به گزارش ایسنا، «بزرگترین استعداد نابودشده فوتبال؟ فکر میکنم خودم هستم. این کلمه «نابودشده» را دوست دارم. به این خاطر که وسواس دارم چطور زندگیام را هدر دادهام.» آدریانو لیته ریبیرو یا به طور خلاصه «آدریانو» از نگاه نسلی از هواداران فوتبال یک «قهرمان» بود. برزیل همیشه به خاطر منبع بیپایان مهاجمان بااستعدادش، از دوران طلایی پله تا نسل نیمار، شناخته شده است اما آدریانو یک مورد «ویژه» بود.
هیچ مهاجمی به اندازه این غول ۱۸۸سانتیمتری اهل ریودوژانیرو، نمیتوانست در دل حریفان «ترس و وحشت» به پا کند؛ قدرتمند، فوقالعاده سریع، تکنیکی و شوتزن. حتی زلاتان ابراهیموویچ، مهاجم سرشناس سوئدی، در دوران اوج آدریانو مجذوب کیفیت او شده بود. مهاجم سابق اینتر چند سال پیش در مصاحبهای با Sport Bible گفته بود «آدریانو میتوانست از هر زاویهای شوت بزند. او مهارناشدنی بود، گرفتن توپ از او غیرممکن بود. خلاصه بگویم آدریانو برای خودش «هیولا»یی بود.»
با این همه در سخنان زلاتان نکتهای وجود داشت: «من از بازی در کنار و برابرش لذت بردم اما حیف که این دوران دوام زیادی نداشت.» آدریانو در ۱۷۷ بازی برای اینتر ۷۴ گل و برای تیم ملی برزیل ۲۷ گل به ثمر رساند. این آمار برای بیشتر مهاجمان بسیار خوب است.
دوران اوجش کوتاه بود و افولش برای هر کس که دوران حرفهای او را دنبال میکرد، دردناک و عذابآور بود. آدریانوی ۴۲ساله اخیرا در مصاحبهای با The Players' Tribune صادقانه درباره مبارزهاش با اعتیاد به الکل صحبت کرد.
از فاولا تا فلامینگو
آدریانو در محله بدنام ویلا کروزیرو در ریودوژانیرو به دنیا آمد؛ محیطی خشن که در آن جرم، خشونت و فساد بیداد میکرد. او در فقر بزرگ شد و تنها با حداقل امکانات برای زندهماندن زندگی میکرد اما اینها او را نشکست.
او در دل هرج و مرج، راه نجات را در فوتبال یافت. آدریانو بیوقفه پابرهنه در خیابانها و زمینهای خاکی بازی میکرد و ساعتها وقتش را صرف تقویت مهارتهایش میکرد تا روزی بتواند شانس ورود به این ورزش بزرگ را داشته باشد. درخشش بینظیرش در اینتر باعث شد خیلیها او را وارث رونالدو در این تیم بنامند و به او لقب «امپراتور» بدهند. آدریانو در تیم ملی برزیل نیز درخشان بود تا اینکه ... .
آدریانو روز سوم اوت سال ۲۰۰۴ تماسی تلفنی دریافت کرد. در این تماس به او اطلاع دادند پدرش در ۴۴سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشته است. او پشتیبان اصلی خود را از دست داد؛ مردی که او را در کودکی بسیار راهنمایی کرده بود و به او در تحقق رویایش یاری رسانده بود.
خاویر زانتی بعدها گفت: ما وقتی او خبر مرگ پدرش را شنید، در اتاق بودیم. او گوشی را پرت کرد و طوری فریاد زد که نمیتوانید تصورش را هم بکنید. هنوز هم مو به تنم سیخ میشود. او بعد از آن تماس دیگر هرگز مثل قبل نشد.
افسردگی
آدریانو با وجود این خبر بد در کمال تعجب همچنان در فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۴ گلهای فوقالعادهای را به ثمر رساند. او هر گل را به پدرش تقدیم میکرد و انگشتش را به سمت آسمان میگرفت و بدینترتیب ژست جدید و خاصش متولد شد اما درونش داشت از هم فرومیپاشید.
او در مصاحبه با The Players' Tribune اعتراف کرد: عشق من به فوتبال دیگر مثل قبل نبود. من در خارج از برزیل، در ایتالیا، دور از خانوادهام بودم و نمیتوانستم با شرایط کنار بیایم. بهشدت افسرده شدم. شروع به نوشیدن زیاد کردم. نمیخواستم تمرین کنم. هیچ ربطی به اینتر نداشت. فقط میخواستم به خانه بروم.
وزن آدریانو بهشدت در نوسان بود و مصدومیتهای جزئی او بیشتر شد. ترکیب قوی اینتر موقتاً مشکلاتش را پنهان میکرد. روبرتو مانچینی تیم را در فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵ به قهرمانی جام حذفی و سوپرجام ایتالیا و همچنین اولین اسکودتو از سال ۱۹۸۹ رساند؛ پس از اینکه یوونتوس و میلان به دلیل دستداشتن در کالچوپولی مجازات شدند.
آدریانو آن فصل را با ۱۹ گل در ۴۷ بازی به پایان رساند و به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان رفت. در آنجا برای اولین بار با رونالدو، رونالدینیو و کاکا بازی کرد اما برزیل، سایهای کمرنگ از تیم چهار سال قبلش بود.
آدریانو در آن زمان تنها ۲۴سال داشت. قرار بود بهترین سالهای دوران حرفهای پیش رویش باشند ولی پس از این مسابقات، انگیزه آدریانو کاملاً از بین رفت.
جدایی طولانی
او در شروع فصل ۲۰۰۷-۲۰۰۶ با اعتیاد دستوپنجه نرم میکرد. مشاجره با مدیریت اینتر شروع شد و بیشتر و بیشتر مسابقات را از دست میداد. نراتزوری اسکودتو را حفظ کرد اما این مهاجم تنها شش گل به ثمر رساند و جایش را به ایبرا و کرسپو در خط حمله داد. سال بعد دیگر اوضاع کاملاً از کنترل خارج شده بود. آدریانو نوامبر ۲۰۰۷ برای ۱۸ ماه بدون حقوق به برزیل فرستاده شد.
این مهاجم در پایگاه سائوپائولو تحت درمان جسمی و روانی قرار گرفت. آدریانو دیگر هرگز آن بازیکن سابق نشد. حاشیه پشت حاشیه و رسوایی پشت رسوایی. همه چیز نابود شد و از بین رفت.
بازگشتش به میلان همزمان با ورود ژوزه مورینیو بود که جایگزین مانچو شده بود؛ با وظیفه قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا. این پرتغالی بلافاصله روشن کرد که هیچ استثنایی قائل نخواهد شد: «تیم از آدریانو مهمتر است. او یکی از سی بازیکنی است که در اختیار من هستند. او وقتی من تصمیم بگیرم بازی خواهد کرد، نه هر وقت که روزنامهها بگویند.»
باید به آدریانو آفرین گفت، او مدتی خودش را جمعوجور کرد و دوباره روی فوتبال متمرکز شد. اگرچه زمان زیادی برای بازی پیدا نکرد اما گهگاه نشانههایی از استعداد سابقش را نشان میداد و به اینتر کمک کرد تا چهارمین اسکودتوی متوالی را کسب کند. با این حال همچنان از ثبات و نظم خبری نبود. لحظه سرنوشتساز بهار ۲۰۰۹ فرا رسید؛ زمانی که پس از بازیهای تیم ملی کشورش مقابل اکوادور و پرو دیگر به میلان بازنگشت.
این مهاجم آن زمان گفت: «نمیدانم که یک ماه، دو یا سه ماه از میادین دور خواهم بود. میخواهم درباره حرفهام تجدید نظر کنم.» او شایعات مربوط به افسردگیاش را رد کرد: «روزنامهها چیزهای زیادی مینویسند اما هر تصمیمی که گرفتم آگاهانه بود. من بیمار نیستم. آدریانو نمرده است.»
اینتر چارهای جز فسخ زودهنگام قرارداد مهاجمش نداشت.
مورینیو، در نهایت تعجب، همدردی نشان داد: «باشگاه پیش از آمدن من هر کاری را از دستش برمیآمد برای آدریانو انجام داد. من، رئیس و بقیه سعی کردیم به او کمک کنیم. مهم است که او خوشحال باشد. اگر او اینطور خوشحال است، حتی بدون فوتبال، پس همه چیز درست است.»
آدریانو در فلامینگو و در ادامه رم تا اندازهای خودش را نشان داد ولی دیگر نشانههای پایان فوتبالش بروز کرده بودند.
سال ۲۰۲۱ نامش در پیادهروی مشاهیر ورزشگاه ماراکانا ثبت شد. آدریانو وقتی در ردیف پله، رونالدینیو، روماریو، زیکو و گارینشا قرار گرفت، نتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد. آدریانو قطعاً لیاقتش را دارد که نامش در کنار این اسطورهها شنیده شود. زندهباد امپراتور!
انتهای پیام
نظرات