصی دیگر مانند نمونه‌برداری و انواع بیوپسی هم تأثیر زیادی دارند.

چه آرزویی برای درمان سرطان سینه در ایران دارید؟

مهم‌ترین آرزویی که دارم این است که افراد بیمار هرچه سریع‌تر تحت تکفل بیماران خاص شوند که متأسفانه امروزه شاهد هستیم سازمان‌های بیمه‌گر سعی در شانه خالی کردن از زیر بار این مسئولیت دارند. عدم وجود قانون خاص و نبود بودجه کافی از دیگر مشکلاتی است که امیدوارم برطرف شود. وقتی شخصی در یک‌خانه مبتلابه سرطان می‌شود مانند بمبی است که شالوده یک خانواده را بر هم می‌زند و خانواده‌ها از نظر روحی و جسمی تحت فشار زیادی قرار می‌گیرند. بار سنگین درمان بر دوش خانواده می‌افتد که جا دارد قوانین حمایتی خاصی برای این بیماران وضع شود.

در طول بیش از پنج دهه فعالیت شما، چه تحولاتی در تشخیص یا درمان سرطان سینه را شاهد بودید؟ و کدام یک را مهم‌ترین می‌دانید؟

یکی از پیشرفت‌های مهم درمان سرطان سینه، همکاری گروهیِ متخصصان مختلف پزشکی با یکدیگر است که کمک زیادی به درمانِ مؤثر بیمار می‌کند، چراکه یک پزشک به‌تنهایی نمی‌تواند تصمیم نهایی را بگیرد. در حال حاضر راه‌های تشخیصی این بیماری زیاد شده و به همین دلیل بیمار باید با آرامش خاطر به پزشک مراجعه کند و نباید این تصور را داشته باشد که چون سرطان گرفته و همه چیز تمام شده و آخر عمرش است. در خیلی موارد اگر بیمار زود مراجعه کند و روحیه بالایی داشته باشد بدون شک می‌تواند با سرطان مبارزه کند، چراکه عامل دفاعی بدن می‌تواند از عوامل مهم در درمان سرطان باشد. برای مثال بیمارانی داشته‌ایم که در یک استیج قرار داشته‌اند، اما با شروع درمان یکی از آن‌ها خوب به درمان جواب می‌دهد و دیگری به درمان خوب جواب نمی‌دهد! بنابراین عوامل مرموز و ناشناخته‌ای وجود دارد که هنوز علم پزشکی به آنان نرسیده است که امیدواریم علمِ جدید و از نظر ژنتیکی هوش مصنوعی بتوانند در آینده این معضل را حل کنند و این عوامل ناشناخته را به ما نشان دهند تا بهبودی بهتری برای بیماران داشته باشیم.

عوامل روحی و روانی تا چه میزان در درمان سرطان تأثیر دارد؟

بدون شک برخورد مناسب و مهربانانه پزشک با بیمار در درجه اول اهمیت قرار دارد که بیمار به پزشک خود اعتقاد داشته باشد و پزشک با او طوری رفتار کند که گویی فامیل درجه یک خودش است. وقتی بیماری به بنده مراجعه می‌کند مثلِ نزدیک‌ترین فامیل خودم با او رفتار می‌کنم که این کار در روحیه بیمار تأثیر بسیار مثبتی دارد. چند ماه پیش دختر خانم بیماری داشتم که هنوز ازدواج نکرده بود و دچار سرطان بسیار پیشرفته سینه شده بود، اما وقتی با او صحبت دلسوزانه و مهربانانه کردم روحیه‌اش را نباخت و در عمل جراحی توانستم حتی قسمت نوکِ پستان او را حفظ کنم. وقتی صبحِ فردای جراحی برای دیدن این دختر رفتم او اشک شوق می‌ریخت و خیلی از وضعیت درمانی خود راضی بود که برای بنده این موضوع بسیار مسرت‌بخش بود. اکنون نیز وضعیت این بیمار بسیار خوب است و جواب پاتولوژی او نیز رضایت‌بخش بود و امیدواریم با درمان‌های بعدی که برای او در نظر می‌گیریم و حتماً به آن احتیاج دارد یک زندگی خوب و نرمال داشته باشد، اما اگر این بیمار به‌موقع غربالگری کرده بود و در همان مرحله ابتدایی، بیماری او تشخیص داده می‌شد بسیار آسان‌تر می‌شد به درمان این دختر پرداخت. باید به این نکته توجه کنیم که سلول‌های سرطانی در بدن تمام انسان‌ها وجود دارد و اگر به هر دلیلی مانند استرس و... مقاومت بدن پایین بیاید باعث می‌شود این سلول از رشد طبیعی خود خارج و به توده سرطانی تبدیل شود.

