دوران امامت امام حسن عسکری (ع) در یکی از حسّاسترین و پراختناقترین برهههای تاریخ شیعه واقع شد. ایشان تحت شدیدترین مراقبتهای حکومت عباسی در شهر سامرا (عسکر) زندگی میکردند و این محدودیت، امکان هرگونه فعالیت علنی گسترده را از ایشان سلب کرده بود. در چنین شرایطی، مهمترین رسالت آن حضرت، آمادهسازی جامعه شیعه برای ورود به عصر جدید و بیسابقهای بود که پس از ایشان فرا میرسید، یعنی «عصر غیبت». این آمادهسازی، نیازمند تدابیری هوشمندانه، عمیق و همهجانبه بود تا پایههای اعتقادی و اجتماعی شیعه را در غیاب امام حاضر استحکام بخشد.
در این مصاحبه، به مناسبت شهادت یازدهمین اختر تابناک امامت و آغاز امامت امام عصر(عج) و در راستای بررسی راهبردها و اقدامات عملی امام یازدهم در زمینهسازی برای عصر غیبت با حجتالاسلام محمد حائری شیرازی، مدیر گروه علوم انسانی اسلامی پژوهشکده مصباح الهدی و استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو پرداختیم.
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانیم:
ایسنا: امام حسن عسکری(ع) چگونه و از چه روشهایی برای معرفی حضرت مهدی (عج) به عنوان جانشین و امام بعد از خود به یاران خاص و عموم شیعیان اقدام کردند؟
امام حسن عسکری(ع) در یکی از حساسترین و پرخطرترین مقاطع تاریخ تشیع میزیستند؛ چراکه از یک سو فشار و خفقان عباسیان به اوج خود رسیده بود و از سوی دیگر مسئله استمرار امامت و معرفی جانشین حقیقی پس از ایشان، نقشی سرنوشتساز در بقا و هدایت جامعه شیعی داشت. روشهای امام(ع) برای معرفی حضرت مهدی(عج) را میتوان در سه محور کلی بررسی کرد: معرفی مستقیم به یاران خاص، استفاده از شبکه وکالت و نمایندگان مخفی، و بهکارگیری نشانهها و شواهد غیرقابل انکار برای اثبات امامت فرزندشان. این اقدامات در فضایی انجام میشد که عباسیان به شدت مراقب بودند تا از تولد و حضور امام بعدی آگاه شده و او را از بین ببرند.
نخست، امام حسن عسکری(ع) شخصاً در مواردی خاص فرزند خویش را به برخی از اصحاب امین و مورد اعتماد نشان دادند. روایات متعددی در منابع شیعی وجود دارد که حضرت، امام مهدی(عج) را به یاران برجستهای همچون احمد بن اسحاق قمی، عثمان بن سعید و گروهی از خواص معرفی کردند و او را به عنوان حجت الهی بعد از خود شناساندند. این معرفیها نه به صورت عمومی، بلکه در جمعهای محدود و با نهایت دقت و مخفیکاری انجام میشد تا جان امام زمان(عج) از خطر در امان بماند.
دوم، امام عسکری(ع) برای تثبیت این معرفی از سازوکار «وکالت» بهره بردند. همان شبکه وکلایی که در دوران امام هادی(ع) شکل گرفته بود، در زمان ایشان توسعه یافت و وظیفه انتقال پیامها، جمعآوری وجوهات و رساندن رهنمودها به شیعیان را بر عهده گرفت. این شبکه بعد از رحلت امام عسکری(ع) نقش کلیدی در اثبات امامت حضرت مهدی(عج) ایفا کرد. در واقع، امام با هدایت و تقویت این شبکه، راهی عملی برای استمرار ارتباط میان امام غایب و جامعه شیعی ایجاد کردند.
سوم، خود تولد حضرت مهدی(عج) و نشانههای خارقالعادهای که یاران خاص شاهد آن بودند، در حکم دلیل روشن و معجزهای برای معرفی جانشین محسوب میشد. امام حسن عسکری(ع) بهگونهای برنامهریزی کردند که شماری از افراد مطمئن شاهد ولادت حضرت باشند و بدینوسیله در آینده بتوانند شهادت دهند که حجت الهی متولد شده است. اهمیت این معرفی در خفقان شدید عباسیان به این بود که با وجود همه مراقبتها و تلاشهای دشمن برای قطع سلسله امامت، چراغ امامت خاموش نشد و با تدبیر و احتیاط امام عسکری(ع) به دست حضرت مهدی(عج) منتقل شد. به همین دلیل میتوان گفت این معرفی، نه فقط یک اقدام تاریخی، بلکه ضامن بقای هویت شیعه و استمرار هدایت الهی در طول تاریخ بوده است.
ایسنا: امام یازدهم چه تلاشهای فکری و فرهنگی را برای پذیرش مفهوم دشوار «غیبت» در میان جامعه شیعه انجام دادند؟ چگونه این ایده را که امام میتواند حاضر و ناظر باشد اما دیده نشود، تبیین و نهادینه کردند؟
امام حسن عسکری(ع) در شرایطی قرار داشتند که مسئله «غیبت» برای جامعه شیعه مفهومی جدید و در عین حال بسیار دشوار به شمار میرفت. شیعیان تا آن زمان همواره امامان خود را در میان خویش میدیدند، پرسشهایشان را بیواسطه مطرح میکردند و با حضور آشکار امام، نوعی اطمینان خاطر اجتماعی و اعتقادی داشتند. اما قرار بود پس از شهادت امام یازدهم(ع)، دوران تازهای آغاز شود؛ دورانی که در آن امام دوازدهم(عج) در پس پرده غیبت زندگی خواهد کرد. بدیهی است که این گذار نیازمند آمادگی فکری و تربیت فرهنگی جامعه بود، و این وظیفه سنگین بر عهده امام عسکری(ع) قرار گرفت.
یکی از مهمترین تلاشهای امام(ع) در این زمینه، آموزش و تبیین تدریجی مفهوم «حضور بدون ظهور» بود. ایشان در نامهها و بیانات خود بارها تأکید کردند که امام حجت خداست، خواه در میان مردم آشکار باشد یا پنهان، و هدایت الهی هرگز قطع نخواهد شد. امام عسکری(ع) با این بیان در واقع ذهن شیعیان را به این حقیقت سوق دادند که امامت منحصر به حضور ظاهری نیست؛ بلکه حقیقت امام، رهبری باطنی و ولایت الهی اوست که میتواند حتی در حالت غیبت نیز جریان داشته باشد. این تبیین سبب شد تا شیعه به تدریج با این اندیشه آشنا شود که میتوان امامی داشت که «حاضر و ناظر» است، گرچه دیده نمیشود.
از سوی دیگر، امام عسکری(ع) برای تثبیت این فرهنگ، به تربیت شاگردانی پرداختند که بتوانند در دوران غیبت این ایده را در میان مردم نشر دهند. شخصیتهایی چون عثمان بن سعید و محمد بن عثمان، که بعدها به عنوان نواب خاص امام مهدی(عج) شناخته شدند، در حقیقت از سوی امام عسکری(ع) برای مدیریت این مرحله حساس آماده شده بودند. امام با تمرکز بر نهاد وکالت و تقویت ارتباط غیرمستقیم میان امام و شیعیان، جامعه را عملاً به تجربه نوعی «ارتباط از پشت پرده» عادت دادند؛ تجربهای که پس از آغاز غیبت صغری بهطور کامل تحقق یافت.
به علاوه، امام عسکری(ع) در روایات متعددی با اشاره به غیبت حضرت مهدی(عج)، هم به فلسفه آن پرداختند و هم به لزوم صبر و استقامت شیعیان در این دوره تأکید کردند. ایشان غیبت را آزمایشی الهی معرفی میکردند که موجب خلوص ایمان و تمییز حقطلبان از مدعیان خواهد شد. این رویکرد، علاوه بر آمادهسازی فکری، نوعی فرهنگ مقاومت و پایداری را در شیعه نهادینه ساخت. بنابراین، تلاشهای فکری و فرهنگی امام عسکری(ع) را میتوان پلی دانست که جامعه شیعی را از دوره حضور مستقیم امامان به دوران غیبت و نیابت خاص، و در نهایت به غیبت کبری وارد ساخت؛ تحولی عظیم که بدون این پیشزمینهها، جامعه شیعه تاب تحمل و پذیرش آن را نداشت.
ایسنا: یکی از مهمترین اقدامات امام عسکری(ع)، توسعه و تقویت سازمان وکالت بود. این نهاد در دوران غیبت صغری چه نقشی ایفا کرد و چگونه شیعیان را برای ارتباط غیرمستقیم با امام آماده ساخت؟
شبکه وکالت یکی از عمیقترین ابتکارات اهلبیت(ع) در مدیریت شرایط سیاسی ـ اجتماعی عصر عباسی بود و در زمان امام هادی(ع) شکل گرفت؛ اما در دوره امام حسن عسکری(ع) به بلوغ و تکامل رسید. این نهاد در واقع پلی میان امام و پیروان ایشان محسوب میشد؛ پلی که هم پیامها و دستورهای امام را منتقل میکرد و هم نیازها و پرسشهای جامعه را به امام بازمیگرداند. عباسیان به دلیل ترس از نفوذ اجتماعی امامان، آنان را در محدودیتهای شدید قرار داده بودند، اما همین فشارها سبب شد تا امامان، بهویژه امام عسکری(ع)، شبکه وکالت را به عنوان سازوکاری کارآمد برای ارتباط پنهانی با شیعیان سامان دهند.
امام عسکری(ع) با انتخاب وکلایی چون عثمان بن سعید عَمری و احمد بن اسحاق قمی، افرادی امین و مورد اعتماد را در نقاط حساس جامعه اسلامی گماشتند. این وکلا وظایف متعددی بر عهده داشتند: انتقال معارف، جمعآوری وجوهات شرعی، پاسخ به مسائل فقهی و کلامی، و مهمتر از همه آمادهسازی شیعیان برای ارتباط غیرمستقیم با امام. به بیان دیگر، شیعیان کمکم به این واقعیت عادت میکردند که میتوانند نیازهای دینی و اجتماعی خود را نه با مراجعه حضوری به امام، بلکه از طریق واسطههای مورد تأیید امام برطرف کنند. این تمرین عملی، زمینهساز پذیرش دوره غیبت صغری شد.
در دوران غیبت صغری (۲۶۰ تا ۳۲۹ هـ)، همین نهاد وکالت به صورت سازمانیافتهتر ادامه یافت و با نام «نواب اربعه» شناخته شد. کسانی مانند عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان در حقیقت امتداد همان وکالت تثبیتشده در زمان امام عسکری(ع) بودند. وظیفه آنان نه تنها رساندن توقیعات امام مهدی(عج) به شیعیان، بلکه ایجاد اعتماد و انسجام در جامعهای بود که تازه با پدیده غیبت روبهرو شده بود. اگر امام عسکری(ع) پیشاپیش این بستر را فراهم نمیساختند، قطع ارتباط مستقیم با امام میتوانست جامعه شیعه را به تشتت و سرگردانی بکشاند.
به این ترتیب، شبکه وکالت از دو جهت نقشی حیاتی ایفا کرد: نخست، کارکرد عملی آن در رساندن پیامها و پاسخها؛ دوم، کارکرد تربیتی آن در عادت دادن شیعه به نوعی ارتباط غیرمستقیم. میتوان گفت امام عسکری(ع) با هوشمندی این نهاد را چنان استوار بنا نهادند که پس از رحلتشان، شیعیان دچار خلأ ارتباطی نشدند و توانستند با اعتماد به نواب خاص، مسیر هدایت را در دوران غیبت صغری ادامه دهند. در حقیقت، نهاد وکالت حلقه اتصال «امامت آشکار» با «امامت پنهان» بود و بدون آن، پذیرش غیبت کبری برای جامعه امکانپذیر نمیشد.
ایسنا: امام در مواجهه باشبهات و سوالات فکری شیعیان درباره آینده (مثل چگونه میتوان بدون امام حاضر، دین را حفظ کرد؟) چه پاسخهایی ارائه میدادند و چگونه آنان را از نظر روانی برای دوران پرچالش غیبت آماده میساختند؟
امام حسن عسکری(ع) بهخوبی میدانستند که جامعه شیعه پس از ایشان با یکی از بزرگترین آزمونهای اعتقادی خود روبهرو خواهد شد؛ آزمونی که در آن باید به زندگی دینی و اجتماعی ادامه دهند در حالی که امام آشکار در میانشان حضور ندارد. طبیعی بود که در ذهن شیعیان پرسشها و حتی تردیدهایی ایجاد شود: «چگونه دین بدون امام حاضر حفظ میشود؟»، «چه تضمینی وجود دارد که در نبود امام، حقیقت تحریف نشود؟»، یا «چگونه میتوان به حجتی که دیده نمیشود اعتماد کرد؟» لذا امام عسکری(ع) با درایت و آیندهنگری، هم در سطح فکری و هم در سطح روحی، پیروان خود را برای این دوره آماده ساختند.
از نظر فکری، امام عسکری(ع) در کلمات و نامههایشان تأکید میکردند که حجت خدا همیشه در زمین وجود دارد، خواه آشکار باشد یا پنهان. ایشان با استناد به سنتهای الهی، یادآوری میکردند که غیبت پیشتر نیز در تاریخ انبیا رخ داده است؛ مانند غیبت حضرت موسی(ع) در میقات یا پنهانزیستی حضرت یوسف(ع) از برادرانش. این نمونهها به شیعیان میآموخت که غیبت منافاتی با هدایت الهی ندارد، بلکه بخشی از امتحان و تدبیر خداوند در تاریخ است. بدینسان، امام با ارجاع به تجارب پیامبران، نوعی بنیان معرفتی برای پذیرش غیبت در دل شیعیان ایجاد میکردند.
از نظر روانی، امام عسکری(ع) بهصورت ویژه بر صبر، استقامت و التزام به ولایت تأکید داشتند. در روایتهایی آمده است که حضرت شیعیان را به «ثبات در دین»، «انتظار فرج» و «اطمینان به تحقق وعده الهی» فرا میخواندند. این سخنان علاوه بر جنبه معرفتی، نقش تربیتی و آرامبخش داشت و شیعیان را از اضطراب و سرگردانی میرهانید. در واقع، امام عسکری(ع) با تقویت فرهنگ انتظار، جامعه را به سوی نوعی امید پایدار و نگاه آیندهمحور سوق دادند؛ امیدی که خود مهمترین عامل در تابآوری در برابر فشارها و بحرانها بود.
از سوی دیگر، حضرت با معرفی تدریجی نواب خاص و آموزش پذیرش واسطهگری آنان، شیعیان را به گونهای تمرین دادند که فقدان ارتباط مستقیم را تحمل کنند. وقتی مردم به تجربه دریافت پاسخها و راهنماییهای دینی از طریق نمایندگان امام عادت کردند، روان آنان برای پذیرش دوران غیبت آمادهتر شد. این تدبیر هوشمندانه، از سرگردانی و پراکندگی فکری جامعه جلوگیری کرد.
به این ترتیب میتوان گفت که امام حسن عسکری(ع) با ترکیب «استدلالهای کلامی» و «تربیت روحی»، هم بنیان فکری پذیرش غیبت را فراهم کردند و هم شیعیان را از نظر روانی برای ورود به آن دوران پرچالش مهیا ساختند. به همین دلیل، جامعه شیعه توانست پس از رحلت ایشان، با وجود سختیها، مسیر امامت را ادامه دهد و هویت دینی خود را حفظ کند.
جمعبندی این است که امام حسن عسکری(ع) در کوتاهترین دوران امامت خود، نقشی سرنوشتساز و بیبدیل در تاریخ تشیع ایفا کردند. ایشان با تدبیر و دوراندیشی، هم به معرفی حضرت مهدی(عج) بهعنوان جانشین الهی پرداختند، هم شبکه وکالت را بهعنوان حلقه ارتباطی مستحکم بنیان نهادند، و هم جامعه شیعه را از نظر فکری و روحی برای پذیرش دوران غیبت آماده ساختند. اگر این اقدامات هوشمندانه و برنامهریزیشده نبود، با توجه به فشار شدید عباسیان و حساسیت موضوع غیبت، شیعه در معرض پراکندگی و سرگردانی جدی قرار میگرفت. در حقیقت، میتوان گفت همه تلاشهای امام عسکری(ع) زمینهسازی برای «بقای امامت در غیبت» بود؛ میراثی بزرگ که باعث شد چراغ هدایت اهلبیت(ع) تا امروز روشن بماند و فرهنگ انتظار به عنوان ستون اصلی هویت شیعی، در طول قرون استمرار یابد.
انتهای پیام
نظرات