پزشکان خود را تافته جدا بافته از جامعه نمی‌دانند/ در ۸۱ سالگی هنوز خود را دانشجو می‌دانم

به غیر از سرطان سینه جراحی‌های دیگر هم انجام می‌دهید؟

می‌توانم بگویم به‌احتمال قوی بنده بیشترین عمل جراحی سینه را در اصفهان کرده‌ام، اما به غیر از سینه جراحی‌هایی مانند تیروئید، پاراتیروئید، دستگاه گوارش شامل سرطان‌های روده، معده و... را هم انجام داده‌ام، اما همان‌طور که قبلاً گفتم هر جراحی بهتر است روی یک عضو خاص از بدن متمرکز شود تا بتواند خدمات بهتری به بیماران ارائه دهد. اکنون نیز اگر مجبور باشم و موردی اضطراری پیش بیاید جراحی‌هایی به غیر از سینه انجام می‌دهم، برای مثال چند ماه پیش یکی از اقوام بنده به منزل مان آمده بود که در ظاهر هیچ مشکل خاصی از نظر خودش نداشت، اما تشخیص دادم که آپاندیس او دچار مشکل است، به همین دلیل به او گفتم سریعاً در بیمارستان بستری شود و بلافاصله به بیمارستان رفتم و آپاندیس بیمار را عمل کردم.

اگر به عقب برگردیم، باز هم پزشکی را انتخاب می‌کنید؟ در همین تخصص؟

مسلماً وقتی انسان رشته‌ای را انتخاب می‌کند حتماً به آن حرفه علاقه دارد. سالی که امتحان تخصص دادم تخصص زنان نیز قبول شدم، اما جراحی عمومی را بیشتر دوست داشتم. در آن زمان رشته و تخصص جراحی یک رشته مادر بود و جراحان قدیم تمام کارهای جراحی را انجام می‌دادند. در آن زمان متخصص ارتوپد وجود نداشت و تخصص زنان بسیار کم بود و جراحان عمومی تمام کارهای جراحی را انجام می‌دادند. در اوایل کارم در بیمارستان سینا حتی کارهای مربوط به ارتوپدی و زنان را انجام می‌دادم. حتی شش ماه اول تحصیلم در تخصص جراحی عمومی را به اجبار در بخش جراحی مغز مشغول به کار شدم و شش ماه در این بخش با آقای دکتر مظهری، که تازه از آمریکا آمده بود به‌عنوان رزیدنت با ایشان به درخواست رئیس دانشگاه همکاری کردم تا این پزشک برای ماندن در اصفهان ترغیب شود، چراکه رشته جراحی مغز و اعصاب در اواسط دهه ۵۰ شمسی در اصفهان وجود نداشت.

روز پزشک برای شخص شما چه معنایی دارد؟

روز پزشک یادآور زادروز حکیم بزرگ و فرزانه شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا است که مصادف با اول شهریور است و این روز علاوه بر اینکه شکرگزار چنین حکیمی هستیم شاید جلساتی برای تجلیل از پزشکانی که در این راه بیشتر قدم برداشته‌اند می‌گذارند و این برای ما پزشکان دلگرم کننده است.

در روز پزشک، اگر فقط یک پیام برای پزشکان جوانی که تازه وارد این مسیر شده‌اند داشته باشید، آن پیام چیست؟

پزشکان جوانی که وارد این حرفه می‌شوند باید بدانند که به خودشان وابسته نیستند و باید به جامعه وابسته و در مردم ذوب شوند و بدانند که سختی‌های زیادی در این راه وجود دارد که باید بر خود هموار کنند، اما باید بدانند که جامعه همیشه آن‌ها را کمک خواهد کرد. لازم است در اینجا از مسئولان و سیاست‌گذاران عرصه سلامت بخواهیم که به خواست پزشکان جوان بیشتر اهمیت دهند، چراکه فردی که در ۳۵ سالگی با گرفتن تخصص وارد جامعه می‌شود با این حقوق و دستمزدی که می‌گیرد و با توجه به شرایط اقتصادی امروز، اگر بخواهد یک زندگی معمولی را شروع کند دچار مشکلات زیادی می‌شود و سال‌ها باید تلاش کند تا به یک رفاه نسبی برسد. در مقابل وقتی این پزشکِ جوان می‌بیند هم‌کلاسی دوران دبیرستانش با دیپلم وارد شغل آزاد و بازار شده و زندگی خیلی مرفه‌تری نسبت به او دارد مسلماً سبب دلسردی‌اش می‌شود. بنابراین باید این مشکل برطرف شود تا پزشکان نسبت به وضعیت اقتصادی خود دلسرد نشوند و بتوانند تمام تمرکز خود را برای سلامت و درمان بیماران معطوف کنند.

سخن پایانی اگر دارید بفرمایید.

امیدوارم رسانه‌های جمعی در اطلاع‌رسانی اخبار صحیح و آموزش بهداشتی در حوزه سلامت جسمی و روانی جامعه گام‌های مثبتی بردارند. جا دارد از خبرگزاری ایسنا که این فرصت را در اختیار بنده گذاشت تا بتوانم این مطالب را در اختیار مردم عزیز ایران و اصفهان قرار بدهم تشکر کنم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha